انقلاب زنانە؛ سوزاندن روسری نمادی از عصیانگری علیە چهل سال تبعیض جنسیتی
در چهارمین روز از از اعتراضات سراسری در ایران و روژهلات کوردستان، زنان در اقدامی کمسابقه و تاریخی روسریهایشان را از سر برداشتند و آن را آتش زدند. اکنون آتش زدن روسری بە نماد براندازی حاکمیت چهل سالەی جهل بر ایران تبدیل شدە است.

مرکز خبر- جرقهی آغاز دور تازهی اعتراضات در ایران از ٢۶ شهریورماه و به دنبال خاکسپاری ژینا امینی، دختر ٢٢ سالهی اهل سقز که برای بازدید اقوام به تهران سفر کرده بود و در تهران توسط گشت ارشاد بازداشت شده و مورد ضربوشتم قرار گرفته و بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد، شروع شد. اعتراضات سراسری در ایران با پیشاهنگی زنان در حال روی دادن است. زنان معترض با از سر برداشتن روسریهایشان نشان دادند که حجاب در ایران اجباری است نه از روی میل و خواست زنان.
در این اعتراضات بعضی از زنان با کوتاه کردن مو و تراشیدن موهایشان نشان دادند که موی زنان فقط بهانهای برای استثمار و به سلطه کشیدن زنان توسط حکمرانانی است که با توسل به زور و دین خود را در مسند قدرت نگه داشتهاند.
زنان در این اعتراضات با آتش زدن روسریهایشان، انزجار خود را از حجاب اجباری نشان داده و قتل زنان را به بهانههای حجاب و ناموس پرستی محکوم کردند. زنانی که تحت نام دین هر روز کشته میشوند و دستاندکاران این قتلها هیچ تاوانی پس نمیدهند. زنان و معترضان با سر دادن شعار«ژن ژیان آزادی»، «زن زندگی آزادی» که از فسلفهی رهبر خلق کورد، عبدالله اوجالان نشأت گرفته است، نشان دادند که تا زنان آزاد نشوند، جامعه نیز آزاد نخواهد شد.
حجاب اجباری کە در طول بیش از چهار دهە پس از انقلاب خلقها در ایران، نماد رژیم جمهوری اسلامی بود اکنون سوزاندن آن بە نماد براندازی تبدیل شدە است، زنان از همەی شهرها و با هر ایدوئولوژی اکنون با سوزاندن روسریها اعتراض و انزجار خود را از چهل سال حاکمیت ولایت فقیە بر ایران ابراز میدارند.
اولین جرقههای حجاب اجباری در ایران در اسفندماه سال ١٣۵٧یعنی کمتر از یک ماه پس از انقلاب زده شد. یک روز پیش از هشتم مارس، روز جهانی زن، روزنامهی کیهان با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند».
روز جهانی زن یعنی هشتم مارس سال ١٣۵٧، تظاهرات روز جهانی زن به یک تظاهرات ضد حجاب اجباری بدل شد و گروههای مختلف زنان از دانشآموز گرفته تا کارمند و فعال سیاسی و اجتماعی در این تظاهرات شرکت کردند و مخالفت خود را با قانون حجاب اجباری نشان دادند. غیر از تهران در چندین شهر دیگر از جمله سنه، اصفهان، اورمیه، کرماشان و بندرعباس نیز زنان به خیابانها آمده و به حجاب اجباری اعتراض کردند.
اما موضوع حجاب اینگونه خاتمه نیافت و خمینی که در سال ۵٧ بعد از تنها اظهارنظر رسمیاش در مورد حجاب دیگر هیچ موضعی اتخاذ نکرده بود، در تیرماه ١٣۵٩ طی یک سخنرانی، شدیداً از دولت انتقاد کرد که چرا هنوز نشانههای شاهنشاهی را در ادارات دولتی از بین نبرده است. وی به دولت بنیصدر ١٠ روز فرصت داد تا ادارات را اسلامی کند.
بعد از این سخنان از صبح شنبه ١۴ تیرماه ١٣٩۵ورود زنان بیحجاب به ادارات دولتی ممنوع شد. البته هنوز لباس فرم یا آنچه که بعدها به نام مانتو مشهور شد، رسمیت نداشت بلکه زنان مؤظف بودند لباس آستین بلند و پوشیده بپوشند و روسری نیز سر کنند.
روند اجباری شدن حجاب اجباری تا سال ١٣۶٠ ادامه داشت. در ماه رمضان آن سال محمد تقی سجادی نمایندهی دادستان انقلاب در دادگاه مبارزه با منکرات، مقررات مربوط به ماه رمضان را اعلام کرد. طبق این قانون، اماکن عمومی مؤظف شدند تابلویی در معرض دید مشتریان خود قرار دهند با این جمله: «به دستور دادگاه مبارزه با منکرات از پذیرفتن میهمانان و مشتریانی که رعایت ظواهر اسلامی را نمیکنند معذوریم».
در نهایت از مردادماه سال ١٣۶٢ قانون مجازات اسلامی در مجلس به تصویب رسید.