لاریجانی در پی دریافت تضمینی از روسيه!؟
در حالیکه تهران خود را برای نشستن پای میز مذاکره با اروپا آماده میکند، فرستاده غیررسمی رهبر جمهوری اسلامی بیاطلاع از مجاری دیپلماتیک راهی کرملین میشود. آیا جمهوری اسلامی همچنان به وفاداری مسکو دل بسته، یا باید بهای سنگین بیطرفی روسیه را بپردازد؟

مركز خبر- علی لاریجانی در روزهای گذشته در سخنانی که از رسانههای داخلی ایران منتشر شد، به نقش علی خامنهای در گفتوگوهای احتمالی میان ایران و آمریکا اشاره کرد و گفت: «به باور من، ما نه نیازی فوری به مذاکره داریم و نه شتابی برای آن. طرف مقابل با زبان جنگ به میدان آمد؛ پیش از هر چیز باید روشن کند چرا راه تقابل را برگزید. بهتر آن است که تصمیمگیری درباره گفتوگوها را به رهبری بسپاریم؛ اگر لازم بداند، بهره میگیریم، و اگر نه، دلیلی برای مذاکره وجود ندارد.»
با اینکه قرار است روز جمعه، ۲۵ ژوئیه، ایران در استانبول با سه کشور قدرتمند اروپایی، بریتانیا، فرانسه و آلمان پای میز گفتوگو بنشیند، اما علی لاریجانی، مشاور علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، روز دوشنبه ۲۱ ژوئیه بیاطلاع از مجاری رسمی و دیپلماتیک راهی کرملین شد و با ولادیمیر پوتین دیدار کرد. این سفر در حالی صورت میگیرد که خامنهای، بهعنوان عالیترین مقام جمهوری اسلامی، همواره تلاش کرده است جدای از نهادهای رسمی همچون دولت، مجلس و قوهقضائیه، تصمیمگیری در مسائل کلان و استراتژیک کشور را در دایره قدرت خود متمرکز کند؛ و در همین راستا، معمولاً یکی از چهرههای ارشد جمهوری اسلامی را با عنوانهایی چون «نماینده»، «مشاور» یا «فرستاده ویژه» راهی کشورهای دیگر میکند.
برای نمونه، سال گذشته علی شمخانی برای عادیسازی روابط میان ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین به ریاض سفر کرد و چند توافقنامه میان دو کشور را نهایی ساخت؛ اقدامی که به ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان تهران و ریاض منجر شد.
اکنون که وضعیت گفتوگوها میان ایران، آمریکا و اسرائیل به مرحلهای پرتنش و پیچیده رسیده، علی خامنهای بار دیگر یکی از چهرههای بانفوذ و مورد اعتماد خود را که، هم از خاندان لاریجانی است و هم سابقهای طولانی در نهادهای کلیدی جمهوری اسلامی دارد، بهعنوان فرستاده ویژه راهی روسیه میکند.
ائتلاف سهجانبهای که ایران را تنها گذاشت
ایران، روسیه و ترکیه حدود سیزده سال است که در چارچوب یک ائتلاف سهجانبه برای مدیریت بحران سوریه همکاری میکنند؛ ائتلافی که در قالب مذاکرات آستانه شکل گرفت و نشستهای متعددی بهصورت سهجانبه و دوجانبه میان این کشورها برگزار شد. اما در تحولات اخیر، با همراهی فعال ترکیه و سکوت معنادار روسیه، بخشهایی از خاک سوریه بهسادگی از کنترل دولت خارج شد و بشار اسد نیز ناگزیر به دامن روسیه پناه برد.
در طول این سیزده سال جنگ داخلی، جمهوری اسلامی ایران چه از نظر مالی و چه از نظر سیاسی، حمایت گستردهای از حکومت اسد بهعمل آورد، اما در نهایت، نه تنها دستش از منافع سوریه کوتاه ماند، بلکه از نظر سیاسی نیز با شکست تلخی روبهرو شد.
در همین حال، ناظران ایرانی ابراز داشتند که روسیه و ترکیه با کنار زدن ایران، به توافقاتی پنهانی با آمریکا، اروپا و اسرائیل دست یافتهاند تا جمهوری اسلامی را از معادلات آینده سوریه کنار بگذارند.
همزمان با بنبست مذاکرات اخیر میان ایران و آمریکا، و در پی موج تازهای از حملات ایالات متحده و اسرائیل به زیرساختهای نظامی، اقتصادی و اتمی ایران، از جمله هدفگیری فرماندهان بلندپایه نظامی جمهوری اسلامی، روسیه واکنش مؤثری در قبال این تعرضات نشان نداد. این در حالیست که نیروگاه اتمی بوشهر، که با سرمایهگذاری و مدیریت روسیه اداره میشود، هرگز از سوی اسرائیل یا آمریکا مورد هدف قرار نگرفت.
حتی در جریان برخی از این حملات، سامانههای پدافندی روسی مانند اس-۳۰۰ که در اختیار ایران قرار دارند، یا بهطور کامل از کار افتادند یا در حساسترین لحظات، هیچ کاراییای از خود نشان ندادند.
تردید عمیق تهران نسبت به وفاداری کرملین
پرسشهایی که در اینجا مطرحاند، برآمده از نگرانی عمیق جمهوری اسلامی نسبت به چشمانداز آیندهی مذاکرات و میزان وفاداری و پشتگرمی روسیه در بزنگاههای سیاسی و دیپلماتیک است. با توجه به اینکه روسیه قرار است در ماه آینده ریاست دورهای شورای امنیت سازمان ملل را بر عهده بگیرد، تهران امیدوار است که بتواند از این فرصت بهرهبرداری کند: یا با جلب حمایت علنی روسیه در برابر تهدیدهای اروپا و آمریکا، یا دستکم با جلوگیری از فعالسازی سازوکار ماشه در یک بازه زمانی حساس، تا فضای محدودی برای مانور دیپلماتیک باقی بماند.
تهران در انتظار بازپرداخت وفاداریاش در جنگ اوکراین
پرسش اصلی برای سیاستگذاران جمهوری اسلامی این است: آیا میتوان همچنان روی حمایت کرملین حساب باز کرد، یا روسیه ترجیح میدهد در تعادلسازی منافعش میان غرب، اسرائیل و ایران، تهران را قربانی کند؟ این همان دغدغهایست که سفر لاریجانی در پی پاسخ به آن است.
سفر لاریجانی به مسکو در چارچوب تلاشهای تهران برای تأمین امنیت دفاعی خود و تقویت توان نظامی کشور قابل تحلیل است. یکی از محورهای اصلی این دیدار، گفتوگو درباره خرید سامانههای دفاعی و تسلیحات پیشرفتهای است که روسیه آماده عرضه آنها به ایران است.
اگرچه ایران به همکاری نظامی با روسیه دل بسته، اما در صورت ناکامی یا محدودیت در تأمین این تجهیزات از سوی مسکو، تهران گزینهای دیگر را در پیش خواهد گرفت: توسعه و گسترش همکاریهای نظامی با چین. این راهبرد بهخصوص از آنجا اهمیت پیدا میکند که در سه سال گذشته، در جریان جنگ روسیه و اوکراین، ایران حمایت قدرتمندی از مسکو ارائه داده است؛ هم در زمینه تأمین پهپادها و هم در حوزه موشکهای بالستیک. ایران انتظار دارد روسیه نیز در مقابل، حمایت مشابهی از تهران بهویژه در برابر حملات احتمالی غربیها و اسرائیل داشته باشد.
سوریه و عراق؛ میدانهای جدید بازی قدرت
قطعاً بخشی از محورهای سفر لاریجانی به روسیه به وضعیت کنونی سوریه و عراق نیز مرتبط است، به ویژه پس از حملاتی که علیه جوامع دروزی و علوی انجام شده است. این موقعیت فرصتی است برای رژیم ایران که با پشتیبانی روسیه، حضور و نفوذ خود را در سیاستهای منطقهای مستحکمتر کند و نفوذ خود را نه تنها در سطح داخلی سوریه بلکه در عرصه بینالمللی نیز تعمیق بخشد. با این هدف که در درون کشور نیز دست به اصلاحاتی دموکراتیک بزند و جامعه ایران را به پذیرش گامهایی در مسیر دموکراسی راضی کند.