قدمخیر لرستانی، زن مبارز لر
قدمخیر قلاوند، مشهور به قدمخیر لرستانی، متولد ۱۲۷۸ از طایفه قلاوند در بخش الوار شهرستان اندیمشک در میان عشایر قلاوند بود.
قدمخیر، از زنان مبارز اواخر قاجار و ابتدای حکومت پهلوی در زمان رضاخان بود که در هنگام هجوم نیروهای رضاخان برای سرکوب عشایر (۱۳۱۱–۱۳۰۵ هجری شمسی)، رهبری قیام علیه نیروهای نظامی پهلوی را برعهده گرفت.
قیام قدم خیر
رضا شاه، وقتی متوجه شد که ایلهای لرستان تسلیم پذیر نیستند، به حملات نظامی علیه آنها دست زد و هزاران روستا را به آتش کشید. تعیین جریمههای مالی سنگین، کشتار دسته جمعی و حتی تجاوز به زنان و تحقیر کامل جوانان لر از نظر رضاشاه امری عادی بود.
قیام لرها علیه نظام مستبد پهلوی در سده بیستم یکی از بنیادیترین مؤلفههای تعیین کننده هویت آنها است که به واسطهی رشادتهای قدمخیر، به قیام قدمخیر معروف شد.
قدم خیر به مبارزه در راستای وحدت ملی برضد اشغالگران کوردستان بویژه لرستان اعتقاد داشت.
قدم خیر نیرویی از جوانان مبارزگر در لرستان و ایلام آماده نمود و ضرباتی سنگین بر پیکره نیروهای پهلوی وارد و خساراتی جبران ناپذیر بر آنها تحمیل کردند. در طول سالها مقاومت لرها، ایلهای بزرگی در لرستان و ایلام به قدمخیر و قیام او پیوستند و توانستند نیروهای نظامی رضاشاه را از آن منطقه بیرون برانند و به مدت سه سال اجازه تأسیس و استقرار نهادهای دولت ایران را در لرستان و ایلام ندادند.
پس از آن، رضاشاه چندین بار خواست با توسل به توطئه و حیلهگری قیام قدم خیر را به شکست بکشاند. به همین دلیل نامهای به قدم خیر نگاشت و خاطرنشان ساخته بود که حاضر است او را شهبانوی ایران سازد. قدم خیر در جواب نامه رضاشاه نوشته بود: «میان ما کسی نیست که خود را به دشمن بفروشد؛ من یک شیرزنم و تو یک نامرد».
جنگندههای آن دولتها زن و کودک و مردم بی دفاع را بمباران کردند و ارتش ایران نیز از این فرصت استفاده کرد و قیام کنندگان را ناچار به ترک شهر ایلام و رفتن به کوههای حومه کردند.
رضاشاه با توسل به حیلهگری ایجاد صلح و احیای حیات جهت رشد و پیشرفت، قدم خیر و شماری از رهبران قیام لرستان را دستگیر کرد.
وقتی قدمخیر از سوی نیروهای ارتش ایران دستگیر شد، به تهران روانه و زندانی شد. وی در سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در زندان درگذشت و در گورستانی کنار پل قدیم دزفول به خاک سپرده شد.
آوازه قیام قدم خیر و لرستان همچنان در تاریخ طنین انداز است و در آهنگهای مشهور «دایه دایه» و «هنار له باخان» (انار در باغ) در خاطرهها و اذهان باقی مانده است.