بسی شاماری:«صلح پایدار تنها با مشارکت مردم ممکن است»
بسی شاماری میگوید خاورمیانه امروز میان جنگ و صلح جریان دارد؛ برخی پروسهها از دل مردم برخاسته و دیگری تحمیلی و وابسته به قدرتهای خارجی است.
شهلا محمدی
مرکز خبر- جنگها در خاورمیانه جریان دارد، و همزمان پروسههای صلح نیز از سوی گروههای مختلف ارائه میشوند. اما میان این پروسهها تفاوتی بنیادین وجود دارد: یکی از آنها از قلب مردم منطقه و از دل خلقها برخاسته است، و دیگری توسط گروههایی شکل میگیرد که وابسته به قدرتهای امپریالیستیاند و در تلاشاند خاورمیانه را به مستعمره خود تبدیل کنند، تلاشهایی که تا حدی موفقیتآمیز بوده است.
امروز میخواهیم بررسی کنیم آیا این گروهها و دولتها میتوانند صلحی پایدار به منطقه بیاورند، بدون آنکه مشارکت واقعی مردم منطقه را در تصمیمگیریها و ساخت آینده سیاسیشان در نظر بگیرند.
برای واکاوی این مسئله، با خانم بسی شاماری، عضو شورای پلتفرم دموکراتیک ایران به گفتگو پرداختیم.
با توجه به پروسههای صلحی که اکنون در منطقه آغاز شده است؛ برخی از این پروسهها از دل مردم برخاسته و تلاش دارند آنها را در شکلدهی به آینده سیاسیشان سهیم کنند، در حالی که پروسههایی دیگر میکوشند از بالا و بهصورت تحمیلی، مسیر صلح را بر منطقه اعمال کنند. به نظر شما، تفاوت این دو رویکرد در چیست؟
در این روز، یادآور میشویم که هفتاد و دو سال پیش، دکتر محمد مصدق، نخستوزیر قانونی و منتخب مردم، توسط کودتای طراحیشده آمریکا و با همراهی خائنان داخلی سرنگون شد؛ حادثهای که ضربهای بزرگ به جنبش مردمی و آرمان دموکراسی وارد کرد و همچنان در ذهن مردم زنده است. امروز بیش از هر زمان، باید به حق مردم برای تعیین مستقل سرنوشت و حفاظت از منابع خود بدون دخالت خارجی احترام گذاشت.
دخالت قدرتهای خارجی و تأثیر آن بر دموکراسی ایران
اسناد تاریخی نشان میدهد که دخالت قدرتهای امپریالیستی و حمایت آنها از حکومتهای دستنشانده، مسیر دموکراسی واقعی را مسدود کرد و نابرابری اقتصادی را تشدید نمود؛ تجربهای که تا انقلاب ۱۳۵۷ و حتی پس از آن، آثارش در جامعه باقی مانده است.
همچنین، در جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل دیده شد که دخالت خارجی چگونه حق مردم را نادیده میگیرد و مسیر تصمیمگیری مستقل را محدود میکند؛ با این حال، مقاومت مردم نشان داد که میتوان آزادی و شرافت ملی را حفظ کرد.
مقاومت مردم و سرکوب در کوردستان
همزمان با ۲۸ مرداد ۱۳۵۸، فرمان خمینی برای «جهاد علیه مردم کوردستان» نقطه عطفی در سیاستهای سرکوبگرانه بود؛ فرمانی که نه پاسخی به خواستهای برحق مردم کورد بود و نه عدالت اجتماعی را تامین میکرد، بلکه اعلام جنگ آشکار علیه جمعیتهای انقلابی و نیروهای چپ به شمار میرفت. آثار این سیاستها هنوز در لرزههای سیاسی و اجتماعی کشور مشهود است.
پس از آن، نشستهای آتشبس و مذاکره بارها برگزار شد، اما همه شکست خوردند، زیرا سیستم هنوز نیاز به تسلط خود داشت.
نمونههای جهانی دخالت قدرتها
امروز هم نمونههای مشابه را در سطح بینالمللی میبینیم، مانند نشست ترامپ و پوتین در آلاسکا و نقشهکشی برای اوکراین، که سرنوشت ملتها را بدون مشارکت آنها تعیین میکنند؛ مشابه دخالتها در بحران سوریه.
میراث قراردادهای تاریخی و تأثیرات آنها
تجربه تاریخی قرارداد سایکس-پیکو نیز یادآور تحمیل تصمیمات خارجی بر سرنوشت ملتهاست، قراردادی که نقش منطقه را صرفاً بر اساس منافع فرانسه و بریتانیا و بعدها با تأثیر روسیه تنظیم کرد و پیامدهای آن تا امروز مشهود است.
امروز در صحنه تصمیمگیری بینالمللی، جای پای اروپا کمتر دیده میشود. پس از نشست ترامپ و پوتین در آلاسکا، تنها دو روز بعد، نمایندگان ناتو در کاخ سفید درباره آینده اوکراین گفتگو کردند؛ نشانهای از کنار گذاشته شدن اروپا در تصمیمات اصلی، واقعیتی که تأثیراتش نسلها ادامه خواهد داشت.
منابع و رقابت جهانی
در طول سالها، خاورمیانه هدف نقشهریزی قدرتهای خارجی مانند بریتانیا، فرانسه و روسیه بود تا مرزها و نقش کشورها تعیین شود. آثار این دخالتها امروز آشکار و آسیبزا است و نسلها شاهد نسلکشیهای فیزیکی و فرهنگی و تضییع حقوق ملتها بودهاند. منابع انرژی و مناطق استراتژیک به میدان جنگ و ابزار سود سرمایهداری نوین تبدیل شدهاند که اکنون به شکل نئولیبرالیستی ادامه دارد و رقیبی از شرق آسیا در حال ظهور است. مسیرهای انرژی مهم این رقیب یکی پس از دیگری با مانع مواجه شده و تنها دو مسیر اصلی برای ادامه پروژه «کمربند و جاده» و کنترل تنگه تایوان باقی مانده است.
در این وضعیت، کشورهایی که مداخله میکنند، منتظر میمانند یا هوشمندانه بهرهبرداری میکنند، همگی در سرنوشت منطقه نقش دارند.
صلح و جنبشهای آزادیخواه
فراخوان صلح و جامعه دموکراتیک جناب آقای عبدالله اوجالان نه تنها ملت خودمان، بلکه آزادیخواهان جهان را تحت تأثیر قرار داد؛ چرا که با ماهیت واقعی و ریشهای سیستمهای سیاسی آشنا هستند.
نسلکشی و فجایع معاصر
پس از ۷ اکتبر، جنایات انسانی و نسلکشی در غزه، یادآور فجایعی است که مردم ارمنستان یک سال و نیم پیش تجربه کردند؛ وقایعی تکاندهنده در قرن ۲۱ برای کسانی که تاریخ منطقه و جنگ جهانی دوم را مطالعه کردهاند.
از ۷ اکتبر، همه آزادیخواهان شاهد نسلکشی در غزه هستیم. اگر جنایات اوکراین نادیده گرفته شود، تأثیر آن به قلب تضادهای جهانی و منطقه سرایت خواهد کرد. فلسطین، ملتی هموزن ملت کورد، همچنان زیر فشار و خشونت است و زخمهایش بیپاسخ نمیماند. شرایط انسانی در غزه وخیمتر از همیشه و در برابر چشمان جهانیان رخ میدهد.
انحلال حزب کارگران کوردستان و مسیر دمکراتیک
همزمان، ۲۷ فوریه ۲۰۲۵، بیانیهای از امرالی صادر شد: حزب کارگران کوردستان منحل و فعالیت آن مشروط به تغییر قوانین ترکیه شد تا مسیر به سوی جمهوریتی دمکراتیک در دهههای آینده هموار شود. این اقدام برگرفته از دیدگاههای جناب آقای عبدالله اوجالان است که بیش از دو دهه پیش مطرح شده بود و تأثیرات آن پس از سال ۲۰۰۰ در عرصه داخلی و بینالمللی مشهود است.
تشکیل کمیسیونی با ۴۸ نماینده، گامی مهم برای دمکراتیکسازی، استقلال و ایجاد صلح و برادری است. این حرکت میتواند اثرگذاری قابل توجهی داشته باشد و امیدی برای تغییر ذهنیت فراهم کند.
تحولات منطقه و نقش اردوغان
در راستای همین فرآیند، جناب آقای اردوغان بهطور علنی به جنایاتی که علیه ملت کورد در ترکیه رخ داده اشاره کرد؛ اعترافی تاریخی که اهمیت ویژهای دارد و باید مستندسازی شود. این نشان میدهد نسخههای دولت-ملت در منطقه ناکارآمد بوده و ملتها متضرر شدهاند.
قدرتی که در منطقه اعمال میشد، با حمایت کامل نیروهای آزادیخواه، نشان داد چگونه تونلها در عفرین بمباران و منطقه اشغال شد. ترامپ این رخدادها را نمادی از تنشهای قبیلهای و دیرینه در منطقه دانست، جایی که قبیلهها سالها همزیستی و در عین حال درگیری دارند.
قدرت محلی و تجربه روژاوا
با این حال، از ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۵، نیروهای محلی نه تنها ضعیف نشدهاند، بلکه قویتر شدهاند. حاکمیت محمد جولانی که بیش از نه ماه تحت حمایت بینالمللی بود، نتوانست موقعیت روژاوا را تضعیف کند؛ روژاوا امروز همچنان در جایگاه دیپلماتیک و سیاسی خود قدرتمند باقی است.
دخالتهای نظامی، سیاسی و دیپلماتیک سوریه و نیروهای خارجی، بیشتر برای دسترسی به منابع و استمرار قراردادهای ضدانسانی است، نه به دلایل انسانی یا واقعی سیاسی. با این حال، تجربه بیش از دوازده سال حاکمیت مردمی در روژاوا نشان داده که میتوان جایگاه انسانی و مدنی را حفظ کرد.
ضرورت صلح انسانی و آینده منطقه
در این دوران حساس، زمانی که تحولات جهانی، از نشستهای آمریکا تا جنگ اوکراین و بحران غزه، به اوج رسیده است، تنها راه مقابله با مسیر غیرانسانی، پشتیبانی از صلح انسانی است؛ صلحی که انسانها بتوانند در آن زندگی کنند و آینده خود را بسازند.
ایران پس از هفت سال اکنون وارد دورهای حساس شده است. حملات اسرائیل نشان میدهد قصد دارند سیاست کشور را تغییر دهند. با توجه به آسیبپذیری جمهوری اسلامی و کریدورهای جمعیتی نادیده گرفتهشده، آینده سیاسی ایران چگونه خواهد بود؟ آیا حکومت میتواند دوام بیاورد یا محدودیتها بیشتر میشود؟
از سال ۱۳۹۸/۲۰۱۹، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی و تحولات جنبشهای مردمی، تغییر قدرت و اصلاحات فوری در دستور کار حکومت قرار گرفت. حتی موضوعاتی مثل قانون اساسی و یارانهها امروز علنی بحث میشوند تا فقر واقعی آشکار شود و مردم همچنان تحت کنترل بمانند.
جمعیت ایران پس از نشست مسقط تا حد زیادی در گرو جمهوری اسلامی است و پروژههایی مثل «کریدور ترامپ» نشاندهنده تهدید امنیتی در شمال غربی ایران است. آمریکا و اسرائیل در سطح جهانی نقش مؤثری دارند و تحولات منطقه، از ارمنستان تا خاورمیانه، تحت استراتژیهای مطلق آنها قرار دارد.
برجام و شاخههای نظامی پیشین، که زمانی ابزار نفوذ بودند، اکنون به شکل تحکمی مطلق درآمدهاند و حتی مادرانی که روزی منابع اولیه داشتند، امروز محروماند. حکومت سالهاست برای جلوگیری از رشد جنبشهای مردمی و حضور مردم در خیابانها، کنترل اجتماعی و اقتصادی اعمال میکند؛ اما نارضایتی و جنبشها همچنان فعالند و زیر سؤال رفتهاند.
در دوران جنگ مردم همواره به دنبال امنیت بودند، اما امروز مسئولان محلی با فشار مستقیم بر زمینها اعمال قدرت میکنند و شرایطی وحشتناک ایجاد کردهاند. حکومت از جنبشهای مردمی میترسد و در پنج سال آینده ممکن است کنترل خود بر برخی مناطق را از دست بدهد.
تقسیم قدرت در خاورمیانه و نقش بازیگران خارجی، از روسیه تا دیگر قدرتها، آینده سیاسی ایران و منطقه را شکل میدهد. هدف آنها کاهش نقش مردم در سیاست و محدود کردن حضور واقعی آنهاست.
نقش مردم تعیینکننده است؛ افزایش آگاهی و قدرت مردم میتواند مانع تمرکز بیحد و حصر قدرت شود و جلوی اهداف ضدانسانی و اقتصادی حکومت را بگیرد.