شکریه، قربانیای که هنوز سرنوشتش نامعلوم است
پروانه کبریت
حادثهی خونینی که ده روز پیش روز شنبه ۱۸ ثور (۸می) در مقابل مدرسهی دو شیفتهی سیدالشهدا در منطقهی دشت برچی، حوزهی سیزدهم شهر کابل، صورت گرفته بود، در نتیجهی آن ۸۴ کشته، ۲۲۵ زخمی و۶۳ دانشآموز دختر دیگر آسیب روانی (بیماران در بیهوشی هستند، و حالت روانی حاد دارند) دیدهاند، و در این میان ۱ دانشآموز دختر تا به امروز مفقود است و نه در جمعجانباختگان و نه مجروحان نمیتوان به حساب آورد.
همچنین بر اساس برخی منابع رسانهایی در کابل، آمنه، زنی رهگذر که هنگام وقوع حادثه از آنجا گذر کرده، بعد از وقوع رویداد ناپدید گشته است. و علیرغم تلاش بیوقفهی همسرش هنوز سرنخی از وی نیافته است.
کابل - در رابطه با گمشدن شکریه، عبدالله احمدی، پدر وی طی مصاحبهایی با خبرگزاری زن از وقوع حادثه و چگونگی دخترش گفت.
عبدالله احمدی، پدر شکریه به خبرگزاری زن گفت: "۹روز از وقوع حادثه میگذرد، اما از دخترم شکریه خبری نیست. با گذشت هر روز بیشتر به غم ما افزوده میشود." وی میگوید، هیچ نشانی از دخترش پیدا نشده تا خاطرشان جمع شود.
آقای احمدی گفت: برای پیدا کردن دخترش از صبح تا شب، تمام بیمارستانها (شخصی و دولتی) و جاهای دیگر را گشته است اما خبری از او پیدا نکرده و ناامید به خانه برگشته است.
او در ادامه افزود، "ارگانهای دولتی به او اطمینان دادهاند که این موضوع تحت پیگرد آنها قرار دارد، تا دختر گمشدهاش را پیدا کنند."
پدر شکریه میگوید: "شکریه بخاطر تهدیدهایی که بر این مدرسه وجود داشت، حدود یک سال نخواست که به مدرسه برود و در این مدت یک سال وی به آموزش انگلیسی پرداخت، همزمان در یکی از مکاتب خصوصی دشت برچی بنام "تبسم" به دانشآموزان کلاس ابتدایی آواز و سرود آموزش میداد."
شکریه علاقهی زیادی به هنر داشت، نقاشی میکرد، و سرود و سخنرانی را به بچهها آموزش میداد. او دوست داشت خاطرات بنویسد و نویسندهی موفق شود، اما بیخبر از اینکه خود خاطره میشود.
شکریه میخواست در آینده هنرمند (نقاش، نویسنده و خواننده) شود، و با هنر و استعدادهای هنری خود در برابر تنگنظریها و ممانعاتی که برای رشد و پیشرفت زنان وجود دارد، مبارزه کند.
پدر شکریه افزود، "این درد، تنها درد من نیست، بلکه همهی مردم افغانستان درد عزیزانشان را دارند، هیچ خانهایی وجود ندارد که در آنجا ماتم نباشد، هیچ گوشهایی از این کشور در امنیت نیست. از دولت جدی خواهان تامین امنیت هستیم، اگر در کشوری ملتی وجود داشت و دولتی هم حاکم بود، پس مکلف است برای ملتش امنیت و آسایش فراهم کند."
وی میگوید دولت باید مواظب مکانهای آکادمیک باشد، اگر توانایی نگه داشتنشان را ندارد در این صورت باید درهایش را ببندد.
یکی از معلمین شکریه که نخواست اسمش ذکر شود، به خبرگزاری زن گفت: "شکریه در روز حادثه، در مدرسه حاضر بود و در جریان حادثه هم زخمی شده بود. او میگوید، اولین بیمارستان (بیمارستان خصوصی مضفری) که زخمیها به آن انتقال داده شده بود اسم شکریه نیز ثبت شده بود، اما پس از آن که زخمیها را به بیمارستان دیگری انتقال دادند، شکریه دیگر اسمش در لیست راجستر بیمارستانها ثبت نشده است."
او در ادامه گفت: "سه سال متواتر مکتبشان تهدید شده بود که بالاخره در سال چهارم موفق به این حمله شدند."
گر چه فضای کلاسها و مدرسهی سیدالشهدا سرد و غمانگیز است، اما دانشآموزان دست از آموزش برنداشته، باانگیزهتر و مستحکمتر از قبل روانهی مدرسهشان شدند.
در همین حال، این رویداد و رویدادهای قبل واکنشهای زیادی در میان مردم و کاربران فضای مجازی برپا کرده است، و عدهی کثیری دست خود دولت را در این حوادث دخیل دانسته، و مرکزیت را به ناکارایی و سهلانگاری متهم میسازند.
تعدادی از شاهدان عینی و ساکنان اهالی که بنابر مشکلات امنیتی نخواستند اسمشان ذکر شود، چنین میگویند: "منطقهی ما در میان دو حوزه قرار دارد، این مدرسه هم حدود چهار سال است که زیر تهدید قرار دارد، و در روز حادثه یک موتور پر از مواد انفجاری در کنار مدرسه برای چهار ساعت ایستاده بود، اما با وجود آن هم دولت نتوانست و یا نخواست جلو حادثه را بگیرد.
آنها در ادامه افزودند، دقیقا در همان روز، چند ساعت قبل از وقوع حادثه، برای بازدید از مدرسه از امنیت چند نفر به مدرسه آمدند، چندی بعد ساعت ۴:۲۹ بعد از ظهر دقیق هنگام تعطیل شدن مدرسه، سه انفجار پیدرپی اتفاق میافتد، و کاملا واضح است که در این حادثه دولت دست دارد.
این در حالیست، که ده روز از این رویداد میگذرد، اما تاکنون هیچ گروهی مسئولیت آن را بر عهده نگرفته است، در عین حال قضیهی شکریهی گمشده هنوز هم نامعلوم باقی مانده است.