معلولان؛ قربانیان فراموش شده جنگ زیر سایە ترس و ناامنی
ردا اسماعیل از روستاهای زرگان، مادر یکی از معلولان حملات دولت اشغالگر ترکیه از وخامت وضعیت روحی دخترش در زمان حملات میگوید و خواستار توقف جنگ است.
سورگل شیخو
زرگان - کمیته حقوق معلولان سازمان ملل متحد، افراد دارای معلولیت را «قربانیان فراموش شده جنگ» مینامد. در غبار جنگ، این افراد دیده نمیشوند و کسی جویای وضعیت و امنیت جسمی و روانی آنها نیست. در جنگها صدها نفر به دلیل معلولیتهای جسمی با خطرات جدی روبرو میشوند. طبق گزارشها، در روستاهای زرگان خانههای افراد دارای معلولیت هدف حملات توپخانهای قرار میگیرند و بسیاری زخمی میشوند.
منطقه شمال و شرق سوریه نیز درگیر جنگ و حملات است. در این منطقه قوانین بینالمللی حفاظت از غیرنظامیان، اموال، بیمارستانها و نهادهای خدماتی نقض میشود. دولتهایی که خود این قوانین را تصویب و امضا کردهاند، برخورد دوگانهای با نقض حقوق بشر در شمال و شرق سوریه دارند.
پنج سال زندگی در میان حملات
افراد دارای نیازهای ویژه که زیر سایه حملات زندگی میکنند، هدف گلولههای دولت اشغالگر ترکیه هستند. تاکنون هیچ نهاد حقوق بشری درباره وضعیت آنها بیانیهای صادر نکرده و به خطرات تهدیدکننده جانشان توجهی نشده است.
ردا اسماعیل ۷۰ ساله، مادر ملیحا ۲۹ ساله که دارای نیازهای ویژه است، در روستای گری میر در شمال زرگان زندگی میکند. او در گفتگو با خبرگزاری ما از وضعیت روحی دخترش میگوید که پنج سال است در میان حملات زندگی میکند.
«اشغالگران روستای ما را با خاک یکسان کردند»
ردا اسماعیل درباره نقض حقوق بشر توسط دولت اشغالگر ترکیه میگوید: «اشغالگران روستاهای ما را با خاک یکسان کردند، اموال ما را بمباران میکنند، مردم را آواره کردند و امنیت زندگی ما را به خطر انداختند.»
او با اشاره به وضعیت افراد دارای مشکلات جسمی ادامه داد: «دختر ۲۹ ساله من دارای معلولیت است. او میفهمد، راه میرود، کارهای خانه را انجام میدهد و میتواند بخورد و بنوشد. همه چیز را درک میکند اما در صحبت کردن مشکل دارد. او را به مدرسه نفرستادم چون جامعه به چنین افرادی احترام نمیگذارد و آنها را با خشونت روبرو میکند.»
«طعم آرامش را نخواهد چشید»
ردا اسماعیل از وضعیت روحی دخترش که از حملات و بمباران آسیب دیده میگوید: «دخترم از ترس تا سپیدهدم گریه میکند و تا زمانی که بمباران ادامه دارد، خواب به چشمانش نمیآید. او ترسی غیرعادی را تجربه میکند و هر چه تلاش میکنم به او روحیه بدهم، ترسش از بمباران کم نمیشود.»
او ادامه میدهد: «وضعیت کنونی دخترم با قبل از حملات کاملاً متفاوت است. پیش از این در آرامش زندگی میکرد اما حالا با ترس زندگی میکند. بعد از پایان هر بمباران، او را در آغوش میگیرم تا بتواند بخوابد.»
«هر شب نگران فردا هستیم»
ردا اسماعیل با اشاره به اهمیت توقف جنگ و حملات میگوید: «هر شب نمیدانیم صبح میشود یا نه، و هر صبح نمیدانیم شب را خواهیم دید یا نه. دخترم نیاز به مکانی امن برای زندگی دارد. وقتی بمباران میشود، از ترس میلرزد.»
او ادامه میدهد: «امید همه ما پایان این وضعیت و توقف جنگ است. احساس آرامش با ترس بسیار متفاوت است. این جنگ باید به خاطر افراد دارای معلولیت متوقف شود.»