«ایران سابقهای طولانی درسرکوب ملتها و زنان دارد»
بریوان شاهو با اشاره به جنگ بین ایران و اسرائیل و سرکوب جامعه توسط رژیم ایران، گفت: ایران سابقهای طولانی در بهانهسازی برای سرکوب دارد. این رژیم همواره تلاش کرده است با ایجاد فضایی از ترس و ارعاب، صدای اعتراض را خاموش کند.

هِلین احمد
سلیمانی – جنگ میان ایران و اسرائیل که بهطور رسمی از ۱۳ ژوئن آغاز شد، تلفات جانی در پی داشته است. پس از این جنگ و با وجود اعلام آتشبس، خسارات آن همچنان متوجه مردم روژهلات کوردستان و ایران است و رژیم به سرکوبهای خود ادامه میدهد.
بریوان شاهو، روزنامهنگار، با اشارە به چگونگی آغاز درگیریهای بین ایران و اسرائیل میگوید: این تنشها میان اسرائیل و ایران، دههها سابقه دارد و به نوعی ریشهای تاریخی در روابط دو کشور دارد. پیشینه این درگیریها به دوران رضا شاه پهلوی بازمیگردد؛ زمانی که ایران و اسرائیل به عنوان دو متحد منطقهای شناخته میشدند. همانطور که گفته میشود، پس از تأسیس کشور اسرائیل، ایران دومین کشوری بود که این کشور را به رسمیت شناخت. روابط ایران و اسرائیل در آن زمان تنها در سطح دیپلماتیک نبود بلکه همکاریهای عمیقتری در زمینههای اطلاعاتی و سیاسی وجود داشت. به طوری که موساد اسرائیل در داخل ایران با همکاری ساواک رضا شاه پهلوی فعالیت میکرد و این همکاریها ادامهدار بود، تا جایی که هدف آن تضعیف اتحاد جماهیر شوروی و کاهش نفوذ آن در منطقه بود.
پس از انقلاب و به قدرت رسیدن خمینی با حمایت نیروهای خارجی، وضعیت تغییر کرد. خمینی با این ادعا که افرادی که در دوران پهلوی با اسرائیل همکاری داشتند یا به کشورهای اطراف از جمله فلسطین گریختهاند، سیاستهای ضداسرائیلی خود را آغاز کرد و این رژیم را دشمن اسلام و تشیع معرفی کرد. از این رو، اسرائیل از سوی جمهوری اسلامی به عنوان دشمن عقیدتی و استراتژیک معرفی شد.
وقتی که موضوع فلسطین دوباره مطرح شد، در همین چارچوب ایران حضور و نفوذ خود را در فلسطین از طریق نیروهای نیابتیاش مانند حماس و حزبالله لبنان تقویت کرد. همچنین در سوریه و عراق نیز به همین شیوه، ایران از طریق شبهنظامیان شیعه، نفوذ و پایگاه خود را به شکلهای مختلف گسترش داده است. همین مسئله باعث شد که تنشها میان ایران و اسرائیل بیشتر شود.
امروز ما شاهد یک جنگ آشکار بهویژه در چارچوب بازطراحی نقشه خاورمیانه و پایان دادن به توافقنامه لوزان و تقسیم جدید این منطقه هستیم. اکنون تلاشهایی از سوی قدرتهای بزرگ در جریان است تا این نقشه جدید عملی شود، تلاشی که عملاً با فشار بر کویت آغاز شد و حالا این فشارها بیشتر متوجه ایران است. فشارهای تازهتر و تشدید درگیریها و حملات نظامی، نشانههایی از همین روند است.
وی افزود: میتوان گفت که پروژهی بازطراحی خاورمیانه وارد مرحلهی تازهای شده است. اما اگر بخواهیم از زاویه نظامی، اقتصادی و تأثیرات کلی این جنگ نگاه کنیم، میبینیم که هیچ یک از طرفها برندهی قاطعی در این درگیری نبودهاند. بهویژه ایران، که بیشترین زیان و آسیب را در این روند متحمل شده است.
از این پس، فشارها بر ایران افزایش یافته و در کنار آن، تنشها و حملات نیز بیشتر شدهاند. میتوان گفت بازطراحی مجدد خاورمیانه وارد مرحلهای تازه شده است. اما اگر نگاهی به خسارات و آسیبهایی که از نظر نظامی و عملیاتی وارد شده بیندازیم، میبینیم هیچ کدام از طرفها در این جنگ پیروزی قاطعی به دست نیاوردهاند، بهویژه ایران که آسیب زیادی دیده است.
«زنان بزرگترین قربانیان جنگ میان ایران و اسرائیل بودند»
بریوان شاهو، روزنامهنگار، در ارزیابی این موضوع گفت: قربانیان اصلی این حملات، مردم بودند، که در میان آنها زنان و کودکان جایگاه ویژهای داشتند. این حملات زمینی نبودند که بتوان در برابر آنها با اقدامات دفاعی از مردم محافظت کرد، بلکه حملاتی هوایی بودند که از طریق پهپادها و موشکهای زمین به زمین انجام شد و به طور مستقیم مناطق مسکونی را هدف قرار دادند. در نتیجه این حملات، مردم به ویژه زنان قربانی شدند.
طبق آمارهای غیررسمی منتشرشده در ایران، تاکنون بیش از ۴۰ زن جان خود را در این حملات از دست دادهاند. همچنین بیش از ۳۰ کودک نیز قربانی شدهاند. این جدا از تعداد مجروحان است که آمار دقیق آن هنوز مشخص نیست. در پی این حملات، شمار زیادی از مردم خانههای خود را در مناطق مختلف ایران ترک کردهاند. این مسئله آثار منفی مستقیمی بر جامعه و بهویژه بر زنان و کودکان داشته است.
در گذشته هم دیدهایم که قربانیان اصلی جنگها، زنان بودهاند. در کوردستان بهویژه در شنگال و امروز نیز در عفرین، هنوز شاهد تکرار همان سرنوشت تلخ هستیم که زنان همواره قربانی جنگها میشوند. بنابراین بدون شک در روژهلات کوردستان و ایران نیز همین وضعیت حاکم است. حتی پیش از این جنگ و پس از آن نیز، زنان در ایران قربانی بودهاند. به جز این حملات اخیر، رژیم ایران هر زمان که تحرکی اعتراضی در کشور رخ داده، با سرکوب داخلی شدیدتری پاسخ داده است.
براساس آمارها، تاکنون بیش از ۵۰۰ نفر در این روند بازداشت شدهاند که بخش بزرگی از آنان زنان بودهاند؛ حدود ۳۰ تا ۴۰ زن بهطور مشخص هدف سرکوبهای اخیر رژیم قرار گرفته و بازداشت شدهاند. به همین دلیل، ایران سابقهای طولانی دارد در اینکه چگونه مردم و زنان را قربانی سیاستهای خود کند.
همچنین پس از پایان جنگ ایران و عراق، بیش از ۳ هزار نفر قربانی سیاستهای پساجنگی ایران شدند؛ چراکه حکومت به جای اصلاح امور، فشارهای سیاسی و اجتماعی بیشتری بر جامعه وارد کرد و باز هم مردم و زنان قربانی شدند.
متأسفانه امروز میبینیم که زنان در شرایطی زندگی میکنند که اگر تنها نانآور خانوادهشان را از دست بدهند، ناچار به انجام کارهایی میشوند که شأن انسانی زنان را زیر سوال میبرد و به اجبار دست به کارهایی میزنند که هیچ اختیاری در آن ندارند. بنابراین میتوان گفت در این چارچوب، زنان و کودکان بزرگترین قربانیان هم حملات خارجی و هم سرکوبهای داخلی بودهاند.
این روزنامهنگار با اشاره به این واقعیت که رژیم ایران در تمام مراحل تاریخ خود برای سرکوب مخالفان به بهانههای مختلف متوسل شده است، گفت: ایران سابقهای طولانی در بهانهسازی برای سرکوب افراد معترض، بهویژه فعالان سیاسی دارد. این رژیم همواره تلاش کرده است با ایجاد فضایی از ترس و ارعاب، صدای اعتراض را خاموش کند و هزاران نفر را در این راستا بازداشت کرده است. بنابراین، جای تعجبی نیست که در جریان این حملات اخیر نیز بلافاصله روند بازداشتها آغاز شد.
بهطور مثال، تنها در یک روز ۱۸ دختر زیر ۱۸ سال به بهانهای ساده دستگیر شدند؛ ادعای رژیم این بود که گویا این دختران تصاویر حملات اسرائیل را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. اکنون نیز تحت اتهاماتی امنیتی و به اتهام کمک به مناطق مختلف ایران در جریان حملات اسرائیل، در بازداشت هستند.
فضای بازداشتها بهشدت نگرانکننده و سرکوبگرانه است. در روزهای اخیر، ۱۸ نفر در یک منطقه بهطور گروهی بازداشت شدند؛ این اقدامات برای رژیم تبدیل به یک بهانه جدید برای ادامه سیاستهای سرکوبگرایانه شده است. حتی در مواردی ۳ نفر تنها به دلیل اینکه ادعا شده بود به اسرائیل کمک کردهاند یا ارتباطاتی با آن داشتهاند، بازداشت شدهاند.
با این حال، اینجا پرسش اصلی متوجه خود رژیم است؛ چطور میشود که دهها نفر از اعضای ارشد این رژیم طی سالهای اخیر توسط اسرائیل ترور شدند، اما دستگاههای امنیتی ایران هیچ پاسخی برای ضعفهای خود ندارند و بهجای پاسخگویی، تنها مردم عادی و بیگناه را قربانی میکنند. سه زندانی سیاسی کورد اهل سردشت که به تازگی به اتهام همکاری با اسرائیل به دار آویخته شدند، کولبرانی بودهاند که برای تامین لقمه نانی برای خانوادهشان تلاش میکردند، اما رژیم آنها را به بهانههای واهی بازداشت و به دار آویخت.
«احتمال آسیب به زندانیان سیاسی نیز وجود دارد»
بریوان شاهو در پایان گفت: میتوان گفت که برای کسانی که در ایران زندانی سیاسی هستند، خطر جدی وجود دارد. در روزهای پایانی این حملات، حملهای به زندان اوین صورت گرفت که در نتیجهی آن دهها زندانی در آنجا زخمی شدند. به گونهای که این زندانیان در همان زندان آسیب دیدند و به دلیل نبود امکانات درمانی کافی، زخمهای آنان بهدرستی درمان نشد.
گزارش شده است که این افراد به زندان قرچک ورامین منتقل شدهاند؛ زندانی که از بدترین زندانهای جمهوری اسلامی ایران است، بهویژه برای زندانیان سیاسی. در حال حاضر میدانیم که دهها نفر که به سیاستهای حکومت معترض بودهاند در این زندانها نگهداری میشوند و بسیاری از آنها تحت شدیدترین شکنجهها و بازجوییها قرار گرفتهاند.
تا این لحظه خبر دقیقی از وضعیت این زندانیان در دسترس نیست و بدون شک این مسئله نگرانکننده است. بنابراین لازم است خانوادهها و بستگان این زندانیان سیاسی و همچنین فعالان حقوق بشر در برابر این وضعیت سکوت نکنند، تا شاید بتوان اطلاع روشنی از وضعیت این زندانیان سیاسی به دست آورد.