نشست تخصصی زنان و قتلهای ناموسی در ایران با حضور دکتر فاتیما باباخانی
نشست تخصصی زنان و قتلهای ناموسی در تهران با حضور دکتر فاتیما باباخانی برگزار شد. در این نشست، باباخانی بر ضرورت فرهنگسازی و اصلاحات قانونی برای مقابله با این پدیده تأکید کرد.

تهران- نشست تخصصی زنان و قتلهای ناموسی در ایران با حضور دکتر فاتیما باباخانی پژوهشگر حقوق بین الملل و موسس و مدیرعامل خانه امن مهرشمس آفرید و جمعی از علاقەمندان در تهران برگزار شد.
در این نشست که به دنبل انتشار خبر۷ مورد قتل ناموسی در نیمه اول بهمن ماه در روزنامه اعتماد و در راستای مطالبات زنان و چالشهای پیش رو برگزار شد، فاتیما باباخانی، پژوهشگر حقوق بین الملل گفت: «قتلهای ناموسی یک پدیده ضداجتماعی شایع در خیلی از کشورهای جهان است که هر کدام علل و عوامل متفاوتی دارند. آنچه در اردن به نام قتل ناموسی اتفاق میافتد که آمار بالایی هم دارد دلایل و نحوه اتفاق افتادن آن ممکن است با کوردستان و هندوستان متفاوت باشد یا چیزی که در سوریه و عراق اتفاق میافتد با ترکیه تفاوت دارد؛ قتلهای ناموسی یک پدیده منحصر به فرد مختص به کشورهای توسعه نیافته نیست چون حتی در کشورهای توسعه یافته نیز شاهد قتلهای ناموسی هستیم. از طرفی قتلهای ناموسی فقط مربوط به زنان نیست چون مردانی را داریم که قربانی قتلهای ناموسی شدەاند مردانی که یا مرتکب به جنایت جنسی شدەاند یا در منطقەای شخص خواستگار بودەاند یا جایی رابطه دوستی با زنی داشتەاند و یا رابطه و گرایش جنسی به هم جنسان خود داشتەاند و قربانی شدەاند.»
باباخانی افزود: با این حال اگر در همین آمار دست و پا شکستەای که در رسانەهای داخلی منتشر میشود کنکاش کنیم در مییابیم که زنان اصلی ترین آسیب دیدگان قتلهای ناموسی هستند. ما با روایت هایی روبرو میشویم که علت اصلی آن اختلافات خانوادگی است و این اختلافات خانگی پوشش فرهنگی و رسانەای است. برای اینکه خشونتی که علیه یک زن اتفاق افتاده را تقلیل بدهند در واقع به عنوان یک ابزار استفاده میشود. قتلهای ناموسی ممکن است به شکل دیگری خودش را نشان بدهد که در آمارها نیاید مثلا یک شخصی سوزانده بشود یا به نظر برسد خودکشی کرده است.
او درباره رسانەای شدن قتلهای ناموسی گفت: «رسانەای شدن باید منجر به یک اتفاقی بشود که میشود! برای همین همیشه در مناطقی که کار میکنیم سعی گردد روی آن بحثها و مولفەهایی که میتوانیم تاثیرگذار باشیم، تمرکز کنیم مثلا آموزش روشهای مراقبت از خود که گرفتار این پدیده نشوند.»
خلاء قانونی امنیت زنان
وی با اشاره به خلاء قانونی در حوزه زنان درمورد امنیت زنان گفت: «قوانین در بحث امنیت زنان بسیار مهم هستند و ما احتیاج داریم که این خلا قانونی به طریقی جبران شود که به نظر میرسد در مجلس اولویت آقایان نیست بر این اساس آنچه از دست ما بر میآید فرهنگسازی است اینکه خانه به خانه از خودمان شروع کنیم، ما نمیتوانیم منتظر اصلاح قوانین باشیم چون ما قانون حمایت از اطفال را داریم که عملا تاثیری در دفاع از حقوق کودکان ندارد.»
این پژوهشگر حقوق بین الملل گفت: «وقتی زنی کشته میشود جامعەای، خانوادەهایی، طایفەهایی و شهروندانی مثل ما درگیرش هستند و جریان سازی میکنند تا آن اتفاق نیفتد. مسئلهی دیگری که مطرح است این تصور رایج است که در مناطق حاشیهای، به دلیل حاکمیت نظام طایفهای، قتلهای ناموسی بیشتر رخ میدهد. اما بررسیها نشان میدهد که آمار این جنایتها در پایتخت نیز قابلتوجه است؛ تهران، کرج و دیگر شهرها از این قاعده مستثنی نیستند. مهاجرت، وضعیت معیشتی، قومیت، شرایط فرهنگی و ساختار خانوادهها همگی در وقوع قتلهای ناموسی نقش دارند. مواجهه با این مسئله نیازمند اصلاحی تدریجی و مرحلهبهمرحله، از سطح فردی تا اجتماعی، است. ما نمی توانیم نسبت به هیچ کدام از اینها بی تفاوت باشیم یا هیچ کدام را نادیده بگیریم.»
چرا قتلهای ناموسی بیشتر در مناطق حاشیه دیده میشود؟
دکتر فاتیما درباره اینکه چرا قتلهای ناموسی بیشتر در مناطق حاشیه و استان هایی مثل خوزستان و کوردستان دیده میشود، گفت: «چون در آنجا یک عنصر بسیار مهم وجود دارد؛ در جوامع کوچک محلی، دلایل و انگیزههای قتلهای ناموسی بسیار زودتر فاش میشوند. اما ممکن است قتل ناموسی در کلان شهرها اتفاق بیفتد و به عنوان اختلاف خانوادگی لاپوشانی بشود یا در میان بقیه اخبار گم بشود. در حالی که در جوامع محدودتر این مباحث بیشتر به چشم میآید و بیشتر موج اینکه مساله آن قربانی حل بشود دهن به دهن می چرخد و افراد زیادی در آن قصه به دنبال علت آن فاجعه میگردند و در اینصورت میبینیم که در این مناطق جغرافیایی آمار بالاست و هر روز شدت میگیرد.»
او درباره اینکه آیا میتوانیم بگوییم نسبت به ۵۰ سال قبل آمار قتلهای ناموسی بیشتر شده، گفت: «آمار قتلهای ناموسی نسبت به ۵۰ سال قبل و ۲۰ سال قبل کمتر شده و در زمان حاضر به مدد رسانه بیشتر در جریان آن قرار میگیریم و در کل خانوادەها هم اکنون حمایت بیشتری از زنان و دختران خود نسبت به گذشته دارند.»
دکتر باباخانی با اشاره به فیلم"خانه پدری"، گفت: فیلم خانه پدری روایتی است که دختر رو به آسانی چال میکنند و یک قتل ناموسی اتفاق میافتد و پوشانده میشود. همچنین روایت های دیگری را در مناطقی که کار میکنیم شنیدەام و روایتی را در جایی بیان کردند که یک جایی دختری را خیلی محرمانه خاکسپاری میکنند و همه همسایەها متوجه میشوند دختر ۱۲ ساله چه اتفاقی براش افتاده که فوت کرده و در سکوت مراسم میگیرند. در نهایت، با ورود نهادهای قضایی مشخص میشود که برادر به خواهرش تجاوز کرده و دختر باردار شده است. راهحل خانواده نیز این بوده که چون دختر باردار است و مسئلهساز تلقی میشود، باید از بین برود، در حالی که پسر زنده بماند. بسیاری از روایت های دیگر، که الان به مدد خیلی مولفەها مانند رسانەها و خانوادەها با محدودیت بیشتری روبرو هستند و این اتفاق خوبی است. در عین حال که ابزارهای ارتباطی از یک سو کمک میکنند آگاهی، اطلاعات و دسترسی بیشتر شود، اما از سوی دیگر، همین ابزارهای ارتباطی عامل اصلی مرگ یک زن هستند چون یک پیام یا یک عکسی در اینستاگرام رد و بدل شده و سبب کشته شدن یک زن بوده است. حتی کشته شدن یک زن به وسیله پخش فیلم در اپلیکیشن شاد را داریم که یک فیلمی آنجا پخش شده است و تمام دانش آموزان مدرسه فیلم را دیده بودند.
در واقع شبکەهای ارتباطی برای زنان یک تیغ دو لبه است و اگر زنان ما آموزش لازم و مهارت لازم را برای استفاده از شبکەهای مجازی داشته باشند این مسائل پیش میآید و لازم است یک درس آموزشی برای استفاده از شبکەهای مجازی برای دانش آموزان داشته باشیم که چگونه از خود در شبکەهای مجازی مواظبت کنند که قربانی سوءاستفادەهای جنسی و مانند آن نشوند که برای این کار لازم است رسانه و سیستم آموزشی دست به دست هم بدهند.
از خود شروع کردن
وی تصریح کرد: هر یک از ما باید از همین الان از خودمون شروع کنیم و حداقل ۱۰ سال طول میکشد تا این اتفاق بیفتد. ما جمعیت ۸۰ میلیون نفری اگر هر فرد از خودش شروع کند میتوانیم امیدوار بشویم که سیلی از آگاهی و اصلاح رفتاری در جامعه ما اتفاق بیفتد و این از خود شروع کردن است که اهمیت پیدا میکند و این باعث بشود قوانین هم به سبب این رفتارهای اصلاحی و هنجاری پیش برود و به جایی برسیم که اصولا به قوانین احتیاج نداشته باشیم. برای این کار لازم هم نیست همه فمینیست و اکتیویست باشند و اقدامات جنجالی انجام بدهند؛ من به عنوان یک مادر کافی است نسبت به پسر ۱۴ ساله خودم نگاه جنسیت محور را نداشته باشم.
باباخانی تاکید کرد: بخش زیادی از علت های قتلهای ناموسی بر میگردد به نگاه جمعی ما که ما را وادار میکند به نحوی پیش برویم که بدن زنان متعلق به جامه مردسالار و چارچوب و دایره سلطه مردانه است و زنان نمیتوانند خودشان اظهار نظر کنند و اگر زنی با کسی در روستایی کوچک در رابطه بود و یا خانواده از آن ارتباط اطلاع نداشتند پس مستحق مرگ است.
او روایتی دیگر را بیان کرد: در سال های اخیر یک پدری دخترش را کشته بود و جسد دخترش را جلو در شیخ طایفەای رها کرده بود. چرا؟ چون اینکار نشان میدهد مردان نهایت تلاش را انجام میدهند که به واسطه کنترل زنان و کنترل بر بدن آنان دنبال تایید جامعه، خانواده و طایفه برخاسته از آن باشند.
ساختار سخت فرهنگی انزوای محلی
باباخانی گفت: «هر چقدر در منطقەای دسترسی به امکانات رفاهی از مشاوره گرفته تا شبکەهای ارتباطی و شورای حل اختلاف و دادگستری کمتر باشد، احتمال وقوع خشونتهای خانگی و قتلهای ناموسی بیشتر میشود. برای همین است که خبرهایی که در کوردستان یا روستاهای مرزی اتفاق میافتد، خیلی سریعتر به دست ما میرسد و همراه با عکس و تمام جزئیات به بیرون منتقل میشود. اما در کلانشهرهایی مانند تهران، مشهد و... جزییات دقیق از قتل زنان دیده نمیشود و از قتل آنان به عنوان "یک زن" در تیترهای اخبار نام میبرند.»
موسس خانه امن، باباخانی، از مورد دیگری گفت: «کیسی داشتم که هر دو مچ دستش را بریده بودند و کنار جاده رها کرده بودند چون صاحب دو تا پسر بود و قصد داشت ازدواج مجدد داشته باشد و این ازدواج دوباره در قاموس آن خانواده نمیگنجید.»
او درباره کیس دیگری در خانه امن زنان توضیح داد: سه روز دنبال دختری بودیم که به خاطر طلاقاش حبس شده بود و گوشیاش را گرفته بودند و خودش را در خانەای حبس کرده بودند تا در نهایت اورژانس اجتماعی از روی آدرسی که احتمال میدادند خانه داییاش باشند پیداش کردیم و فهمیدیم زنده است.
وی تصریح کرد: کیسهای که قربانی خشونت و قتل ناموسی هستند غالبا تحصیلات پایین تری دارند و بیشتر آنها در مناطق روستایی و کم برخوردارند، یعنی به نهادهای شهری و مدنی دسترسی ندارند. البته باز هم موارد استثناء داریم که با تحصیلات قربانی این نوع خشونتها میشوند به عنوان مثال بفرین در مهاباد که حقوق خوانده بود و شوهرش کارمند بانک بود به آتش کشیده شد چون نمیخواست با نامزدش زیر یک سقف برود و نامزدش از روی حدس و گمان که مرد دیگری را به او ترجیح میدهد او را به آتش کشید. خیلی از همین رويدادها با خیلی از شایدها و اما و اگرها اتفاق میافتد؛ کافی است به روایت هایی که در مقالات مختلف نوشته شده نگاه کنید بیشتر آنها از روی شبهات است، چند تا پرونده میتوانیم پیدا کنیم که با دلیل منطقی و اسناد و مدرک اثبات کند یک زن را در حین زنا با کسی دیده باشند؟
بیشتر شبهات است و حس ناکام ماندن مردان، وقتی زنان تصمیم میگیرند از یک زندگی بروند اولین تهمتی که به آنها زده میشود این است که میخواهد با کس دیگری وارد رابطه بشود و برود و کار به جاهای دیگر کشیده میشود، در بهترین حالت اگر کشته نشود یا باید حبس خانگی بشود یا به زور با فرد دیگری ازدواج کند.
به طور کلی چرخه معیوبی داریم از بحث خشونتهای مبتنی بر ناموس از اولین تلنگرها وقتی است که دختری بلوغ را تجربه میکند و با بهانه اینکه دختر من دیگر سرو گوشش باز شده و اجازه نمیدهند به مدرسه برود یا وقتی دیپلم میگیرد اجازه دانشگاه رفتن به دانشگاه به او نمیدهند یا شهر دیگری دانشگاه قبول میشود و اجازه نمیدهند و دست آخر هم درگیر یک ازدواج اجباری، یک رفتار پر از خشونت، و دوباره ورود به همان چرخه معیوب را داریم.
اما شاید مهمترین راهکار که بتوانیم زنان را از خشونت نجات دهیم این است که دختران بازمانده از تحصیل را به مدرسه رفتن تشویق کنیم که اگر به درس و مدرسه مشغول باشند، دست کم تا ۱۸ سالگی قربانی کودک همسری نمیشوند و از طرفی زود مادر نشوند و در معرض خشونت پذیری مداوم قرار نگیرند.