زینب جلالیان؛ زنی در زنجیر، صدایی برای آزادی

در نظامی که عدالت گاه قربانی سیاست میشود، نام زینب جلالیان همچون تندیس مقاومت، در ذهن بسیاری از فعالان حقوق بشر و کنشگران مدنی نقش بسته است. او تنها زن زندانی سیاسی در ایران با محکومیت حبس ابد است که سالها در زندانهای مختلف، بدون دسترسی مؤثر به درمان، با بیماریهای متعدد، همچنان ایستاده است. این ایستادگی اما نه برای نجات خود، بلکه در راهی فراتر از شخص؛ در مسیر «صدای آزادی» بوده است ، چنانکه بارها در نامههایش از زندان نوشته است.
از زندگی زنی که سر خم نکرد
زینب جلالیان، متولد ۱۳۶۱ در روستای دیم قشلاق از توابع ماکو، در خانوادهای کورد به دنیا آمد. او در سنین جوانی به فعالیتهای اجتماعی در حوزه زنان روی آورد و پس از مدتی، به دلیل فعالیتهایش در حوزه حقوق زنان کورد، تحت تعقیب امنیتی قرار گرفت. در اسفند ۱۳۸۶، هنگام سفر به کرمانشاه، توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
در یک روند قضایی فاقد استانداردهای دادرسی عادلانه، از جمله عدم دسترسی به وکیل، عدم حضور هیئت منصفه و صدور حکم بر اساس اعترافات اخذشده تحت فشار، ابتدا به اعدام و سپس در سال ۱۳۹۰ به حبس ابد محکوم شد.
حقوقی پرونده: حبس ابد بدون امکان درمان و دادرسی منصفانه
پرونده زینب جلالیان یکی از برجستهترین نمونههای نقض فاحش حقوق زندانیان سیاسی زن، بهویژه زنان کورد در ایران است. روند دادرسی او، با معیارهای حقوق بشر بینالمللی بهوضوح مغایرت دارد. سازمانهایی چون عفو بینالملل و دیدهبان حقوق بشر، بارها خواستار بازنگری در پرونده او شدهاند.
در سالهای اخیر، زینب جلالیان به بیماریهای متعددی مبتلا شده است:
ناخنک چشم (پتریژیوم) که تهدیدی جدی برای بینایی او محسوب میشود؛
بیماریهای گوارشی، کلیوی، آسم و مشکلات تنفسی؛
عفونتهای دهان و دردهای مزمن در ناحیه پهلو و شکم.
در حالی که قوانین ایران و اسناد بینالمللی چون میثاق حقوق مدنی و سیاسی، الزام دولتها به تأمین درمان برای زندانیان را تصریح کردهاند، اما مقامات قضایی و امنیتی، بارها دسترسی زینب به خدمات درمانی را مشروط به امضای "ندامتنامه" یا انجام اعترافات تلویزیونی کردهاند — شرطی که از منظر حقوق بشر، مصداق بارز شکنجه روانی و تبعیض سیستماتیک است.
کورد؛ قربانیان دوگانه سرکوب
پرونده زینب جلالیان همچنین نمادی از تبعیض مضاعف علیه زنان کورد در نظام قضایی و امنیتی ایران است. زن بودن و کورد بودن، در این ساختار، دو لایه از حاشیهنشینی، دو شیوە از ستم ملی و جنسیتی را تحمیل میکند. بسیاری از زنان کورد که به دلیل فعالیتهای مدنی یا حتی صرف تعلقات قومی بازداشت میشوند، به اتهامات سنگین، دادرسیهای ناعادلانه، و مجازاتهای شدیدتری نسبت به سایر زندانیان محکوم میگردند.
زینب بارها در نامههایی که از زندان به بیرون فرستاده، تاکید کرده که صدایش، صدای همه زنان کورد و دیگر ملیتهای بە حاشیە کشیدە شدە ، همه زنان ستمدیده، و همه زندانیان فراموششده است. او در یکی از نامههایش مینویسد:
"من اگر ندامتنامه نمینویسم، برای آن است که وجدانم را نفروختهام. صدای من، صدای زنیست که در برابر زندان و شکنجه، خاموش نشده. صدای آزادیست، نه ندامت."
ابزاری برای شکستن دیوار سکوت
زینب جلالیان در طول دوران زندان، با وجود محدودیتهای شدید ارتباطی، چندین نامه از داخل زندان به بیرون ارسال کرده است. این نامهها که توسط نهادهای حقوق بشری منتشر شدهاند، حاوی مضامین روشنگرانه، دفاع از کرامت انسانی، و افشای نقض حقوق زندانیان، بهویژه زنان، هستند.
او همواره تأکید کرده که سکوت را نمیپذیرد و نوشتن، برای او شکلی از مقاومت است. در یکی از آخرین نوشتههایش، خطاب به نهادهای بینالمللی آورده است:
«اگر امروز من زیر فشار هستم، فردا دیگری خواهد بود. اگر جهان صدای ما را نشنود، این زنجیرهی سرکوب، همچنان ادامه خواهد یافت. نمیخواهم تنها برای خود آزاد شوم، برای تمام زنان زندانی عدالت میخواهم.»
جراحی اخیر و بازگشت غیرقانونی به زندان
در مهرماه ١۴٠۴، پس از ماهها پیگیری، زینب جلالیان سرانجام برای عمل جراحی فیبروم رحم به بیمارستان منتقل شد. اما تنها ۲۴ ساعت پس از عمل، در حالی که هنوز تحت مراقبت پس از جراحی قرار نگرفته بود، با دستبند و پابند، بدون رضایت پزشک، به زندان مرکزی یزد بازگردانده شد.
این اقدام، مصداق نقض جدی حقوق درمانی زندانیان است و نگرانیهای عمیقی را در میان نهادهای مدنی و بینالمللی برانگیخته است. طبق ماده ۱۰۹ آییننامه اجرایی سازمان زندانها، ادامه درمان و مراقبتهای پس از عمل، حتی برای زندانیان با احکام سنگین، الزامی است. بازگرداندن او، نه فقط ناقض این قانون داخلی، بلکه خلاف اصول کرامت انسانی است.
نهادها، فریاد ما
زینب جلالیان بیش از ۱۷ سال است که بدون مرخصی، بدون دسترسی مؤثر به وکیل مستقل، بدون درمان مناسب، در سلولهای سرد و بیصدا زندانی است. اما صدای او، صدای زنی کورد، زندانی، بیمار و مقاوم، از لابهلای دیوارهای بلند زندان، به گوش جهانیان رسیده است.
اگر امروز از زینب جلالیان مینویسیم، تنها برای ثبت رنجی فردی نیست؛ بلکه یادآور این واقعیت است که تبعیض و نقض حقوق بشر علیه زنان، بهویژه زنان اقلیت، همچنان در ایران جاریست.
۴٧ سال از حاکمیت حکومت دستنشاندە امپریالیسم جهانی در ایران میگذرد. در طول تمام این سالها جهان شاهد جنایت ضد بشری این حکومت بودە است. گزارشهای متعددی درباره اجرای احکام اعدام ، فتوای کشتار زندانیان در دهە شصت ،جنایات متعدد علیه کوردها و سایر ملتهای تحت ستم دولت تروریستی ایران منتشر شدە است.
فعالین حقوق بشر و عدالتخواهان اجتماعی همواە سعی نمودەاند کە با ثبت و انتشار این رویدادها، نقش خود را بهعنوان راویان وقوع جرایم ایفا نمایند تا صدای قربانیان باشند و صدای بیصدایان تا شاید بدین وسیلە زمینه پاسخگویی حقوقی و تاریخی را فراهم نمودە و بدین سان از تکرار نقص حقوق بنیادین زندانیان جلوگیری شود.
آیا چنین شد؟ ایا سازمان ملل با تمام ساختارهای متعددش توانست جلو ماشین اعدام و کشتار این رژیم ضد بشری را بگیرد؟
آیا کشورهائی که ادعای ترویج حقوق بشر و آزادی بیان دارند رابطه اقتصادی و سیاسی خود را با رژیم تروریستی به خاطر نقض حقوق بشر قطع کردند؟
آیا سازمانهای حقوق بشری که پولهای هنگفتی از کشورهای غربی دریافت میکنند تا کنون به این پی بردەاند که کارشان تنها ثبت اعدام شدگان است و از اعدام جوانان ارتضاق میکنند ؟
امروز در حالی این نوشتە تنظیم گشتە کە همزمان با جنایتی کە در حق زینب رخ دادە شدە ، هفت زندانی سیاسی در اهواز و قزلحصاراعدام شدەاند
جهان با شتاب از منظر تغییر قدرت هژمونگرای جهانی در حال تغییر است، نقش انسانهای مبارز و آزادیخواە ، چون چندین صدە گذشتە نادیدە گرفتە شدە است اما قرن بیست و یکم با وجود زنان مبارزی چون شیرین علم هولی، پخشان عزیزی، شریفە محمدی، وریشە مرادی و زینب جلالیان قدم در راە کنشی بر ضد برنامەهای از پیش تعیین شدە حاکمیت پول و سرمایە دارد. شورش جلیقە زردها در فرانسە توسط زنی معترض شروع شد و تا بە امروز زبانەهای این آتش را در ساختار حاکمیت فرانسە شاهد بودەائیم. پشتیبانی از این صداها و اعتراض بە احکام ضد بشری چە در خیابانهای اروپا و آمریکا چە در زندانهای کشورهای دیکتاتوری وظیفە تک تک ما آزادیخواهان است تا این امواج کوچک بە موجی خانمان برانداز برای سیستم ضد بشر، طبیعت و زن نئولیبرالیسمی باشد کە با کشتار سعی در اثبات پایەهای پوسیدە خود در جهان فردا را دارد.
با هم و یکصدا صدای آزادی و عدالت باشیم
صدای زنان از غزە تا سودان و میانمار
صدای زینب باشیم برای رهائی ، برای ژن ژیان ئازادی
بسی شاماری
استکهلم
٠۴/١٠/٢٠٢۵