«کودک‌همسری؛ بلوغی که با بازی عوض می‌شود»

کودک‌همسری دیگر یک پدیده‌ پنهان نیست؛ روایت‌هایی تکان‌دهنده و ساختاری مردسالار، از دختربچه‌هایی می‌گوید که به جای بازی در کوچه، مادر شدن را تجربه می‌کنند. داستان شیلان ۱۵ ساله تنها یک نمونه است از هزاران دختری که «ناموس» تلقی می‌شوند، نه انسان.

 

ثلاث باوه جانی‌- علیرغم پیشرفت‌های چشمگیر در زمینه‌ی حقوق‌بشر، پدیده‌ی کودک‌همسری و کودک‌مادری از پدیده‌های اجتماعی و روانی پیچیده‌ای هستند که در بسیاری از جوامع به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه دیده می‌شوند. این دو پدیده اغلب به هم وابسته‌اند؛ زیرا ازدواج زودهنگام دختران، در بسیاری از موارد به بارداری زودرس و مادر شدن در سنین کودکی می‌انجامد.

کودک‌همسری در ایران، به‌ویژه در سال‌های اخیر، به یکی از چالش‌های مهم اجتماعی بدل شده است. با وجود پیشرفت‌های نسبی در زمینه آموزش و آگاهی عمومی، آمارهای رسمی ثبت‌احوال و مرکز آمار ایران نشان‌دهنده تداوم و حتی افزایش موارد ازدواج دختران زیر ۱۸ سال است.

 

وضعیت فعلی کودک‌همسری در ایران

طبق آمار سازمان ثبت‌احوال، هزاران مورد ازدواج زیر سن ۱۵ سال هر سال در ایران ، عمدتاً در مناطق روستایی و محروم ثبت می‌شود. برخی ازدواج‌ها نیز ثبت رسمی نمی‌شوند و از نظارت قانونی خارج‌اند. استان‌هایی مانند سیستان و بلوچستان، خراسان رضوی، اورمیه، گلستان و لرستان، از جمله مناطقی با بالاترین نرخ کودک‌همسری هستند.

زنگ در خانه را می‌زنم و صدایی کودکانه پشت آیفون خانه می‌گوید، بله و من در جواب می‌گویم عزیزم من با مادرت شیلان کار دارم و در جواب می‌گوید، خودم هستم بله بفرمایید داخل. در را که باز می‌کند و داخل منزل می‌روم با صحنه‌ای بسیار آزار دهنده روبه‌رو می‌شوم. دختری که می‌بایست در کوچه و کنار همسالان خود لی لی بازی کند و این طرف و آن طرف بدود، باردار است. شیلان فقط 1۵ سال سن دارد و تنها یک سال است که ازدواج کرده است و با همسرش هم  1۵ سال اختلاف سن دارد.

شیلان داستان زندگی‌اش را اینگونه بیان می‌کند: هنوز هم دلم هوای بازی با دوستانم و رفتن به مدرسه را دارد. تنها تا کلاس ششم درس خواندم. پدرم در یک سانحه تصادف فوت کرد و مادرم هم ازدواج کرد و من و برادرم که از من دو سال کوچکتر است را نزد پدربزرگ و مادربزرگم فرستاد. پدربزرگ و عموهایم برای اینکه به قول خودشان من آبرویشان را نبرم، من را به ازدواج مردی که 1۵ سال از من بزرگتر است درآوردند. چون فکر می‌کردند که پدر و مادرم فوت کرده‌اند و من «شرف و ناموس» آنها را لکه دار می‌کنم، چون پدر بالا سرم نیست. حتی نمی‌دانستم رابطه جنسی چیست،  اما به جای مدرسه رفتن و بازی کردن با همسالانم همسرداری می‌کنم و غذا می‌پزم و خانه‌داری می‌کنم و باید در فکر تهیه کردن سیسمونی برای بچه‌ام باشم.

فاطمه ابراهیمی، کارشناسی ارشد علوم اجتماعی در مصاحبه با خبرگزاری ما دلایل افزایش کودک‌همسری در ایران را بررسی کرده و گفت: افزایش کودک همسری و به تبع آن کودک مادری، دلایل متعددی دارد که می‌توان آن را به چهار بخش تقسیم کرد.

یکی از دلایل اصلی کودک‌همسری در ایران، ساختار فرهنگی و سنتی مردسالارانه است. در بسیاری از جوامع محلی، ازدواج زودهنگام نه‌تنها پذیرفته‌شده، بلکه نشانه‌ای از حفظ «ناموس» و «پاکی» دختر تلقی می‌شود. این نگاه، نیازهای رشدی و روانی کودک را نادیده گرفته و ازدواج را به رابطه‌ای صرفاً جنسی و فیزیکی تقلیل می‌دهد.

فقر اقتصادی، به‌ویژه در مناطق روستایی و محروم، نیز نقش مهمی در تشویق خانواده‌ها به ازدواج زودهنگام دختران دارد. تبعیض جنسیتی، محدودیت دسترسی به آموزش و نبود فرصت‌های اجتماعی برای دختران، این چرخه را تقویت کرده است. باور ریشه‌داری که می‌گوید «دختر باید زودتر ازدواج کند»، همچنان بسیاری را از حق تحصیل، رشد فردی و انتخاب آزادانه آینده محروم می‌کند.

فاطمه ابراهیمی، کارشناس ارشد علوم اجتماعی، قوانین جمهوری اسلامی را از عوامل اصلی گسترش کودک‌همسری دانست و گفت: «طبق قانون، سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال است و با رضایت ولی و دادگاه می‌تواند حتی پایین‌تر باشد؛ موضوعی که با استانداردهای بین‌المللی در تضاد است.» او نبود نظارت بر ازدواج‌های غیررسمی و ضعف نظام آموزشی در زمینه آگاهی جنسیتی و حقوق کودکان را از دیگر دلایل این پدیده برشمرد.

به گفته او، کودکان در مدارس آموزش‌های لازم درباره جنسیت، حقوق، مهارت‌های زندگی یا پیامدهای ازدواج را دریافت نمی‌کنند و همین ناآگاهی پذیرش ازدواج زودهنگام را آسان‌تر می‌سازد. ابراهیمی تأکید کرد: کودک‌همسری پدیده‌ای فراتر از خانواده است و پیامدهای گسترده‌ای دارد؛ از افزایش ترک تحصیل، خشونت خانگی و طلاق‌های زودهنگام تا فقر چندبُعدی، کودک‌مادری، خطرات بهداشتی، اختلالات روانی و تضعیف مشارکت اجتماعی زنان در آینده.

سارا کریمی، روانشناس بالینی، با اشاره به ساختار مردسالار در ایران، گفت: در چنین جوامعی، بدن زنان متعلق به خودشان نیست بلکه ابزاری برای «ناموس»، «کنترل جنسی» و «تولیدمثل» تلقی می‌شود. کودک‌همسری در این فضا ابزاری برای مالکیت و کنترل جنسی بر دختران است و تصمیم‌گیری درباره ازدواج و فرزندآوری در اختیار مردان قرار دارد.

او افزود: کودک‌همسری و کودک‌مادری آسیب‌های جدی روانی، شناختی و عاطفی به کودکان وارد می‌کند. بسیاری از این دختران از خانواده‌های پرتنش و فاقد حمایت عاطفی می‌آیند و ازدواج را راه فراری از خشونت یا طرد شدن می‌دانند. کریمی تأکید کرد که این کودکان هنوز به بلوغ روانی و شناختی نرسیده‌اند و بدون درک پیامدها وارد رابطه‌ای می‌شوند که توانایی مدیریت آن را ندارند؛ رابطه‌ای که اغلب به طلاق یا استثمار جنسی ختم می‌شود.

این روانشناس بالینی با اشاره به پیامدهای کودک‌همسری گفت: دخترانی که در سن پایین ازدواج می‌کنند، زودتر مادر می‌شوند و با فشارهای شدید روانی و جسمی روبه‌رو هستند. افسردگی، اضطراب، احساس بی‌کفایتی و حتی PTSD در میان کودک‌مادران رایج است. کودکانی که خود نیازمند حمایت‌اند، ناچار به مراقبت از دیگری می‌شوند و این امر سلامت روان آن‌ها را تهدید می‌کند.

سارا کریمی افزود: این کودکان اغلب با سلطه همسر، نقش‌های سنتی، خشونت خانگی و بی‌اختیاری روبه‌رو هستند که به کاهش عزت‌نفس، افسردگی و گاه خودکشی می‌انجامد. به گفته او، کودک‌همسری و کودک‌مادری بحران‌هایی چندوجهی‌اند و برای مقابله با آن‌ها، باید از سوی جامعه، نظام آموزشی، روانشناسان، دولت و نهادهای حقوق بشری مداخلاتی جامع صورت گیرد.