خودکشی دردناک رزیدنتها
خودکشی و مرگ رزیدنتها و پرستاران جوان بە علت بیتوجهی به سلامت روحی آنان در کنار سوءاستفاده از آنان به عنوان نیروی کار ارزان و قوانین استثماری حاکم بر آنها است.
خودکشی و مرگ رزیدنتها و پرستاران جوان بە علت بیتوجهی به سلامت روحی آنان در کنار سوءاستفاده از آنان به عنوان نیروی کار ارزان و قوانین استثماری حاکم بر آنها است.
مرکز خبر- در پی انتشار خبر خودکشی رزیدنتها، دانشجویان، پزشکان و پرستاران با استفاده از هشتگهای "خودکشی در دوران رزیدنتی"، "خودکشی دستیاران پزشکی" و "خودکشی رزیدنت پزشکی" در تویيتر به گسترش افسردگی در بین کادر درمان و بیتوجهی به این قشر جامعه معترض شدهاند.
بیتوجهی به سلامت روحی دانشجویان پزشکی و کادر درمان در کنار سوءاستفاده از آنان به عنوان نیروی کار ارزان، فشار بسیار شدیدی بر آنها وارد میآورد.
به دلیل فشار بالای روحی بر این دستیاران، بسیاری از آنان در نیمهی راه از دریافت شمارهی نظام پزشکی انصراف میدهند و ادامهی تحصیل و کار را رها میکنند.
دانشجویان پزشکی پس از گذراندن هفت تا هشت سال دورهی پزشکی و اتمام این دوره با موفقیت پزشک عمومی میشوند.
در صورت ادامهی تحصیل، این پزشکان میتوانند در آزمون دستیاری یا همان رزیدنتی شرکت کنند.
طول دورهی رزیدنتی معمولا چهار سال است و از همان سال اول در بیمارستانها مشغول به کار میشوند.
رزیدنتها بعد از قبولی در آزمون تخصصی، باید تعهدنامهای را امضا کنند که به موجب بند سوم آن، اگر شخص به هر دلیلی نتواند دورهی خود را تمام کند، ملزم به پرداخت دو برابر هزینهی تحصیل بهعنوان خسارت است.
رزیدنتهای بیمارستانها جوان و بسیاری از آنها متاهل و بچهدار هستند.
در این میان زنان رزیدنت به دلیل انتظارات کلیشهای که از یک زن به عنوان همسر و مادر در جامعهی مردسالار ایران میرود با فشارهای مضاعفی روبهرو هستند.
مادرانی که به دلیل شیفتهای طولانی روزهای متوالی را دور از فرزندان خود به سر میبرند و بعد از اتمام ساعات طولانی کار و بازگشت به محیط خانه باید فشار مضاعف کار خانگی را متحمل شوند.
خودکشی سریالی رزیدنتها که زیر فشار کاری طاقتفرسا در کنار نداشتن بیمهی دریافتی، حقوق کمتر از سه میلیون تومان در ماه و آزار و اذیتهای جسمی و روانی کمر خم کردهاند همچنان ادامه دارد.
این خودکشیهای سریالی جدا از آمار مرگ و میرهای ناگهانی است که این رزیدنتها بعد از کشیکهای طولانی و استرس ناشی از مسئولیتهای سنگینی که در سایهی نبود آموزش به آنها محول میشود، با آن روبهرو هستند.
چرخهی خشونتی که از پزشکان پیشکسوت و سال بالاییها به رزیدنتهای تازه وارد منتقل میشود و از آنها به بیمارانی که برای درمان به بیمارستان مراجعه کردهاند انتقال مییابد.
فشار کاری طاقتفرسا و حقوقهای زیرخط فقر، فرسودگی شغلی و آموزشی، افسردگی و اضطراب ناشی از عوامل متعدد شغلی، خودکشی از ساعتهای کار زیاد، از نبود استراحت کافی، از به دوش کشیدن وظایف اساتید، از نبود بیمه و عدم احتساب این سالهای سخت در سوابق شغلی، از تعهدات اجباری متعاقب این سالهای دشوار، مشکلاتی است که گریبانگر رزیدنتها شده است.
رزیدنتها مجبور به تحمل شرایط و اتمام این دوره هستند، حتی اگر این دوره به دلیل مرگ ناتمام مانده باشد، باید دو برابر هزینهی تحصیل خسارت پرداخت کنند.
خودکشی سریالی رزیدنتها فاجعهای دردناک است. سرمایههای ملی این مملکت یا رفتهاند یا در گوشهای مچاله شدهاند یا با چنگ و دندان، زندگی سختتر از همیشه را تاب میآورند یا چنین تراژیک به مرگ خود خاتمه میدهند.