جایگاه زنان پس از انقلاب ژینا!

هیما راد

باید دید آیا زنان تنها با تکیه بر قدرت زنانگی خود می‌توانند در این انقلاب پیروز شوند یا باید خود را مجهز به سلاح آگاهی، سواد سیاسی، توانایی بدنی و.. کنند؟ آیا تضمینی وجود دارد که زنان بعد از این انقلاب که در شرایط کنونی بیشتر انقلابی اقتصادی است و سایر دغدغه‌ها زیر سایه مشکلات اقتصادی به نحوی کمرنگ شده‌اند، به هدف خود که برابری است برسند؟

با نگاهی به تاریخ مبارزات زنان و انقلاب‌های پیشین می‌توان به آسانی متوجه شد که زنان مانند ابزاری برای پیشبرد انقلاب و پیروزی‌ طبقات حاکم استفاده شده‌اند و بعد از آن تنها افراد ستمگر و نوع ستم تغییر کرده‌ است و زنان همچنان یوغ بردگی بر گردنشان بوده، آیا نباید از تاریخ درس گرفت و با تامل و آگاهی از شرایط فعلی دست به عمل زد؟

شاید پیشاهنگ بودن زنان در این انقلاب لازمه‌ی برپایی آن بود اما تنها پیش قدم بودن کافی نیست چند انقلاب را می‌توان نام برد که زنان در آن تنها با حضورشان موفق شده‌اند بر ستم و بهره‌کشی دوران خود نائل آیند؟ و آیا بعدها  تضمینی برای برابری جایگاهشان با مردان وجود داشته؟ تنها با مطالعه تاریخ مبارزات زنان می‌توان دریافت در تمام انقلاب‌ها  زنان با مردان هم طبقه‌ی خود بر علیه طبقات استثمارگر به مبارزه پرداخته‌اند آنها پیروزی خود را در گرو پیروزی طبقه خود می‌دانسته‌اند اما با وجود این حتی مورد ستم مردان طبقه خود نیز قرار گرفته‌اند!

آنها که دچار ستم مضاعف بودند باید حداقل به مردان هم طبقه خود اعتماد می‌کردند تا بعداز پیروزی بر استثمارگران جایگاه اجتماعی واقعی خود را حداقل در طبقه خود داشته باشند، اما آیا جایگاهشان در طبقەی متعلق بە خود همان جایگاهی بود که باید باشد؟

برخلاف آنچه ایده‌آل زنان بود چنین اتفاقی نیافتاده است و آنها اگرچه صادقانه به نفع طبقەی خود به مبارزه برخاستند اما به ابزاری قدرتمند برای اهداف مردان تبدیل شدند، در این برهه و شرایط کنونیِ ایران که زنان در صف اول انقلابند آیا تضمینی برای فردایی برابر و بهتر وجود دارد.

انتقادی که به بیشتر زنان مبارز انقلاب ژینا وارد است این است که چرا در کنار جسارت مثال زدنی به دنبال کسب سواد سیاسی خود نیستند که بیش از هر زمان به آن نیاز دارند، تا از تاریخ درس بگیرند و اشتباهاتی که زنان در گذشته مرتکب شده‌اند را مرتکب نشوند. زنان باید به دنبال تثبیت جایگاه اجتماعی متناسب با شرایط کنونی خود باشند و به کمتر از آن راضی نشوند، تصمیم گیری در مورد سرکار آمدن حکومت بعدی را در نظر داشته باشند و در مورد آن جدی باشند، و سوال‌هایی از این دست ذهنشان را مشغول کند که آیا حکومتی که سرکار می‌آید پایبند به دمکراسی است؟ آیا زنان در اداره مملکت در دستور کار حکومت بعدی قرار خواهند گرفت؟ چه نوع حکومتی به نفع قشر ستمدیده از جمله زنان است؟ و این تنها در صورتی است که زنان خود را محق بدانند و اجازەی سرکار آمدن را به هیچ دیکتاتور دیگری در لباس مدرنیته ندهند چرا کە سر کار آمدن یک نفر به عنوان شاه یا رهبر باز سرکوب بیشتر زنان را به دنبال خواهد داشت.

مسئله زنان در ایران نه تنها جنسیتی، که ملیتی، مذهبی، نژادی و طبقاتی است. به طور مثال زنان کورد و بلوچ بیشتر از سایر ملیت‌ها مورد تبعیض بوده‌اند زنانی کە هم تحت ستم سیستم مردسالار بودە‌اند هم تحت ستم حکومتی کە با ملیت‌های دیگر دشمن بوده، این مبارزه چند جانبه برای زنان نیازمند دیدی عمیق‌ است مبارزه‌ای به مراتب سخت‌تر از چیزی که زنان در این شرایط می‌انگارند.

ما نیازمند راهکارها، سازماندهی، برنامه‌ریزی دقیقی هستیم زنانِ با آگاهی بیشتر باید با ایجاد تشکل‌هایی در این برهەی حساس تاریخی، زنانِ دیگر جامعه را که برای انقلاب ریسک‌های زیادی را متحمل شده‌اند، جذب کرده و با دانش خود آنان را آموزش دهند و شناساندن ستم‌های موجود، ایجاد چشم انداز و مشخص کردن اهداف، چهارچوب دادن به مبارزات، و در آخر، قدم‌ نهادن در مسیری درست را در برنامه خود قرار دهند، نباید بی گدار به آب زد و آموزش را به عقب انداخت کە دشمن بزرگ زن ناآگاهی است.