«مادر طبیعت»؛ نمادی زنانه از زندگی، مهر و مسئولیت ما نسبت به زمین

«مادر طبیعت» نمادی زنانه و زندگی‌بخش است که زندگی می‌بخشد، رشد را پرورش می‌دهد و پیوند انسان با زمین را نشان می‌دهد؛ یادآور مهر، قدرت و مسئولیت ما در حفظ محیط زیست.

لاوه کورده

مرکز خبر- تصور «مادر طبیعت» به‌عنوان نمادی زنانه که زندگی می‌بخشد، یا به‌مثابه‌ای الهه‌ی مادری که رزق و نمو را فراهم می‌کند، همواره قدرت آفریننده و توانایی بخشندگی او را نشان می‌دهد و حتی گاهی خشونت او را نیز نمایان می‌سازد. او همه‌چیز را می‌بخشد؛ از هوا و غذا گرفته تا سامانه‌های متنوع زیست‌محیطی و در عین حال، پیوندی فراگیر است که ما را به سیاره‌مان متصل می‌کند.

«مادر طبیعت» زندگی‌بخش و منبع عطاست؛ همانند مادری که از فرزندانش مراقبت می‌کند، هوا، آب، غذا و تمام عناصر لازم برای ادامه‌ی حیات را در اختیار ما می‌گذارد. او پرورش‌دهنده و نگهبان است، رشد موجودات را حمایت می‌کند، از طریق زیست‌بوم‌ها و جنگل‌ها پناهگاه امن فراهم می‌آورد، و حیات را با تنوع و تجدید مستمر تغذیه می‌کند. همچنین، او نیرویی خلاقه است؛ طبیعت نخستین منبع تمام شکل‌های زندگی است و چرخه‌ی مداوم تولد، مرگ و باززایش را تجسم می‌بخشد. نهایتاً، طبیعت تنظیم‌کننده‌ی جهان است؛ پدیده‌های زیست‌محیطی مانند اقلیم و هوا را مدیریت می‌کند، تعادل را حفظ می‌کند و اثر استفاده صحیح یا نادرست از منابع را آشکار می‌سازد.

سؤال مطرح این است: اصطلاح «مادر طبیعت» از کجا آمده است؟ این نماد به هزاران سال پیش بازمی‌گردد و در فرهنگ‌های مختلف جهان، تجسم طبیعت به‌عنوان نیروی کیهانی بارور، قدرتمند و خلاق دیده شده است که جوهره‌ای همانند فصول و خود زندگی دارد.

در تمدن یونان باستان، این اصطلاح به الهه‌ی «گایا» مرتبط بود، الهه‌ی زمین نخستین در اسطوره‌شناسی یونان، که منشأ وجود دانسته می‌شد و آسمان، کوه‌ها و دریاها را زایید؛ تصویری از مادر بزرگ که از او همه‌چیز برمی‌خیزد. در اسطوره‌ی روم، رومیان مفهوم «ترا ماتر» یا «زمین مادر» را پذیرفتند؛ الهه‌ای مرتبط با آیین‌های کشاورزی و جشن‌هایی که باروری زمین و ریشه‌های نخستین آن را گرامی می‌داشت، نمادی از بخشندگی و نمو بود.

در باورهای مردمان بومی، مانند قاره‌ی آمریکا، زمین جایگاهی مقدس داشت و به‌عنوان نیروی زندگی‌بخش که گیاهان، حیوانات و انسان‌ها را تغذیه می‌کند، مورد احترام بود و به‌عنوان مادری بخشنده ستایش می‌شد. در دوران میانه و رنسانس اروپا، با تداخل علم و معنویت، مفهوم «مادر طبیعت» در ادبیات به‌صورت تصویری شاعرانه و نمادین برای توصیف نظام خودکار زمین و اداره‌ی امور آن ظاهر شد، و این اصطلاح بعدی زیبایی‌شناسانه و فلسفی یافت.

چرا این اصطلاح امروز اهمیت دارد؟ چون یادآوری تصویر مادر، زیبایی، قدرت و مهربانی طبیعت را به ذهن می‌آورد، همان ویژگی‌هایی که در زنان و مادرانی که ما را پرورش می‌دهند نیز دیده می‌شود. چه درخت شکوفه‌دار باشد، چه شاخه‌ی بارور، چه خاک زیر پا، «مادر طبیعت» و مادران واقعی در جوهر یکسان‌اند: زندگی می‌بخشند، عشق می‌آفرینند و رشد را پرورش می‌دهند.

در فرهنگ کوردها، «مادر طبیعت» منبع هویت و رکن استمرار است. تصویر «مادر طبیعت» یا مادر زمین جایگاهی راسخ دارد؛ با میراثی غنی از باورهای کهن مرتبط است و منبع زندگی و روزی شمرده می‌شود، بخشی جدایی‌ناپذیر از ریشه‌های وجود و حس تعلق به جامعه‌ی کوردی.

در اسطوره‌ی کوردی، الهه‌ی مادر «آنا» یکی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین شخصیت‌هاست؛ خالق و پرورش‌دهنده‌ی تمامی اشکال زندگی، نماد باروری، عشق، عطا، حکمت و شفاست و گفته می‌شود آب‌هایش از کوه‌ها می‌جوشد. ویژگی‌های آنا اغلب در تصویر زن کورد و مادر در فرهنگ معاصر بازتاب یافته است؛ به‌عنوان ستون خانواده و روح پیوستگی آن.

ارتباط «مادر طبیعت» با زندگی و رزق، در طول تاریخ در فرهنگ کوردی با کشاورزی، گیاهان و رابطه‌ای نزدیک با زمین همراه بوده؛ ارتباطی که میان پایداری و سبک زندگی نیمه‌چادرنشینی برقرار است. این پیوند عمیق با طبیعت، رابطه‌ای صمیمانه با عناصر آن ایجاد کرده و زمین را غالباً «بهشت جاودان» توصیف می‌کنند، به دلیل باروری و توانایی در بخشیدن نعمت‌های فراوان و متنوع.

در بعد معنوی، «مادر طبیعت» پلی است میان جهان زمینی و الهی. درختان مقدس به‌مثابه موجودات حکیم و مکان حضور ارواح یا خدایان دیده می‌شوند و احترام به آن‌ها از طریق آیین‌ها و دعاها نشان داده می‌شود. کوردها باور دارند طبیعت زبانی ویژه دارد که تنها کسانی می‌توانند بشنوند که دل و روح خود را برای آن آماده کرده باشند؛ گویی با نجوا با انسان سخن می‌گوید.

ارتباط با طبیعت محور اصلی هویت فرهنگی و ملی کوردهاست. کوه‌ها به‌ویژه نماد ایستادگی و تاب‌آوری‌اند و این معنا در ضرب‌المثل مشهور «دوست کورد جز کوه‌ها نیست» بازتاب یافته است.

از دیدگاه محیط زیست، رابطه عمیق با زمین حس مسئولیت ریشه‌دار در حفاظت و پایداری آن ایجاد می‌کند و حفاظت از محیط زیست به‌مثابه محافظت از انسان و جوهر هویت او دیده می‌شود. در اندیشه‌ی کورد معاصر، حفاظت از محیط زیست بخشی از فلسفه‌ی اجتماعی و سیاسی است، امتداد طبیعی این پیوند تاریخی با زمین.

از منظر سنت و آیین‌ها، جشن نوروز که با اعتدال بهاری همزمان است، نماد باززایش زمین و بازگشت حیات به آن است و فرصتی برای سپاس از نعمت‌های طبیعت و تأکید بر اهمیت مراقبت از زمین فراهم می‌کند. در سنت «عروس باران» در دوره‌های خشکسالی، کودکان مراسمی برگزار می‌کنند و تصویر الهه‌ی مادر «آنا» که به نام «عروس باران» شناخته می‌شود، همراه با سرودها و آوازها برای طلب باران به حرکت در می‌آید؛ نمادی از امید و ارتباط با نیروهای طبیعی. همچنین از نمادهای طبیعت مانند انار، که نماد باروری و فراوانی است و با الهه‌ی آنا مرتبط است، در تزئینات فرش و صنایع دستی کوردی استفاده می‌شود که حضور این نمادها را در حافظه فرهنگی و سنتی نشان می‌دهد.