یادداشت

  • نافرمانی‌‌های مدنی در ایران خون تازه‌ای به جنبش‌ دادخواهی می‌بخشد 

    آیا نافرمانی‌‌های مدنی در ایران خون تازه‌ای به جنبش‌ دادخواهی و حرکت‌ اعتراضی مردم علیه ظلم و تبعیض می‌بخشد؟

  • پاشیدن اسپری فلفل به صورت زنان یا جامعه؟! 

    نویسنده: نیره انصاری، حقوقدان، متخصص حقوق بین الملل و کوشنده حقوق بشر

  • مشکلات فرزندان بلوچ و نبود امکانات آموزشی در بلوچستان 

    حکومت استعمارگر جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه دلسوز و نگران آینده‌ی کودکان بلوچ نبوده و نخواهد بود، و همه‌ی این کمبودها فقط نشان از این دارد که این حکومت قصد تضعیف و در واقع نابودی ملت بلوچ را دارد.

  • نادیده گرفتن و در تبعیض قرار دادن بلوچستان توسط جمهوری اسلامی ایران 

    سالهاست نبود امکانات ساده در بلوچستان جز آرزوهای ملت بلوچ مظلوم بلوچ شده است. استعمارگران با در اختیار گرفتن بلوچستان ظلم را از حد گذرانده است.

  • تحولات در زمینەی سقط جنین در آمریکای لاتین 

    کشورهای آمریکای لاتین و منطقه‌ی کارائیب که اغلب جوامعی‌ با نهاد کلیسای کاتولیک قدرتمند نیز هستندو یکی از سخت‌گیرانه‌ترین قوانین در مورد سقط جنین را داشته‌اند. در پنج سال اخیر و در نتیجه تلاش‌های جنبش‌های فمینیستی به نفع جرم‌زدایی از پایان خودخواسته باردار

  • تُنگِ تَنگِ بدن 

    تمامیت جسمانی زنان در نگاه جامعه‌ی مردسالار محدود به امر جنسی و تولید مثل می‌شود. در واقع زن‌ها بدوا موجوداتی غیراصیل هستند و مردسالاری در راستای اصالت‌بخشی به زنان، وجود آن‌ها را به باروری تقلیل می‌دهد.

  • محدودیت‌های قانون: سقط جنین در خاورمیانه و شمال آفریقا 

    در این مقاله ایرنه مافی و لیو تونسن به محدودیت‌های قانونی و عرفی سقط جنین خودخواسته در منطقه مِنا پرداخته‌اند. در این منطقه تنها ۴ کشور سقط جنین را در برخی شرایط خاص قانونی کرده‌اند.‌

  • چگونه حرمت‌ها را شکستند؟ 

    با دستبند جلوی قاضی نشسته‌ام و او می‌پرسد دفاعی داری؟ و من فکر می‌کنم چگونه می‌شود با دستان بسته از خود دفاع کرد؟!

  • اعترافات اجباری؛ بالابردن هزینه‌ی مطالبه‌گری و تحمیل شرایط سرکوب 

    وزارت داخله طالبان اخیرا ویدیویی مبنی بر اعترافات شماری از فعالان و معترضان زن منتشر کرده است که از صدا و سیمای زنانی که در این ویدیو صحبت کرده‌اند کاملا واضح است که این اعترافات تحت فشار و به‌گونه‌ی اجباری گرفته شده است. اساسا اعتراف اجباری و تحت شرایط ارعاب و وحشت در کشف حقیقت بی‌اعتبار و مخالف با تمام موازین و اسناد حقوق بشری است و نیز اقرار خارج از دادگاه از ارزش و اعتبار ساقط است. بدیهی است که این شیوه‌ی سرکوب مورد پسند نظام‌‌های توتالیتر است که با استفاده از قدرت نظامی و در دست‌داشتن ابزار خشونت و با اصل ایجاد وحشت در جامعه، در کلیه‌ی امور اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به شکلی انحصاری و با ایجاد فضای خفقان، دخالت می‌کنند. اما بحث اصلی در این نوشتار این است که چرا طالبان دست به چنین اقداماتی در برابر اعتراضات مدنی زنان می‌‌زنند، درحالی‌که زنان دادخواه صرفا برای مطالبه‌ی حقوق انسانی خود به خیابان آمده‌اند و مرتکب هیچ جرم و جنایتی نشده‌اند. نه به اموال عمومی صدمه‌ای رسانده‌‌اند، نه شهروندان شکایتی از آنان درج کرده‌‌اند و نه حتا درصدد براندازی حکومت سرپرست طالبان بوده‌‌اند.

  • آزادی جنسی در فمینیسم ؛ ترويج بی بند و باری یا استقلال تن؟ 

    وقتی ما از آزادی و رهایی جنسی صحبت می‌کنیم یعنی رهایی از خشونت و آزارجنسی، اما این معنای مهم همیشه در بحث‌ها گم می‌شود چون ذهن متعصب《ما》رهایی جنسی را《بی‌بند و باری》می‌داند.

  • کودک‌همسری در بلوچستان بیداد می‌کند 

    براساس آمار جمع آوری شده از ادارات ثبت احوال در بلوچستان از ابتدای سال در گروه های سنی۱۰ تا ۱۴ سال دو هزار و ۴۰۵ مورد ازدواج به ثبت رسیده و این یعنی آمار بالای کودک‌همسری در بلوچستان.

  • زار ما بر مرگ و زندگی خواهرانمان و خودمان؛ شیونمان سلیطگی یا جرم است 

    اگر خودمان بعنوان یک زن شانس آورده‌ایم و هنوز "غزل" نشدیم، سرنوشت‌های احتمالی دیگر غزل را پیش چشممان دیده‌ایم:

  • سر آویزان مدوسا 

    داستان مدوسا مانند بسیاری از داستان‌های اساطیر توسط زنان عصر جدید بازخوانی شد. مدوسا همچون آتش زیرخاکستری بود که پدرسالاری و مردسالاری هر چه کردند جلوی نفس‌های دمنده بر آن را بگیرند نشد، سر بریده‌ی دختر گورگون‌ها تبدیل به نمادی برای انتقام تاریخی تمام زن‌هایی شد که به قتل رسیدند، زنده زنده سوزانده یا خاک شده بودند، و یا به راحتی در سکوتی جمعی از حق بر بدن‌شان بیگانه شدند چرا که بدن‌شان می‌توانست محل نزاعی باشد بر سر منافعی که خود هیچ نفعی از آن نداشتند.

  • از مصائب مهاجرت؛ روایت یک زن 

    وقتی نام مهاجرت به میان می‌‌آید اغلب سخن از مردانی است که مقصد و مسیری را برای زندگی انتخاب می‌کنند اما در این میان کمتر به زنان و مصائب‌شان پرداخته می‌‌شود. زنان در مسیر مهاجرت رنج‌‌های زیادی را متحمل می‌‌شوند؛ مخصوصا اگر باردار باشند و وضعیت عادی نداشته باشند. معصومه حسنی، یکی از هزاران زن مهاجری است که روزی به دلایل وضعیت بد امنیتی کشورش و تهدیدهایی که همسرش دریافت می‌‌کرد مجبور شد با همسرش راهی دیار غربت شود اما در این مسیر مشقات و سختی-های زیادی را تحمل کرد؛ چرا که او هفت‌‌ماهه باردار بود و این راه دور و دراز و سفر به اندونزی نه‌تنها آرامشی به دنبال نداشت که راهی از سر بیچارگی بود.

  • تولدی دوباره؛‌ روایتی از روی خط مرگ 

    یک سال می‌شد که از دیار مهاجرت؛ ایران به وطن بازگشته بودیم. خانواده‌ام در وضعیت اقتصادی و اجتماعی خوبی نبودند. من مجبور بودم کار کنم تا هزینه‌های درمان و دارو را تهیه کنم. من باید کار می‌کردم تا خواهران و برادران کوچک‌تر از خودم درس بخوانند.

  • روایتی از خط مقدم؛ تجربه‌ی یکی از زنان معترض افغانستان 

    ما برمی‌گردیم! از همان‌جا که بُردیدندمان جوانه می‌زنیم و دوباره می‌روییم. چرا که ما سربازان خط مقدم مصافِ تاریکی و نوریم! و «حماسه» نام دیگر ماست! این نسل، سری نترس و دل بزرگ دارد! گواه این مدعا نیز مصاف ما در زمین و میدان رزم است.

  • تله‌ی مادری ایده‌آل 

    بشر همیشه تلاش کرده شرایط زندگی انسان را بهبود بخشد و برای به حداکثر رساندن رفاه در همه‌ی جنبه‌های زندگی مانند پویایی و سرپناه سخت کار کرده است. در طول زمان، این تلاش‌ها شاید بیشتر معطوف به رویارویی با نیروهای طبیعت و تسلیم کردن آنها در برابر هوس‌ها و امیال انسان بوده است. در مقابل وقتی صحبت از زندگی و فیزیولوژی زنان می‌شود، مردان بر حفظ وضعیت موجود سرمایه‌گذاری می‌کنند. با وجود پیشرفت‌های عظیم پزشکی که ممکن است به زودی منجر به خلق انسان آزمایشگاهی شود، زنان با رنج‌های قاعدگی و سختی‌های زایمان و بارداری به حال خود رها شده‌اند.

  • جای معلم زندان نیست! 

    دوازدە دی ماە حکم زندان زهرا محمدی فعال سنندجی قطعی و برای اجرا به دادگاه فرستاده شد، زهرا که معلم زبان کوردی است و از فعالان انجمن نوژین سنندج است به دلیل تدریس زبان مادری به پنج سال زندان محکوم شده است.

  • آشنایی با فرهنگ اصطلاحات سیاسی/ حقوقی شکنجه/Torture، سلول انفرادی 

    «حضور در زندان و جدا بودن از جامعه و تحت شرایط محدود و خاص بودن، خود چالش‌ها، ضایعه‌ها و تغییرهای منفی به حیث جسمی و روانی در فرد زندانی ایجاد می‌نماید که این امری ناگزیر است. اما زندانی به هیچ عنوان نباید بیش از آنچه را که اقتضای حصر است تحمل کند و دلیل معاینه‌ی نخستینِ زندانیان در بدو ورود نیز به همین جهت است که همیشه بتوان مطالعه و بررسی کرد که آیا به ایشان فشاری بیش از آنچه زندانی و محبوس بودن بر افراد وارد می‌کند، شده است یا خیر!»