صنایع دستی شیراز؛ تلاش زنان در میانه‌ی تبعیض و بحران‌ها

صنایع دستی شیراز، با تکیه بر هنر زنان، امروز در پی بحران‌های اقتصادی و نبود حمایت در معرض تهدید است. زنان هنرمند، با وجود مشکلات معیشتی و تبعیض‌ها همچنان در تلاشند تا این هنرها را حفظ کرده و در برابر چالش‌ها ایستادگی می‌کنند.

سارا کریمی

شیراز- درخشش صنایع دستی و تراکم هنر در کوچه و بازارهای شیراز نگاه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کند. بسیاری از مغازه‌ها، فروشنده‌ی این صنایع هستند و شاید از همین روست که شیراز، شهر جهانی صنایع دستی نام گرفته است. صنایع دستی شیراز شامل هنرهایی چون خاتم‌کاری، منبت‌کاری، قلم‌زنی، قالیبافی، گلیم‌بافی، گبه‌بافی، جاجیم‌بافی، معرق چوب، چرم‌دوزی، زیلوبافی، نمدمالی، سفال‌گری، فرآوری گیاهان دارویی، طناب‌بافی، چیق‌بافی و بافت چنته و آینه‌دان و ... است. بسیاری از این صنایع دستی که هنر دست زنان، به ویژه زنان روستایی و عشایر است، امروز با فراز و نشیب‌های فراوانی روبه‌رو شده است. فراز و نشیب‌هایی که از سویی معیشت زنان و از سوی دیگر تداوم این صنایع را با خطر روبه‌رو کرده است.

 

اقتصاد؛ حال بد هنر و معیشت

نوسانات شدید ارز، افزایش سرسام‌آور قیمت مواد اولیه، تعطیلی بازارهای گردشگری و بی‌توجهی نهادهای دولتی، صنایع دستی این شهر را با بحرانی بی‌سابقه مواجه کرده است. در حالی که بیش از ۲۰۰ هزار صنعتگر و بافنده در استان فارس فعالیت دارند و بخش زیادی از این افراد زنان هستند، نبود حمایت بیمه‌ای، حذف صنایع دستی حتی از خریدهای سازمانی و محدود شدن بازار فروش به چند نمایشگاه فصلی، باعث شده بسیاری از هنرمندان عطای این حرفه را به لقایش ببخشند و یا با مشکلات معیشتی جدی روبه‌رو شوند.

 

زنان؛ حافظان هنر

با گشتی در این فضا، کسادی بازار فروش صنایع دستی کاملاً خود را نشان می‌دهد. مغازه‌ی فروشندگان فرش و گلیم از تمامی مغازه‌ها خالی‌تر است. لیلا.خ، فروشنده‌ای در بازار فرش است. او از شرایط فروش فرش، قیمت ارز و کم رونقی صادرات می‌گوید که چون آفتی بر تن فرش‌ها افتاده است. در گوشه‌ای دیگر، آناهیتا.ث، زنی جوان که دستبافته‌های کوچکی چون گبه و کیف می‌فروشد، در مورد این صنایع می‌گوید: «با کاهش قدرت خرید مردم، صنایع دستی از سبد خرید خانوارها حذف شده و تبدیل به کالایی لوکس شده که تنها در موقعیت‌های خاص خریدار دارد. کاهش ورود گردشگران و محدودیت‌های صادرات هم بازار فروش محصولات را به‌شدت محدود کرده است. همین امر سبب شده برای جلوگیری از آسیب‌های اقتصادی، مواد درجه دو یا سه را برای محصولات استفاده کنند یا اندازه‌ و کاربردها را تغییر دهند. با این حال ما زنان تصمیم گرفته‌ایم به هر شکلی که شده این هنر را زنده نگه داریم.»

 

تبعیض‌ها و دست هنرمند زنان

زنان ستون‌های بی‌صدا اما استوار تولید در خانه‌ها، کارگاه‌ها و چادرهای عشایری‌اند. از زنان جوانی که چنته و گبه می‌بافند گرفته تا زنان مسن‌تر که دانش گیاهان دارویی و رنگرزی سنتی را نسل‌به‌نسل منتقل می‌کنند، همه در چرخه‌ای نامرئی اما پُراثر حضور دارند. آنان تولیدکننده‌اند، فروشنده‌اند، و حتی در غیاب حمایت رسمی، خود مدیر کسب‌وکارهای کوچک خود هستند. با این حال قصه‌های پررنج زنانه همچنان تکرار می‌شود. برای مثال، شمیم.ا که در حرفه‌ی قلم‌زنی مشغول به کار است می‌گوید: «قلم‌زنی را یک حرفه‌ی مردانه تعبیر می‌کنند و در سال‌های اخیر که فشار اقتصادی بیشتر شده است، زنان زیادی را به دلیل گرانی مواد و ابزار از این بازار رانده‌اند.» زهره.ک که در عرصه‌ی میناکاری فعالیت دارد نیز از تبعیضات چنین می‌گوید: «معمولاً تجربه‌ و استعداد زنان را نادیده می‌گیرند و وقتی کار به قیمت گذاشتن آثار می‌رسد، آثار مردهاست که به‌عنوان استادان این حیطه‌ها قیمت بالاتری دارد.» شیدا.م نیز از معضلات زنان بافنده گلایه دارد و می‌گوید: «۷۰ درصد از بافندگان دچار بیماری‌های جسمی می‌شوند. ساعات کار طولانی، شرایط نامطلوب محیط کارگاه و وضعیت ارگونومیکی نامناسب بدن و ابزار کار، از مشکلاتی است که زنان بافنده را در نبود بیمه‌ها با خطرات سلامتی روبه‌رو می‌کند.»