آیا تاکنون به زنان هنرمند فضای برابر اختصاص داده شده است؟

از نقاشی‌هایی که قرن‌ها در سرداب‌ها گیر کرده‌اند گرفته تا مجسمه‌های تحسین‌شده‌ای که بیهوده تخریب شده‌اند، هنر زنان همواره از گالری‌ها و فضاهای عمومی حذف شده است. وقت آن است که دیگر این نابرابری را نپذیریم و مقابل آن بایستیم.

هفته‌ی گذشته، تیت بریتانیا از مجموعه‌ی آثار خود پرده‌برداری کرد، این نخستین باری است که این موسسه در طول یک دهه‌ی اخیر، گنجینه‌های خود را دوباره در معرض دید عموم به نمایش گذاشته است.

 

 تمرکز آن چیست؟ زنان

 در اطلاعیه‌ی این نمایشگاه آمده است: «زنان حضور پررنگ‌تری از همیشه خواهند داشت. بیشتر از نیمی از هنرمندان معاصری که آثارشان به نمایش گذاشته شده زن خواهند بود.» ممکن است فکر کنید این یک پیشرفت است، اما اکنون سال ٢٠٢٣ است. فکر می‌کنید چقدر طول کشید تا چنین فضایی، در یکی از محبوب‌ترین و معتبرترین موزه‌های بریتانیا، در اختیار زنان قرار بگیرد؟

از نظر تاریخی، این شکاف تا حدی به این دلیل است که هیچگاه در جامعه دیدگاهی وجود نداشته که در آن زنان مالک فضاهای خاص باشند. پرتره‌ای را در نظر بگیرید که برای به تصویرکشیدن ٣۶ عضو موسس آکادمی سلطنتی هنر در لندن سفارش داده شد. دو نفر از اعضای این آکادمی ،آنجلیکا کافمن و مری موزر، زن بودند. نقاش، یوهان زوفانی، به جای اینکه ابتدا مدل برهنه‌ی آنها را مطالعه کرده و آنها را در کنار مردانی که همه به کت و شلوار آراسته بودند نقاشی کند، آنها را به دو پرتره‌ی نیم‌تنه‌ی تقریباً غیرقابل تشخیص در گوشه‌ی اتاق تقلیل داد. (آکادمی سلطنتی تا سال ١٨٩٠ زنان را در استودیوهای طراحی نمی‌پذیرفت.)

کار زنان نیز همواره در فضای هنر از دید پنهان مانده است. در سال ٢٠١٩، نسخه‌ی بزرگی از شام آخر اثر پلاتیلا نلی، هنرمند راهبه، که به حدود سال ۱۵۶٨ برمی‌گردد، در سفره‌خانه‌ی سانتا ماریا نوولای فلورانس برای بار نخست به نمایش درآمد.

زنان نه تنها روی دیوارهای موزه‌ها، بلکه در مکان‌هایی که آثارشان را ساخته‌اند نیز نادیده گرفته شده‌اند. زمانی که لی کراسنر با همسرش، جکسون پولاک، در اسپرینگز لانگ آیلند در خانه‌ای مشترک زندگی می‌کرد، تنها اتاق خواب اضافه‌ی خانه را به عنوان استودیو در اختیار داشت، در حالی که جکسون پولاک انباری وسیعی داشت. با این وجود حتی وقتی زمستان فرا رسید، لی کرانسر بود که مجبور شد به اتاق نشیمن نقل مکان کند.

مواقع بسیاری را می‌توان به یاد آورد که آثار زنان حتی باقی نمانده است. در نمایشگاه جهانی ١٩٣٩ در شهر نیویورک، مجسمه‌ای به ارتفاع ١۶ فوت در مرکز نمایشگاه خود نمایی می‌کرد که به شکل حیرت‌انگیزی شبیه چنگ طراحی شده بود. در این مجسمه ١٢ چهره‌ی آوازخوان با لباس‌های بلند به چشم می‌خورد که روی کف دست‌ خدا ایستاده بودند و کودکی که مقابل آنها زانو زده بود. این اثر توسط آگوستا ساویج برای به تصویرکشیدن سهم آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار از موسیقی ساخته شده بود. اما علیرغم پوشش خبری مطبوعات ملی که به دست آورد، پس از نمایشگاه به دلیل ناتوانی (یا ضعف اراده) در تأمین بودجه‌ی نگهداری، تخریب شد. اگر این اثر حفظ می‌شد می‌توانست تاثیرات عمیقی بر نسل‌های آینده بگذارد؟

این داستان هرکسی را به این فکر وامی‌دارد که چه آثار دیگری تاکنون نابود شده‌اند، تنها به جرم اینکه توسط افرادی کە بە حاشیە راندە شدەاند خلق شده یا به تصویر کشیده شده‌اند؟ این در حالیست که آثار باقی‌مانده‌، تنها به دیدگاه نادرست «عظمت مردان سفیدپوست» شاخ و برگ می‌دهند. نویسنده‌ی شناخته‌شده، کیت موس، در کتاب خود «ملکه‌های جنگجو و انقلابیون آرام» اشاره کرد که در بریتانیا تعداد مجسمه‌های مردانی که به طور خاص «جان» نام دارند از تعداد مجسمه‌های کل زنان بیشتر است و حتی در ادینبورگ، تعداد مجسمه‌های حیوانات از مجسمه‌های زنان بیشتر است.

سال گذشته، زمانی که با هنرمند آمریکایی، امی شرالد، مصاحبه کردم. برای کشیدن پرتره‌ی ریاست جمهوری بانوی اول آمریکا، میشل اوباما، به عنوان نخستین زن آفریقایی آمریکایی در این سمت، به شهرت رسیده بود. او از خاطراتی یاد می‌کرد که به او یادآوری کرد چقدر در بچگی به تصویر کشیده‌شدن آمریکایی‌های آفریقایی تبار در هنر برای او عجیب و جالب‌توجه بود: «یادم می‌آید فکر می‌کردم اگر تک تک مجسمه‌هایی که در فضاهای عمومی مختلف از کنار آن‌ها می‌گذرم، شبیه من بودند، زندگی‌ام چه حسی داشت؟»

زندگی ما به کلی متفاوت خواهد شد اگر خودمان را بر دیوارهای موزه و فضاهای عمومی منعکس کنیم. بازنمایی در هنر امری بسیار کلیدی است زیرا دیدن چیزی که شبیه شماست و توسط شخص دیگری ایجاد شده است، به شما این قدرت را می‌دهد که احساس کنید بخشی از تعاملات اجتماعی هستید و شما را تشویق می‌کند به اهدافتان برسید. همچنین می‌تواند به مردم بیاموزد که چگونه با کسانی که در جامعه متفاوت با آنها به نظر می‌رسند، رفتار کرده و به آنها احترام بگذارند. علیرغم پیشرفت در نمایش آثار زنان، هنوز هم آنها کاملا در حاشیه قرار گرفته، محدود می‌شوند و از آن خواسته می‌شود که حجم کارهایشان را کاهش دهند. تمام آثار هنری و تمام افراد شایستگی اشغال فضای عمومی را در خود دارند و ما تنها باید بدون توجه به جنسیت یا پیشینه‌ی تاریخیمان، برای سازگاری با آنها تلاش کنیم.

 

نویسندە: Katy Hessel  

منبع: The Guardian