بهکارگیری زنان و جوانان در سیستم مدیریتی
از تشکیل نخستین اجتماعات روستانشین گرفتە تا مهمترین مرحلەی انقلاب اجتماعی شدن، تحولات بە میزان زیادی در پیرامون فعالیت زنان صورت گرفتە است، تاریخ جهان شاهد نقش بسیار عظیم و غیرقابل انکار زنان در طی دورانهای مختلف بوده است.
امروزه در دنیا نقشآفرینی و موفقیت زنان در عرصەهای علمی، اجتماعی، سیاسی و مدیریتی برکسی پوشیده نیست.
سارا ارومیه
هراندازە کە جامعەی طبقاتی گسترش مییابد، قدرت بە میزان فراوانی در حیطەی مردان متمرکز میشود. با متمرکز شدن قدرت در مرد، نیروی زن نیز به مراتب کاهش پیدا میکند.
مدرنیته با عقلانیت ابزاری و بکارگیری علم و تکنولوژی، خود را ارباب و مالک طبیعت و انسان دانسته است. طبیعت و انسان، علم و همچنین هنر جهت اهداف سودجویانه به یک حوزهی سرمایهی ضمیمه شدهی کاپیتالیسم تبدیل شدهاند. برای اینکه شاهد نابود شدن حیات نشویم باید با طرز زندگی سزاوار و درخور موجودیت انسان، دنیایی جدید و جاودانهتر را بسازیم.
ساخت این دنیا بیشک پیرامون فعالیت مشترک و ساختهشدن جامعه بەدست زنان و مردان است.
برای رسیدن به صلح، برابری، رفع تبعیضات جنسیتی، ایجاد عدالت و رسیدن به جامعەی دموکراتیک و پویا، نیاز است که زنان و نیروی جوان در فرآیند تصمیمگیری در سطوح مختلف جامعه نقش داشته باشند.
ضرورت نقش زنان و جوانان در عرصەهای مدیریتی
میتوان بهصراحت گفت انقلاب صنعتی و نظام سرمایهداری بیش از هر نظام دیگری از نیروی جسمانی و فکری زنان در جهت منافع بیشتر سود جسته و موقعیت و جایگاه آنان را به کارگران ارزانقیمتی تنزل دادند و کمتر از نصف دستمزد مردان به آنان مزد پرداخت میکردند زیرا از دیدگاه آنان زنان در مقایسه با مردان کمتر نسبت به شرایط نابرابر و دشوار کاری اعتراض کرده و مطیع هستند. نظام سرمایهداری از جسم وتن زنان در همهی عرصهها بهخصوص تبلیغات استفاده کرده و آنان را به کالایی جهت نیل به مقاصد خود بکار برده است.
تاکنون نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان نادیده گرفته شده که این امر نشان از وجود تبعیضات و نابرابریهای جنسیتی در زمینههای گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره دارد. جامعەی انسانی از عدم حضور واقعی زنان در عرصههای مختلف لطمات جبرانناپذیری دیده است.
رعایت عدالت در به کارگیری زن و مرد در یک سیستم مدیریتی سبب از بین رفتن تضاد طبقاتی و شکاف جنسیتی جامعه میگردد. زنان و جوانان نیروهای محرک یک جامعه هستند، نیروی پویا و به کاربردن آن در ادارەی سیستم علاوه بر رعایت عدالت، سبب میشود که ایدەها و فعالیتها در راستای پیشرفت جامعه و رشد اقتصادی و آگاهی سیاسی صورت بگیرد.
زن و مرد از لحاظ حقوق اجتماعی و استعدادهای ذاتی دارای تواناییهای یکسانی هستند اما زمینهی شکوفایی زنان و مردان در اجتماع در یک سطح نیست؛ در صورتی که زمینهی رشد و بالندگی برای هر دو جنس بطور مساوی فراهم شود اثرگذاری بر اساس شایستگی و کاردانی خواهد بود نه تفاوت جنسیتی و هردو جنس با مکمل قراردادن یکدیگر نقش اساسی در پیشبرد اهداف جامعه خواهند داشت.
نیروی جوان نیز با داشتن مولفەهایی چون ذهن فعال و اطلاعات به روز و با فکر باز و ایدەهای خلاقانه میتواند آنچه که نیاز یک جامعەی شاد و سالم هست را برطرف کند.
میزان سهم زنان و جوانان در سیستم ایران
شکاف جنسیتی در ایران باعث شده این قشر پویای جامعه در کسب مشاغل کلیدی و حساس موفق نبوده و اکثریت مشاغل و مناصب مهم ازآن مردها باشد و زنان به دلیل عدم وجود زمینهی مناسب جهت ارتقای رشد و اثبات قابلیتهای خویش در جامعه با وجود توانایی و شایستگی زیاد پیشرفت قابل توجهی نداشته باشند و بر همین اساس جامعه از داشتن تعادل سیاسی بیبهره مانده است. در طی دو قرن اخیر در جهان شاهد مشارکت زنان در عرصههای متفاوت جامعه بودهایم و فعالیت زنان از لحاظ سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پیشرفت خوبی داشته اما روند پیشرفت زنان در ایران نسبت به جامعهی جهانی بسیار اندک است.
در ایران علیرغم آن که قانون اساسی کشور راه را برای تصدی اکثر مناصب تصمیمگیری برای زنان باز گذاشته با این وجود تنها ۸/۲ درصد مشاغل مدیریتی در کشور به زنان اختصاص یافته است.
در سالهای اخير، افزايش کمی حضور زنان در سازمانها با بهبود کيفی منزلت و جايگاه آنها همراه نبوده و از اين نيروی عظيم و خلاق، که نيمی از صاحبان تفکر و انديشه بهشمار میروند، در سطوح مديريتی بهرهی چندانی گرفته نشده است.
در برخی از خانوادههای پدرسالار ایرانی، نقشها و رفتارها بر اساس معیارها و ارزشهای مردانه پایهگذاری و الگوسازی شده است و این الگوسازیها قادر به تشخیص و ارج نهادن به نقش اثربخش زنان در سازمان و جامعه نیست.
این نوع خانوادهها زن را موجودی اندرونی، وابسته و مرد را موجودی بیرونی و مستقل بار میآورند. این فرهنگ تنها وظیفه و نقش زن را فرزندآوری، نگهداری کودکان، نظافت و پخت و پز ترسیم مینماید و فعالیتهای زنان را تحت الشعاع وظایف خانوادگی قرار میدهد و در فعالیتهای سیاسی- اجتماعی نیز نقش زنان به میزان چشمگیری کاهش مییابد.
سیستم حکومت ایران طوری طبقهبندی شده که علاوه بر زنان، جوانان نیز حضور کمرنگی در مدیریت سازمانها دارند و مناصب بالای قدرت و مدیریت بخشهای اصلی برعهدەی مدیران بالای پنجاه سال است، در این سیستم که شایستەسالاری را در سن و متعلق بودن به ایدوئولوژی خویش میداند، و به جهت روابطی کردن مناصب حکومتی حتی مدیرانی که بازنشسته میشوند به جای جایگزینی نیروی جوان، فقط پستهای آنها تغییر میکند.
نقش مدیریتی زنان و نیروی جوان در جهان
در جهان دو سوم فعالیتهای اقتصادی انجام شده توسط زنان صورت میگیرد که اگر به این استعدادهای بالقوه و قوی توجه شود یکی از بزرگترین منابع سرمایهگذاری برای کشورها است.
زنان با داشتن قدرت مدیریت ذاتی در تربیت فرزندان و تدبیری که در عرصەهای اقتصادی خانواده دارند و با پیشینەی تاریخی چندهزارساله از مدیریت زنان بر جامعەی بشری، حضور فعال آنان در ادارەی سیستم مدیریتی سبب ایجاد توازن در سیستم و ایجاد عدالت و پیشرفت جامعە خواهد بود.
در سال ۲۰۱۵، زنان بهطور میانگین ۴۷ درصد از نیروی کار را به خود اختصاص داده بودند. با این حال، گزارشی از فهرست پانصد کمپانی بزرگ آمریکا نشان میدهد که زنها تنها ۲/ ۵ درصد از مدیران اجرایی، ۱۱ درصد از افرادی با بیشترین دستمزد، و ۲۱ درصد از پستهای مدیریتی را تشکیل دادهاند.
تحقیقات بانک جهانی درباره تساوی حقوق زن و مرد در ۱۸۷ کشور نشان میدهد که تنها شش کشور دنیا به صورت قانونی حقوق برابر را برای زنان و مردان تضمین کردهاند. آلمان در رتبهی ۳۱ قرار گرفته و ایران در رتبههای آخر.
بررسی نقش زنان در عرصهی سیاست و مدیریت کلان کشورها نشان میدهد که آنها موفق شدهاند در تعدادی از کشورهای اروپایی و آمریکای مرکزی و جنوبی تعداد بالایی از کرسیهای وزارت را تصاحب کنند.
زنان در آغاز سال ۲۰۲۰ با جلب اعتماد سیاسی بالا و کسب قدرت اجرایی توانستهاند در ۱۰ کشور جهان بیش از ۵۰ درصد اعضاء کابینه دولتها را به خود اختصاص دهند.