زنان، کوردها و خودمدیریتی دمکراتیک بعد از سقوط اسد
با سقوط اسد و تحولات اخیر سوریه، روژاوا با تکیه بر مدل خودمدیریتی دمکراتیک، به نمادی از مقاومت و برابری در منطقهای پرآشوب تبدیل شده است؛ الگویی که مسیر آینده سوریه را میتواند بازتعریف کند.
شیوا ابراهیمی
اورمیه- در کمتر از دو هفته، سوریه شاهد تحولاتی بود که بسیاری را شگفتزده کرد. نیروهای مزدور وابسته به دولت اشغالگر ترکیه موسوم به تحریرالشام با حمله به حلب، حما، حمص و در نهایت دمشق، سقوط غیرمنتظرهای برای نیروهای حامی بشار اسد رقم زد. ارتش سوریه وابسته به بشار اسد، که پیشتر بهعنوان یکی از نیروهای قدرتمند منطقه شناخته میشد، تقریباً بدون درگیری با این گروه از تمامی این مناطق عقبنشینی کرد. این تحولات نشاندهنده ضعف عمیق ارتش سوریه و عدم توانایی آن در حفظ کنترل بر مناطق مختلف سوریه بود.
اکنون که نیروهای مزدور وابسته به دولت اشغالگر ترکیه موسوم به تحریر شام بر بخشهای عمده سوریه که پیشتر در دست نیروهای وابسته به بشار اسد بودند مسلط شدهاند، پرسشهای کلیدی درباره آینده سیاسی و اجتماعی سوریه مطرح میشود. مهمترین این پرسشها، وضعیت خلقها، وضعیت زنان در سوریه و میزان آزادیهای فردی، سیاسی و اقتصادی آنان در دوران جدید است. علاوه بر این، نقشی که ترکیه با کنترل گروه مزدور SNA ایفا میکند و تلاشهای آن برای تحریک گروههای مستقر در دمشق علیه کوردها و خودمدیریتی شمال و شرق سوریه، وضعیت را ناپایدار کرده است.
کوردها، با سیستم خودمدیریتی دمکراتیکی که بر پایه مقاومت و مبارزه بنا نهادهاند، همچنان نقطه امیدی برای جلوگیری از تبدیل سوریه به کارخانه تروریسم جهانی محسوب میشوند. با وجود عدم حمایت ایدهآل بینالمللی و تمایلات اغلب منفعتمحور دولتها، مشروعیت کوردها در مبارزه با تروریسم و ایجاد یک جامعه دمکراتیک، موضوعی نیست که هیچ قدرتی بتواند آن را نادیده بگیرد و آن را از معادلات خارج کند.
وضعیت زنان در آینده سوریه
در دوران رژیم بعث سوریه، هرچند قدرت در دست اقلیتی از جمله خانواده بشار اسد متمرکز بود و آزادیهای سیاسی وجود نداشت، اما سکولاریسم بهعنوان یکی از ویژگیهای اصلی این نظام حفظ شده بود. اکنون که آینده سیاسی سوریه در وضعیتی نامشخص قرار دارد و نیروهای مزدور وابسته به دولت اشغالگر ترکیه و دولت اشغالگر ترکیه در مناطقی نظیر دمشق مستقر شدهاند، احتمال از بین رفتن کامل سکولاریسم و تحمیل محدودیتهای شدید ایدئولوژیک بر زنان بسیار زیاد است. این تحول خطرناک، تداعیکننده تجربیاتی مشابه در افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان و جمهوری اسلامی ایران است.
در مناطقی که تحت کنترل اقمار سلفی-جهادی منشعب شده از القاعده و دیگر گروه های تروریستی است، وضعیت زنان بهوضوح در معرض محدودیتهای جدی قرار دارد. هرچند موضع رسمی نیروهای مزدور وابسته به دولت اشغالگر ترکیه تحریرالشام در مورد موضوعاتی مانند حجاب اجباری بهصورت شفاف منتشر شده است، و شواهد موجود نشاندهنده برخوردهای سختگیرانه با زنان و آزادیهای فردی است. گزارشهایی از خبرنگاران خارجی زن که در دمشق مجبور به رعایت حجاب اجباری شدهاند یا ویدیوهایی که زنان حاضر در نزدیکی رهبران این نیروهای مزدور پس از تذکر به اجبار حجاب را رعایت میکنند، مؤید همین رویکرد است.
علاوه بر این، انتشار ویدیوهایی از خشونت نیروهای نیروهای مزدور وابسته به دولت اشغالگر ترکیه تحریر شام، علیه جوانانی که صرفاً به دلیل کشیدن سیگار مورد ضربوشتم قرار گرفتهاند، نشانهای از سختگیری شدید آنها حتی در کوچکترین مسائل روزمره است. این روند نشان میدهد که محدودیتهای مشابه میتواند بهزودی در زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز اعمال شود.
بررسی عملکرد این نیروهای مزدور در سالهای جنگ داخلی سوریه نشان میدهد که اقدامات تروریستی آنها از جمله جنایت جنگی، قتل، غارت و رفتار با زنان، از جمله زنان اسیر عضو یگانهای مدافع زنان (ی پ ژ) و همچنین کوردها و دیگر ملیتها، به وضوح بخشی از سیاستهای سرکوبگرانه آنها بوده است. بهویژه در دورهای که کنترل مناطقی مانند ادلب را در دست داشتند، رفتارهای آنها نهتنها با استانداردهای انسانی و مدنی فاصله زیادی داشت، بلکه نشاندهنده جایگزینی قوانین مبتنی بر شریعت و ایدئولوژیهای افراطی بهجای هر نوع رویکرد مدنی یا سکولار بود. این تجربیات تلخ، چالشهای عمیق و گستردهای را برای زنان سوری در آینده نزدیک به همراه خواهد داشت و تصویری نگرانکننده از وضعیت حقوق زنان و آزادیهای اجتماعی در مناطق تحت کنترل این گروههک ها ترسیم میکند.
با این حال، وضعیت در مناطقی که تحت کنترل خودمدیریتی شمال و شرق سوریه (روژاوا) هستند، کاملاً متفاوت است. روژاوا با تکیه بر اصول برابری جنسیتی، مشارکت گسترده زنان و آزادیهای اجتماعی و سیاسی، الگویی مترقی و امیدبخش ارائه کرده است. نظام خودمدیریتی در این مناطق توانسته است جایگاهی بیبدیل برای زنان ایجاد کند، اما مناطق دیگر سوریه که تحت سلطه گروهکهای سلفی-جهادی قرار دارند، ممکن است همچنان درگیر چالشهای جدی در زمینه رعایت برابری جنسیتی و حقوق زنان باشد.
جنگ داخلی با صدها هزار کشته
سوریه پس از ۱۴ سال جنگ داخلی، همچنان در وضعیت بحرانی به سر میبرد. این بحران با مرگ بیش از ۵۰۰ هزار نفر، علاوه بر ویرانیهای گسترده، پدیدههای پیچیدهای نظیر رقابتهای منطقهای، ظهور و افول گروهکهای سلفی-جهادی را به همراه داشته است. در این میان، خودمدیریتی با رهبری کوردها در روژاوا (شمال و شرق سوریه) بهعنوان یکی از پایدارترین و مترقیترین ساختارهای سیاسی و اجتماعی در سوریه شکل گرفت.
کوردها و خودمدیریتی در روژاوا
کوردهای روژاوا در جریان جنگ داخلی، با اتخاذ راهبرد بیطرفی موسوم به «راه سوم» و مبارزه قاطع با تروریسم جهادی، نظامی خودمدیریتی و دمکراتیک در مناطق تحت کنترل خود ایجاد کردند. این نظام بر پایه اصولی نظیر برابری جنسیتی، مشارکت گسترده زنان، آزادیهای سیاسی و اجتماعی و همزیستی مسالمتآمیز میان خلقها و ادیان مختلف، شکل گرفته است.
سیستم خودمدیریتی در شمال و شرق سوریه، موسوم به روژاوا، دستاوردهای چشمگیری داشته است. از جمله این دستاوردها میتوان به ایجاد ثبات نسبی در شرایط جنگ داخلی سوریه اشاره کرد؛ جنگی که تاکنون جان ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر را گرفته و میلیونها نفر را آواره کرده است. با این حال، این ثبات با چالشهایی نظیر حملات اشغالگرانهی ترکیه و مزدوران وابسته به آن مواجه شده که به اشغال برخی شهرهای روژاوا، نسلکشی و خسارات سنگین منجر شده است. اقدامات دولت اشغالگر ترکیه، که از سر دشمنی با خلق کورد صورت میگیرد، همچون آنچه در باکور و باشور کوردستان با هدف نسلکشی و تضعیف هویت کوردی دنبال شده است.
از دیگر دستاوردهای نظام خودمدیریتی روژاوا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ایجاد سازوکار ریاست مشترک: که مشارکت زنان و مردان را در تمامی سطوح مدیریتی تضمین میکند.
- تقویت نقش زنان: با حضور فعال در عرصههای سیاسی، نظامی و اجتماعی.
- برگزاری شوراهای محلی: که تمامی اقشار جامعه را در فرایند تصمیمگیری دخیل میکند و دموکراسی مستقیم از پایین به بالا را شکل میدهد.
این دستاوردها، روژاوا را به الگویی مترقی و امیدبخش در منطقهای پرآشوب تبدیل کرده است.
فاشیسم ترکیه، دشمن قسمخورده خلق کورد
دولت اشغالگر ترکیه نهتنها در باکور کوردستان سیاست آسیمیلاسیون و نابودی هویت کوردی را دنبال میکند، بلکه در باشور، روژهلات و روژاوا نیز بهطور مستمر علیه کوردها موضعگیری کرده است. این جمله معروف «اگر کوردها حتی در مریخ هم اعلام موجودیت کنند، ترکیه با آن مخالفت خواهد کرد.» این دیدگاه را بهخوبی نشانمیدهد.
با آغاز بهار عربی و سرکوب گسترده مردم سوریه بهدست بشار اسد، جنگ خونینی در این کشور آغاز شد که زمینه ظهور و گسترش گروههای مختلف را فراهم کرد. در این میان، ترکیه در مقاطع مختلف تلاش کرد با نزدیک شدن به بشار اسد، اهداف خود را پیش ببرد. در برخی موارد، حتی آماده بود تا گروههای مخالف بشار اسد را قربانی کند، بهشرط آنکه نابودی کوردها تضمین شود. با این حال، اختلافات جدی و رقابتهای منطقهای مانع از تحقق نزدیکی کامل میان ترکیه و دولت سوریه شد.
از زمان آغاز بحران سوریه، ترکیه به شکل آشکار و پنهان در سوریه دخالت کرده است ازجمله:
کمکهای نظامی و مالی: تسلیح گروههای تروریستی سلفی-جهادی با هدف تشدید جنگ داخلی و اشغال مناطق کوردنشین.
تسهیل عبور نیروهای خارجی: فراهم کردن مسیر عبور هزاران نیروی جهادی خارجی به داخل خاک سوریه و پیوستن به گروههای تروریستی از جمله داعش.
مداخله مستقیم نظامی: حملات ترکیه به مناطق کوردنشین در شمال سوریه با هدف تضعیف و نابودی خودمدیریتی شمال و شرق سوریه (روژاوا).
ترکیه این اقدامات را برای گسترش نفوذ خود در سوریه و مقابله با موجودیت کوردها و سیستم دمکراتیک شمال و شرق سوریه انجام داده است. اما حمایت ترکیه از گروههای تروریستی نهتنها به اهداف اعلامی آن منجر نشده، بلکه باعث افزایش بیثباتی منطقه و تقویت تروریسم جهادی در سوریه شد و بحران سوریه را به موضوع حل نشدهای تبدیل کرد.
حملهی اشغالگرانهی مزدوران ترکیه به خودمدیریتی پیش از سقوط بشار اسد
دولت اشغالگر ترکیه در طول جنگ داخلی سوریه، در حالی که کوردها درگیر سختترین نبردها با تروریستهای داعش بودند، حملات اشغالگرانهای به روژاوای کوردستان انجام داد. در سال ۲۰۱۷، ترکیه به همراه گروههای مزدور وابسته به خود، که اکنون در دمشق نیز مستقر شدهاند، به عفرین حمله و این منطقه را اشغال کرد. نتیجه این حمله، آوارگی دهها هزار شهروند کورد بود که به شهبا، تلرفعت و مناطق اطراف پناه بردند.
با آغاز درگیریهای اخیر در حلب و عقبنشینی نیروهای رژیم بشار اسد، مزدوران موسوم به ارتش ملی سوریه (SNA) به تلرفعت حمله کردند و بار دیگر موجب آوارگی مجدد دهها هزار نفر از کوردهایی شدند که پیشتر در پی حمله سال ۲۰۱۷ به عفرین مجبور به ترک خانههای خود شده بودند. این آوارگان، در نهایت به مناطق تحت کنترل خودمدیریتی شمال و شرق سوریه پناه بردند.
علاوه بر این، همین نیروهای مزدور تحت حمایت ترکیه در سال ۲۰۱۹ نیز به مناطق سریکانی (رأسالعین) و گریسپی (تلأبیض) حمله کرده و این مناطق را که میان کوبانی و قامیشلو قرار دارند، اشغال کردند. این حملات در کنار آوارگی گسترده مردم، به تخریب زیرساختها و بیثباتی بیشتر در مناطق کوردنشین روژاوا انجامید.
اقدامات نظامی ارتش اشغالگر ترکیه و مزدورانش علیه کوردها، همواره با هدف تضعیف خودمدیریتی شمال و شرق سوریه و اشغال مناطق کوردنشین صورت گرفته و تأثیرات مخربی بر زندگی مردم این مناطق، بهویژه آوارگان، داشته است. این سیاستها بخشی از رویکرد نئوعثمانی ترکیه در راستای گسترش نفوذ خود در سوریه و مقابله با هرگونه تلاش کوردها برای حفظ هویت و خودمدیریتی بوده است.
درگیریهای اخیر در غرب فرات بعد از سقوط رژیم اسد
پس از سقوط بشار اسد، درگیریهای گستردهای بین نیروهای مزدور موسوم به نیروهای ارتش ملی سوریه (SNA) و نیروهای دمکراتیک سوریه)ە س د)در منطقه منبج آغاز شد. سازمان اطلاعات ترکیه (میت) نیز نقش عمدهای در سازماندهی مزدوران SNA و گروههای داخل شهر علیه نیروهای SDF ایفا کرد. در نهایت، با میانجیگری ایالات متحده، آتشبسی برقرار شد که به دنبال آن نیروهای)ە س د) در شرق فرات مستقر شدند با وجود این، درگیریهایی پراکنده در اطراف سد تشرین همچنان ادامه دارد، اما کنترل این منطقه بهطور کامل در دست نیروهای)ە س د) است.
رویکرد نیروهای مزدور وابسته به ترکیه SNA و تحریر شام نسبت به کوردها و خودمدیریتی شمال و شرق سوریه تفاوت هایی دارد. در حالی که گروهک SNA بهعنوان مزدوران ترکیه در اشغال مناطق کوردنشین از جمله عفرین، منبج و سریکانی نقش فعالی داشتهاند.
دولت اشغالگر ترکیه در حال آمادهسازی تروریستهای وابسته به خود، موسوم به ارتش ملی سوریه (SNA)، برای حمله به شرق فرات و بهویژه شهر استراتژیک کوبانی است. رود فرات که از لحاظ ژئوپلیتیکی نقش یک سپر دفاعی طبیعی برای مناطق تحت کنترل خودمدیریتی شمال و شرق سوریه را ایفا میکند، هدف دولت اشغالگر ترکیه برای نفوذ و تسلط بر این منطقه به شمار میآید. دولت اشغالگر ترکیه تلاش میکند به هر قیمتی وارد شرق فرات شده و کوبانی یا دستکم بخشی از آن را اشغال کند. با این حال، کوبانی از لحاظ جغرافیایی و نمادین جایگاهی ویژه در خودمدیریتی دمکراتیک روژاوا دارد. این شهر که نقطه آغاز شکست تاریخی داعش بود، اکنون به نمادی از مقاومت و اتحاد در برابر گروههای تروریستی و اشغالگر تبدیل شده است.
تروریستهایی که امروز در نقش نسخههای جدیدی از داعش، در صدد حمله به کوبانی و روژاوا هستند، بدون شک سرنوشتی مشابه نسخه اصلی داعش خواهند داشت. شکست داعش که با نبرد تاریخی در کوبانی آغاز شد، نشان داد که مردم این منطقه توانایی دفاع از دستاوردهای انقلاب خود و مقاومت در برابر هرگونه اشغالگری را دارند. کوبانی نهتنها یک شهر، بلکه سنگر مقاومت و الگویی از اتحاد و مبارزه برای آزادی و دموکراسی در منطقه و جهان است.
نتیجهگیری
تجربه خودمدیریتی دمکراتیک روژاوا نشان داده است که این مدل، با تکیه بر اصول برابری جنسیتی، مشارکت گسترده زنان و همزیستی مسالمتآمیز خلقها، میتواند پاسخی مترقی و مؤثر به بحرانهای پیچیده سوریه و منطقه باشد. در شرایطی که بخشهای زیادی از سوریه تحت کنترل گروهکهای مذهبی و افراطی قرار دارند و زنان با شدیدترین محدودیتها و نقض حقوق انسانی مواجهاند، روژاوا توانسته است الگویی موفق از دموکراسی و پیشرفت ارائه دهد؛ الگویی که در آن زنان نهتنها قربانی جنگ و بحران نیستند، بلکه در خط مقدم مدیریت سیاسی، نظامی و اجتماعی قرار دارند.
با این حال، تهدیدهای مداوم از سوی دولت اشغالگر ترکیه و گروههای مزدور آن، که هدفشان تضعیف این سیستم مترقی است، نشان میدهد که بقای این دستاوردها نیازمند حمایت بینالمللی و حمایت بخصوص از همهی بخشهای کوردستان است. نقش زنان در این مقاومت، از یگانهای مدافع زنان (ی پ ژ) گرفته تا حضور فعال آنان در ساختارهای مدیریتی، نقشی کلیدی و الهامبخش بوده است که به جهان ثابت میکند بدون مشارکت زنان، دموکراسی واقعی محقق نخواهد شد.
روژاوا بهعنوان نمونهای موفق از ساختار دمکراتیک، توانسته است امیدی برای خلقهای منطقه و الگویی برای دیگر نقاط بحرانزده خاورمیانه باشد. با این حال، حفاظت از این دستاوردها، به اتحاد داخلی، جلوگیری از دخالتهای خارجی و توجه جامعه جهانی به اهمیت و ظرفیت این مدل برای ایجاد صلح و ثبات پایدار در منطقه هست.