خطر در کمین زنان شیمایی سردشت به دلیل محدودیت‌ و مسئولیت‌های خانوادگی و کمبود امکانات پزشکی

ریشه‌ی مشکلات زنان شیمیایی سردشت از زن بودن در جامعه‌ای سنتی شروع می‌شود و به تبعیضات حکومتی می‌رسد

مرکز خبر- ٧ تیر ماه، سالگرد بمباران شیمیایی سردشت است که آثار آن اکنون پس از ۳۶ سال همچون زخمی تازه بر تن این شهر باقی مانده‌ است. اگرچه حکومت جمهوری اسلامی ادعاهای فراوانی در ضمینه‌ی کمک رسانی به جانبازان شیمایی سردشت دارد اما واقعیت این است که از بین ۸ هزار مصدوم‌ شیمیایی تنها ۵ درصد از مصدومان از حقوق و مزایا برخوردارند؛ یعنی حدود ۱۵۰۰ نفر که کمتر از ۵۰۰ نفر این جمعیت را زنان‌ تشکیل می‌دهند.

ریشه‌ی مشکلات زنان شیمیایی سردشت از زن بودن در جامعه‌ای سنتی شروع می‌شود و به تبعیضات حکومتی می‌رسد. زنانی که در معرض این گاز قرار داشتند و با مشکلات ریوی، پوستی، چشمی، نازایی و... مواجه شدند اما با وجود تشکیل کمیسیون‌های پزشکی، به‌عنوان مصدوم شیمیایی قبول نمی‌شوند.

 

تلقین جامعه اغلب در قالب شرم و ترس در زنان سبب شکل‌گیری محرومیت‌های پذیرفته شده می‌شود.

جامعه‌ی سنتی سبب می‌شود از ابتدای کودکی زنان با حقوق خود آشنا نشوند و در بزرگسالی بسیاری از حقوق خود را مستحق خویش ندانند چرا که تلقین جامعه اغلب در قالب شرم و ترس در زنان سبب شکل‌گیری محرومیت‌های پذیرفته شده می‌شود.

روز ۷ تیر سال ۱۳۶۶ نیز همین شرم‌ و ترس القا شده به زنان سبب شد که بسیاری از آن‌ها که حالشان وخیم‌ نبود و یا متوجه عوارض طولانی مدت این گاز نبودند به بیمارستان‌ها مراجعه نکنند و پرونده‌ای برای آن‌ها تشکیل نشود‌؛ زیرا از بیم حملات دوباره از شهر‌ گریختند و هیچ صورت سانحه‌ یا مستنداتی که حاکی از مصدومیت باشد، دست کسانی که بیمارستان نرفتند، وجود نداشت و در این میان زنان به دلیل تابو‌های حاکم از مطالبه‌ی حقوق خود چشم‌پوشی کرده و می‌کنند.

برخی زنان شیمیایی درصد جانبازی‌شان در کمیسیون پزشکی مشخص شده است ولی به دلیل کسری بودجه تحت حمایت قرار ندارند.

گلاله.م زنی ۴۷ ساله است که با مشکلات تنفسی حاصل از گاز خردل زندگی می‌کند. او می‌گوید: من از بقیه‌ی خواهر و برادرهایم بزرگتر بودم‌ و بعد از شنیدن خبر شیمیایی، نگران منتظر آمدن پدرم جلوی در ایستاده بودم. ما در نلاس زندگی می‌کردیم و پدرم آن روز به سردشت رفته بود و در معرض گاز شیمیایی بود. وقتی پدرم را از دور دیدم فوری به سمتش دویدم و او را بغل کردم و گریه کردم، او من‌ را از خودش به زور جدا کرد و به سمت حوضچه‌ی کوچک حیاط دوید و شروع کرد به استفراق کردن؛ آن حوزچه را بعدها پر کردیم ولی می‌گویند احتمالش هست هنوز شیمیایی باشد. پدرم را به بیمارستان بردند اما او چند روز بعد جانش را از دست داد. من الان آسم دارم و نسبت به اکثر بوها حساسم، ‌گاهی در خواب احساس خفگی می‌کنم، در دو حاملگی اولم دچار سقط شدم و پزشک‌ معالجم دلیل آن را شیمیایی بودن می‌داند و پس از آن برای زایمان‌های بعدیم تحت مراقبت ویژه بودم. دو بار پزشک کمیسیون پزشکی مرا معاینه کرده است و گفته درصد جانبازیت آنقدر نیست که بخواهیم تو را تحت پوشش قرار دهیم  ولی برای دو نفر از بستگانم که مرد هستند و اصلا علایمی‌ مانند علایم من را تجربه نمی‌کنند کارت جانبازی صادر کرده‌اند.

زنان شیمایی سردشت به دلیل محدودیت‌ و مسئولیت‌های خانوادگی و کمبود امکانات پزشکی جانشان در خطر است

کمبود مراکز درمانی و پزشک متخصص پوست، مجاری تنفسی و بینایی در سردشت، سبب شده است بسیاری از مردم این شهر به ارومیه،‌ تبریز و یا تهران برای درمان خود مراجعه نمایند و چه بسا افرادی‌ که در راه رسیدن به این شهرها جانبا‌خته‌اند و یا حتی از درمان به دلیل مشکل در دسترسی امتناع نموده‌اند. در شهر سردشت تنها یک‌ مرکز برای مصدومین شیمیایی وجود دارد که هیچ‌ امکانات خاصی ندارد و حتی بیمارستان این شهر که در خارج‌ از شهر قرار دارد در شرایط بحرانی همچون شیوع بیماری کرونا تنها دارای هفت کپسول اکسیژن بوده است که این برای شهری شیمیایی شده یک فاجعه‌ قلمداد می‌شود. در این میان زنان شیمایی سردشت به دلیل محدودیت‌ و مسئولیت‌های خانوادگی و کمبود امکانات پزشکی جانشان در خطر است‌؛ زیرا بسیاری از خانواده‌ها به زنان اجازه نمی‌دهند به تنهایی به شهرهای دیگر، حتی برای مداوا، سفر کنند و برخی از زنان به دلیل خانه‌داری و داشتن فرزند نمی‌توانند خانواده را برای زمان‌ طولانی ترک کنند. خانواده‌ها نیز به دلیل عدم آگاهی و مشکلات فراوان از جمله مشکلات اقتصادی و حمایتی از همراهی زنان به مراکز‌ پزشکی سر بازمی‌زنند چرا که هر دوره‌ی درمانی ممکن است بیش از یک هفته طول بکشد.

برخی از مصدومین شیمیایی سردشت برای دسترسی به امکانات درمانی این شهر را ترک کرده‌اند و ساکن شهرهایی مانند تهران شده‌اند اما در خود تهران نیز بیمارستانی مانند بیمارستان ساسان که به جانبازان اختصاص دارد در حال حاضر تنها ۱۵ تخت ICU پیشرفته با همه امکانات و تجهیزات برای ضایعات حاد دارد.

لازم به ذکر است که مصدومین شیمیایی بالاترین تعداد جانبازان را در ایران تشکیل می‌دهند و در این‌ دسته بیشترین جمعیت به سردشتی تعلق دارد که توسط مسئولین رها شده است.

تنفس زرد خردل در‌ برخی از‌ ژن‌ها ماندگار شده است

سردشت جزو شهرهایی است که آمار نازایی و سقط در آن  بسیار بالاتر از حد نرمال است و به نظر‌ می‌رسد تنفس زرد خردل در‌ برخی از‌ ژن‌ها ماندگار شده باشد. اغلب زنان سردشت، در اولین بارداری خود دچار سقط می‌شوند و علت آن عوارض ماندگار گاز خردل است که ممکن است علاوه بر کودکان و نوزادان در معرض گاز، بر جنین زنان شیمیایی و حتی تخمک آن‌ها اثر گذاشته باشد.

زنان شیمیایی شده با گاز خردل که اغلب دچار مشکلات تنفسی هستند، در‌ هنگام بارداری خونشان اکسیژنه نمی‌شود و خون تصفیه نشده به جنین می‌رسد و نیاز‌های تغذیه‌ای جنین را تامین نمی‌کند، این مورد در کنار جهش‌های ژنتیکی که سبب سقط جنین می‌شود از عوامل سقط این زنان به‌حساب می‌آید. همچنین فراوانی نوزادان دارای شکاف کام یا به اصطلاح لب‌شکری، نارسایی قلبی و مشکلات پوستی نیز در این شهر پس از حمله‌ی شیمیایی افزایش یافته و از عوارض آن است.

بر اساس آمار رسمی  بیماری‌های رحم و عفونت‌های رحمی ‌در زنان سردشت بالا است و ارتباط مستقیمی ‌با مشکلات تنفسی و افسردگی و اضطراب آنان دارد؛ زیرا سیستم دفاعی بدن ضعیف شده و کوچک‌ترین میکروب، آنها را از پا می‌اندازد. همچنین سن توقف چرخه‌های قاعدگی در زنانی که در معرض این‌ گاز بوده‌اند پایین‌تر آمده است.

 

تحریم‌ها در تامین دارو و عدم حمایت بیمه‌ برای مصدومین شیمیایی بحرانساز شده است

تحریم ها سبب شده است برخی داروهای ضروری برای مصدومین‌ شیمیایی در دسترس نباشد؛ مثلا اسپری‌های اسپیروا (Spiriva) و سرتاید تولید کشور فرانسه بهترین اسپری‌هایی بودند که برای تنفس افراد شیمیایی و قطره «ارتلاک ادونس» تولید کشور آلمان برای چشم تجویز می‌شد اما  دیگر وارد نمی‌شود و‌ داروهای هندی که عوارض زیادی دارد، جایگزین‌ آن‌ها شده است که آن‌ هم قیمت بالایی دارد.

در کنار این مشکلات داروخانه‌های سردشت ديگر به مصدومان شيميایی شهر، به دلیل عدم تمدید قرارداد بنیاد شهيد  با داروخانه‌ها خدمات بیمه‌ای ارائه نمی‌دهند، در حالی كه سال‌های گذشته همين داروها به شكل رايگان تامين می‌‌شد. گ

تخمین زده‌ می‌شود سردشت ۱۰ هزار مصدوم شيميایی دارد وبه علت ضایعات و مشکلات پس از مجروحیت  در کنار افزایش سن، به تدریج مشکلات جسمی مصدومان پیشرفت می‌کند و علاوه بر چک آپ‌ها و بررسی‌های دوره‌ای، داروها نقش بسیار مهمی در جلوگیری از پیشرفت عوارض دارند که‌ مشکلات اقتصادی سبب شده است برخی مرگ تدریجی را با آغوش باز بپذیرند.

 

مصدومین شیمیایی نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی هستند

بمباران شیمیایی سبب بوجود آمدن مشکلات زیادی در وضعیت روحی، روانی و خانوادگی شده است و مصدومین شیمیایی نیازمند مداخلات روانشناسی و روانپزشکی هستند.

بر اساس تحقیقات علمی بر جامعه‌ی مصدومین شیمیایی شهر سردشت، ناتوانی در ارتباط برقرار کردن با دیگران، ناتوانی در ابراز احساسات، تغییرات خلقی، احساس حقارت، زودرنجی، کابوس‌های وحشتناک، وابستگی عاطفی، عدم روابط صمیمانه در میان اعضای خانواده، وجود مشاجرات خانوادگی، نارضایتی از روابط زناشویی، عدم رضایت از نقش والدینی و ارتباط ناسالم با فرزندان در طیف وسیعی از مصدومین مشاهده شده است. همچنين امکانات لازم و دسترسی به متخصاصان روان در خود شهر و تحت حمایت نهادهای مسئول وجود ندارد و البته مراجعه‌ی زنان نسبت به مردان به روانشناسان با مشکلات بیشتری همراه است زیرا زنان‌ ممکن است نتوانند مراجعه به روانشناس را که بخشی از حریم شخصی است پنهان کنند و از این بترسند که مورد قضاوت قرار گیرند همچنین عدم استقلال زنان و وابستگی مالی به خانواده مخصوصا در نسل‌های قدیمی‌تر این مشکل را تشدید می‌کند.

اگرچه کمیته‌های پزشکی در چند سال اخیر تشکیل شده است اما شناسایی و حمایت از مصدومین شیمیایی سردشت برای جمهوری اسلامی تا به امروز اهمیت لازم را نداشته است. با این وجود در قانون ایران «الزام دولت به شناسایی جانبازان شیمیایی» تصویب شده است که در آن درخواست‌ها و انتظارات مصدومین در اولویت قرار‌ می‌گیرد اما هیچ گامی برای اجرای این قانون برداشته نشده است و عدم‌ شناسایی مصدومین شیمیایی به معنای ادامه‌ی بحران سلامت در این شهر است.