گلریز قبادی مبارزی خستگی‌ناپذیر

گلریز قبادی، سال ۱٣٣۰ در سنه چشم به جهان گشود. از همان اوایل نوجوانی علاقه به مطالعه را نشان داد و توجه‌اش به‌مسائل اجتماعی و سیاسی جلب شد. همچنین نسبت به‌ نابرابری‌های جامعه‌ حساسیت نشان می‌داد.

در سال‌های ۱٣۴٨ – ۱٣۴۷همراه‌ با خانواده‌ به‌ کرماشان رفت و به‌ادامەی تحصیل پرداخت.

بعد از‌ اتمام دوره‌ دانشسرای راهنمایی تربیت دبیری به‌ سنه بازگشت و در مدارس راهنمایی این شهر به‌ تدریس پرداخت. با برقراری رابطه‌‌ی نزدیک با دانش‌آموزان و خانواده‌هایشان به‌ محرومیت‌ها و نابرابری‌های اجتماعی بیشتر ‌پی برد و به‌ شیوه‌های گوناگون مادی و معنوی به‌ مردم محلات فقیر کمک می‌کرد.

درحدود سال‌های ۱٣۵۰ در محفلی با ایدئولوژی مارکسیسم لنینیسم آشنایی بیشتری پیدا کرد و از آن پس فعالیت خود را بر اساس مشی توده‌ای برای رشد آگاهی کارگران و زحمتکشان در ارتباط نزدیک با آنها مخصوصا با زنان، ادامه‌ داد. از این رو در چند روستا از توابع سنه و مریوان به معلمی پرداخت.

در حدود سال‌های ۱٣۵۵، با عده‌ای از دوستانش تصمیم گرفتند شیوه‌ی‌ مبارزه‌ را تغییر داده و در رابطه‌ مستقیم با کارگران و زحمتکشان قرار گیرند. در پی این تصمیم گلریز به‌ تهران سفر کرد و در کارخانه‌‌ی قرقره‌ زیبا به‌ کارگری پرداخت.

با شروع اعتراضات مردم، گلریز به‌ سنه برگشت و در پخش اعلامیه‌‌ها و شبنامه‌ها در شرایط حکومت نظامی آن دوران فعالانه‌ شرکت کرد و در شرایط بحرانی بطور خستگی ناپذیر در عرصه‌‌های گوناگون مانند بیمارستان‌ها و کمک رسانی به‌ مردم فعالانه‌ تلاش کرد.

 او همراه‌ با دو‌ نفر دیگر از دوستانش به‌ نام‌های فریده‌ زکریایی و فایزه‌ قطبی تصمیم گرفتند به‌ کمک مردم جنگ زده‌‌ی ترکمن صحرا بروند و به‌ گروه‌ بزرگتری از مبارزین که‌ در میان آنها چند نفر دکتر و پرستار حضور داشتند، پیوستند.

سرانجام در عصر نهم‌ فروردین ۱٣۵٨ این گروه‌ امدادگر به‌ طرف ترکمن صحرا حرکت کرده‌ و در مسیر راه‌ قبل از رسیدن به‌ مقصد دراثر تصادف ماشین او همراه‌ با هشت نفر دیگر از دوستانش جان باختند.