پس از ۳۷ سال، اعظم همچنان در انتظار یافتن خانوادهاش است
پس از بمباران شیمیایی حلبجه، شمار زیادی از کودکان این شهر بیسرپرست و بیپناه شدند. برخی از خانوادههای حلبجه تا به امروز همچنان در جستوجوی فرزندان گمشدهی خود هستند.

مهربان سلام
حلبجه- پس از بمباران شیمیایی هولناک حلبجه، شمار فراوانی از کودکان این شهر بیسرپرست و بیپناه شدند. در گسترهی استان حلبجه، هنوز ۱۸۶ خانواده چشمانتظار بازگشت فرزندان گمشدهشان هستند و تنها یک کودک تاکنون به آغوش خانواده بازگشته است. بسیاری از خانوادهها کماکان در جستوجوی عزیزان ناپدید شده خودند. از سال ۲۰۱۶ تا امروز، چند کودک اهل حلبجه هویت واقعی خود را شناختهاند، اما با وجود تلاشهای پزشکی، هنوز نتوانستهاند بستگانشان را بیابند.
اعظم علی، یکی از کودکانی است که در ۱۶ مارس ۲۰۱۶ بهعنوان کودک گمشدهی حلبجه شناسایی شد. او بهعنوان خواهر یکی از خانوادههای آن شهر معرفی گردید و گفته شد نام اصلیاش «چیا طیب» است. اما پس از انجام آزمایش دیاِناِی در آمریکا مشخص شد این نتیجه اشتباه بوده و میان اعظم و آن خانواده هیچ نسبتی وجود ندارد.
اعظم علی در این باره چنین گفته است: «در ایران نامم اعظم بود، در کوردستان مرا چیا صدا میزنند. در سال ۲۰۱۶ به حلبجه آمدم؛ هرچند دلخوش بودم، اما آرامش در آنجا نیافتم و دچار بحران شدم. این بحران پس از مدتی عمیقتر شد، چرا که پروندهها تطابق نداشتند و من نتوانستم پاسخ روشنی پیدا کنم. اکنون در ایران در تلاش برای حل مشکلاتم هستم.»
طرفهای درگیر و دولتها باید به جای منافع مادی، به جنبههای انسانی و معنوی توجه کنند
با گذشت زمان، شمار کودکان گمشده همچنان رو به افزایش است. بسیاری از کودکانی که پیدا شدهاند هنوز هویت دقیقشان مشخص نیست و خانوادههای اصلیشان نامعلوماند. این کودکان در وضعیتی پر از ابهام و رنج زندگی میکنند. اعظم میگوید: «گرمای دلنشین آغازین را دیگر حس نمیکنم و آنچه برای روح و روان ما لازم است، هنوز به ما داده نشده است. مهم است که مسئولان و دولتها تنها به مسائل مادی نپردازند، بلکه به ما نیرویی معنوی و انسانی ببخشند.»
او درباره محل زندگیاش بعد از مشخص نشدن خانواده واقعی میگوید: «پس از آنکه خانواده واقعیام پیدا نشد، اکنون در گلخانهای نزد خانوادهای محترم سکونت دارم، تا زمانی که پروندهام تعیین تکلیف شود.»
اعظم علی، که در ایران با نام اعظم و در کوردستان با نام چیا طیب شناخته میشود، هنوز چشمانتظار روشن شدن سرنوشت پروندهاش است. او میگوید: «من کودک حلبجهام، خواهر چرو هستم. پروندهام هنوز در دادگاه است و امیدوارم به زودی به نتیجه برسد. ما، کودکان گمشده، دنبال حقوق مالی نیستیم؛ ما دنبال جایی هستیم که به آن تعلق داریم، دنبال ریشه و اصالتمان. همانطور که در سالگرد بمباران شیمیایی آغوششان را برای ما باز میکنند، ما هم میخواهیم در زمانهای دیگر نیز در آغوش گرفته شویم.»