نمایش(ئهرکی نیشتمانی داهۆڵێک)، روایتی زنانه از تراژدی سهیدهوان
نمایش (ئەرکی نیشتمانی داهۆڵێک) با کارگردانی جمیل مفاخری و بازی نیشتمان رسولنژاد، از ٢٧ شهریور تا ٢ مهر در سالن فرهنگ و هنر شهرداری از ساعت ١٨، بە مدت پنج روز به اجرا درآمد. این نمایش بە زنان مبارزی کە در جنگ داعش از کوبانی دفاع کردند، تقدیم شد.

سنیا مرادی
سنه- در فرهنگ کوردها موسیقی بخش بزرگی از داستانها و روایات را شامل میشود، موسیقیهایی مانند بیت و حیران گنجینەایی از افسانەها و روایاتی واقعی است کە به صورت شفاهی و سینه به سینه به ما رسیده است. این روایات همیشه مملو از دانش و تجربه پیشینیان است. گاهی این بیتها روایاتی تلخ را روایت میکنند، و بیت سەیدەوان(سَیدَوان) نیز داستانی تراژدیک است. اما اینبار نگاهی دیگر به روایت سیدەوان آن را زنانهتر و مشکلات زنان را، و همچنین قدرت زنانه را به رخ بیننده میکشد، گویی زنی از دل این بیتها فریاد میکشد که غبار چند هزار ساله را از من بتکانید و حقیقت من را دریابید. زنی که بدن و روحش توسط قوانین پدرسالاری و مردسالاری استثمار شده است. اما همچنان این زن، شخصیت برجسته داستان(عبدالعزیز) را، و تفکر مردسالارانه او را زیر سوال میبرد، تفکراتی کە زن را تنها وسیلەای برای خوشگذرانی و آرامش مرد و ابزاری برای زایش و بقای نسل میداند، تفکری که زن را از احساس و اختیار منع میکند و تصمیمات مهم زندگیش را به عهده مردان خانواده میگذارد، به سخره میگیرد.
او عبدالعزیزها را نه مانند قهرمان، که مانند یک دیکتاتور روایت میکند. در این بیتها و حیرانهای کوردی میبینیم که این مردان تنها زنان را مورد استثمار قرار نمیدهند، بلکه مردان را نیز برده و تحت سلطه خود میدانند. اکنون داستانی که در دوسه هزار سال قبل اتفاق افتاده و سینه به سینه به ما رسیده، به زمان معاصر میآید، و به لالش و عفرین و کوبانی میرسد. جایی که زنان نقش اصلی داستان را دارند، با سپاه تاریکی میجنگند و آن را نابود میکنند. بیایید صدای زن را ببینیم و بشنویم…
کارگردان جمیل مفاخری میگوید:«هنگامی که سپاه تاریکی داعش به خاک پاک کوردستان حمله کردند، اتفاقات بسیاری رخ داد و فرزندان ما جان فداییهای بسیاری کردند. من روایت سهیدهوان را با خلاف خوانی برعکس کردم و عبدالعزیزی که بدون امر او هیچ اتفاقی روی نمیدهد را نه، بلکه عروسی که در اصلِ داستان به او پرداخته نشده را، روایت کردم. همانطور که دخترم ژوان، نیز میگوید، تعبیری فمنیستی از این روایت انجام شد. در اینجا زن خود را روایت میکند و داستانی دیگر خلق میکند.» مفاخری این نمایش را به زنان شجاع و مبارزی تقدیم کرد که از شهر بیدفاع کوبانی در مقابل داعش دفاع کردند.
نمایش به صورت مونولوگ و با بازی نیشتمان رسولنژاد اجرا شد. در این نمایش نیشتمان تمام شخصیتها را به اجرا در آورد، از مردانی که قوانین وضع میکنند، تا مردان و زنانی که قربانی این قوانین مردانه میشوند. اما در نهایت این زن است که زنانگیاش را فریاد میزند و وجودش را ابراز میکند، و تمام قوانین مردانه را زیر پا مینهد و آن را به سخره میگیرد. نیشتمان این قدرت زنانه را به زیبایی به نمایش درآورد. همان قدرتی که در خفا کار خود را انجام میدهد و مردانی مانند عبدالعزیز، آن را به نفع خود به کار میگیرند.
نمایش با استقبال بسیاری از هنرمندان و زنانی روبرو شد که زبان زنان و روایت زنانه را در چنین زمانی ضروری میدانند. زمانی کە جامعه هنوز شاهد زنکشیها است، و ناموس، تعریفی مردانه از زن است و زن هنوز آن تعریف مستقل را ندارد.