«این خیزش انقلاب نوزایشی است»

بسه شاماری انقلاب «ژن ژیان ئازادی» که توسط ملت کورد آغاز شد را سبب بیداری «نصف جمعیت جهان، یعنی زنان» دانست و خاطر نشان کرد: ملت کورد و خواستگاهش که کوردستان است، باعث بیداری نصف جمعیت جهان، یعنی زنان شده است.

شهلا محمدی

مرکز خبر- بسه شاماری، عضو شواری هماهنگی پلتفرم دموکراتیک فرا ملیتی زنان، با تاکید بر اینکه خیزش انقلابی خلق‌های ایران علیه دولت جمهوری اسلامی، یک «انقلاب نوزایشی است»، اظهار داشت: اگر ما از صدای زنده‌ی خیابانی در خارج از کشور از تریبون‌های مردمی بخواهیم استفاده بکنیم، پس در واقع باید آنچه که اتفاق افتاده را در امانت کامل جابه‌جا بکنیم. در همان روزهای اول از دانشگاه تا در خیابان در بطن تظاهرات خیلی‌ها فریاد زدند که این خیزش نیست و یک انقلاب است. همانطور که هسته‌ی اصلی این انقلاب جوانان و زنان بودند اما دختران زیادی داشتیم که در کلیپ‌های کوچکی اشاره به شکمشان می‌کردند و می‌گفتند که این انقلاب نوزایشی است و این زایش می‌رود که درداگین و همراه با درد باشد. منتهی، پس از آن موجودی به دنیا خواهد آمد که ما می‌دانیم باید چه شکلی باشد و به همراه آورنده‌ی آزادی خواهد بود. برای همین چیزی که با نام انقلاب بوده، باید با انقلاب از آن نام برد.

وی، ضمن اشاره به اینکه انقلاب «ژن ژیان ئازادی» از زمان «مرگ حکومتی شلیر» در مریوان آغاز شد و با «کشتن سیستماتیک و حکومتی ژینا» به اوج رسید، گفت: اگر به ۶ ماه اول و به خصوص ٣ ماه اول آن برگردیم، این انقلاب را در هیبت اصلی خودش در تمام شهرهای ایران دیدیم. نه بعد از کشتن سیستماتیک و حکومتی ژینا، بلکه از همان بدایت ساعت مرگ حکومتی شلیر برای دفاع از کرامت انسانی خودش که در مریوان آغاز شد، با یک شعار بسیار سیاسی و فرافکن که تمام زنان از کوردستان تا تهران یک صدا گفتند، برای زنان امنیتی نه در خیابان وجود دارد و نه در خانه. طول زیادی نکشید که کشتن سيستماتيک ژینا را شاهد بودیم و اولین اعتراضات در روز خاکسپاری ژینا با سردادن شعار «زن زندگی آزادی» و با تبعیت از نوشته‌ای که بر نزار ژینا نوشته بود ژینا جان تو نمی‌میری و اسم تو به رمز تبدیل شد. رمزی را که دیدیم همان مجموعه‌ی مشترکی بود که سال‌ها بعد از اعتراضات ٩۶، اعتراضات آب ٩٧ و بعدها سال ٩٨ شاهد آن بودیم که در بُعد بسیار گسترده‌ای کل ایران را گرفته بود.

او جنبش‌های مردم ایران را پیش‌زمینه‌ی انقلاب «ژن ژیان ئازادی» دانست و با تاکید بر اتحاد خلق‌های ایران در این انقلاب، افزود: من بارها در مقالات مختلف اشاره کرده‌ام که اتفاقی که در زیر پوست جنبش‌های مردمی در ایران شاهد بوده‌ایم، انقلاب است؟ نه. هیچ نوع جنبش دیگری در سال ٩٨ با توجه به شعار «اصلاح طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا»، آخرین میخ به تابوت جمهوری اسلامی زده شد. جمهوری اسلامی از سال ٩٨ تا پارسال، پیکره‌ی بسیار لرزان و نهیفی بود که با یک تلنگر می‌توانست بیوفتد اما عدم اتحاد خلق‌ها و عدم پیدا کردن زيرمجموعه مشترک باعث شد که این اعتراضات به درازا بی‌انجامد و تا سال ١۴٠١ در ٢۵ شهریور و پس از کشتن سیستماتیک و حکومتی ژینا.

 

«بیش از ٨۵ درصد مردم ایران از جمهوری اسلامی ناراضیند و از آن گذر کرده‌اند»

بسه شاماری، ٣ ماه نخست انقلاب «ژن ژیان ئازادی» را بسیار مهم و اساسی دانست که در صورت عدم دخالت برخی «اپوزیسیون‌های خائن» و «تریبون‌های پر طمطراق»، می‌توانست پیروز شود. وی خاطر نشان کرد که: من فکر می‌کنم در آن تاریخ حکومت در دو سه ماه اخیر دست و پای خودش را گم کرده بود. با توجه به آن ضعف شدید و عدم مشروعیتی که وجود داشت، آن انفجاری که در کلام مردم در شعارها و آن برخورد رادیکالی که در تمام جنبش‌ها دیده‌ایم. یعنی اگر سیستم سرمایه از بیرون، اوپوزیسیون‌های خائن در خارج از کشور، تریبون‌های پر طمطراق که سعی کردند خواسته‌های برحق مردم را به خواسته‌های کوتاه و کوچکی تبدیل کنند، عامل بازدارنده نمی‌شد قطعا در طول چند ماه اول این انقلاب به پیروزی می‌رسید.

وی در خصوص عوامل بازدارنده‌ای که باعث «به درازا کشیدن انقلاب» شدند، افزود: یکی از اتفاقاتی که افتاد و باعث به درازا کشیدن انقلاب شد، این که قشر خاکستری که بر علیه جنبش نبودند، همدل بودند حالا اگر هم همراه با جنبش نبودند و بیرون نیامدند اما همدل بودند. به عبارتی طبق بارومترهایی که وجود دارد بیش از ٨۵ درصد مردم ایران از جمهوری اسلامی ناراضیند و از آن گذر کرده‌اند. منتهی نیروهای داخلی و الیگاری‌های ثروتمندی که بعد از دوران رفسنجانی تا به امروز از طریق راندخواری‌های مختلف و تحت تسلط قرار دادن ثروت‌های نجومی و کهکشانی، اینها تشنگان قدرتی هستند که همزمان با اینکه حامی ساختار اصلی جمهوری اسلامی هستند، سبک و سیاق حکومت را نمی‌خواهند. در نتیجه اتفاقی که در ٣ ماه اول در خارج از کشور افتاد، گرفتن تریبون از خارج کشور، سلطنت طلب، مهره سوخته‌ای که سال‌های سال بود نامی از آن برده نشده بود، دیدیم که چطور بزرگنمایی شد. متاسفانه حتی عدم تحلیل چپ، اتفاقی که سال ۵٧ افتاد را دوباره دیدیم. احزاب چپ چطور دست و پای خودشان را گم کردند وقتی دیدند هم بایدن، هم مکرون و حتی کار به جایی کشید که پادشاه موناکو لباسی با شعار «زن زندگی آزادی» پوشیده بود، به جای اینکه بترسند و آن توهم را از سیستم سرمایه از ذهن خودشان دربیاورند، فکر کردند که اینها مدعیان آزادی بشر، مدعیان دموکراسی و جنبش خیابانی مردم هستند. به آن فکر نکردند که خریدن وقت ودیدی است و نفس دوباره‌ای را حداقل در چند ماه اخیر، به جمهوری اسلامی به صورت نیابتی دادند از نظر باز کردن حساب‌های بانکی و باز کردن پول‌ها دادند که در خارج از کشور به نوعی مشروعیت خارج از کشور که امروز کار به جایی رسیده که مثلث مرگی مثل احاطه‌ی کوردها در هر ۴ منطقه‌ی استعمار شده در کوردستان ایران، عراق، ترکیه و الخصوص در منطقه‌ی آزاد شده‌ی کوردستان سوریه، می‌بینیم که به آن آزادی عملی برمی‌گردد که احساس می‌کند ترکیه از طریق ناتو و سیستم پول و سرمایه‌داری است که در این قلب تپنده‌ی جنگ یعنی خاورميانه و در راس آن کوردستان به ژینوساید کوردها ادامه بدهد. امروز جمهوری اسلامی از ناتو، امکانات نظامی، همکاری مستقیم با آنها و این کشتار مستقیمی که شاهد هستیم، بهره‌مند است.

 

«جهان بشر تا به امروز چنین انقلابی را تجربه نکرده است»

بسه شاماری، بر این مهم تاکید داشت که انقلاب «ژن ژیان ئازادی»، انقلابی است که در سطح جهان نظیر آن وجود نداشته است. او در این باره گفت: در رابطه با ۶ ماه دوم انقلاب، در تحلیلی انقلاب ذهنیتی، جنبش عظیمی که در ایران اتفاق افتاده، باید فراز و فرودها را در نظر داشته باشیم و اینکه مثل یک نقطه ضعف به آن نگاه بکنیم، به غایت غلط است و انقلابی که در ایران در جریان است قابل مقایسه نیست و جهان بشر تا به امروز چنین انقلابی را تجربه نکرده است. انقلابی که در آن هر شخص و هر فرد مثل سلول‌های بدن باید زنجیروار با هم باشند و تغییر و تحولی را در ذهن خودشان به وجود آورده باشند. این تغییر ذهنیتی را در تظاهرات سیستان و بلوچستان دیدیم. زنی که اجازه ندارد بیرون بیاید و در محله‌ی خودش از خانه‌ای به خانه‌ی دیگر برود، دیدیم که شب‌ها در سایه بیرون می‌آمدند و شعار می‌نوشتند. کمتر از دو هفته طول نکشبد که بیرون آمدند و بعدها تظاهراتی که انجام می‌شد، نیروهای تظاهرات کننده از زنان مواظبت می‌کردند. همچنين زنان افغانستان را دیدیم که به جای شعار «حق نان و حق کار و حق آموزش»، شعار «زن زندگی آزادی» سردادند. این همان اتفاقی است که در باره‌اش صحبت می‌کنیم و پتانسیل را در زنی که حداقل به درازای ۵ هزار سال پیش مستعمره بود و مثل برده با آن برخورد می‌شد ایجاد بکنیم که وقتی بیدار شد در جامعه‌ی انسانی، آنگونه بیدار شد که در ۶ ماهه‌ی گذشته دیدیم. البته این نه فقط با مهر تایید در مورد برداشتن حجاب و اتفاقاتی که افتاده، چون آن هم بحث خودش را دارد و خواسته‌های جنبش نباید کوچک شود و به فقط حجاب یا قوانین مدنی که رابطه با زن‌ها است محدود شود بلکه کلیت نظام را هدف قرار داده و این انقلاب ذهنیتی را اگرچه در طول ۶ ماه دوم، مثل ۶ ماه اول ندیدیم اما انتظار آن را دارم که کمیته‌های مردمی که در ماه‌های اول تشکیل شد، به اضافه‌ی شوراهایی که وجود دارد، با کارایی و مدیریت بیشتر در سالگرد انقلاب بتواند آخرینی میخی را که در سال ٩٨ بر این تابوت زدند، برای آخرین بار بزند.

 

«جمهوری اسلامی ماه عسل تصمیم گودالوپ است»

وی جمهوری اسلامی را کارت بازی کشورهای جهان دانست که در نتیجه‌ی تصمیم گودالوپ و در برای «سیستم پول و سرمایه» به کار گرفته شد: جمهوری اسلامی ماه عسل تصمیمی است که بعد از گوادلوپ از طریق سیستم حاکم بر جهان، سیستم پول و سرمایه، چون فرزند خلفش در منطقه برای برنامه‌هایی که در دراز مدت در نظر داشتند، به کار برده شد و بهترین کارتی که توانست در اختیار سیستم سرمایه باشد، می‌توانم جمهوری اسلامی را نام ببرم؛ از تشکیل تمام کشورهای مختلف و نهضت‌های دینی و سیاسی مختلفی که به وجود آمد تا مسئله‌ی به رسمیت شناختن اسرائیل و تا رها کردن جنبش فلسطین نه تنها از حال کشورهای عربی بلکه حتی در جنبش‌های چپ. این ماه عسل تصمیمی است که در به غارت بردن انقلاب ایران در سال ۵٧ اتفاق افتاد.

او بر همزمان شدن انقلاب «ژن ژیان ئازادی» و پایان یافتن «قرارداد ننگین لوزان» اشاره کرد و افزود: خوشبختانه یا شوربختانه، اتفاقی که در ٢۵ شهریور ١۴٠١ در جمهوری اسلامی افتاد، مصادف بود با سرآمد قرار داد ننگین لوزان. اتفاقات زیادی افتاد که باید به همه‌ی آنها اشاره شود تا بتوانی کلیت را در نظر بگیری و به جزئیات کوچکتری برسید. این همه شتاب در پشتیبانی کردن از جنبش «زن زندگی آزادی» در ایران، در شکل تشکیل نشست‌ها و سمينارهای مختلف، گرفتن مهره‌های کورد گرفته تا پهلوی و سلبریتی‌های مختلف که تا قبل از نشست‌ها کسی اسم آنها را نمی‌دانست ولی آنقدر بزرگشان کردند که مثل لیدرهای انقلابی به چشم مردم بیایند و همزمان در تمام کانال‌های خبری پر طمطراق می‌شنیدیم که این جنبش سر ندارد یعنی رهبر ندارد. البته حق هم داشتند چون ۴۴ سال زیر فشار سیاسی، روحی، اجتماعی و اقتصادی شدید و سایر بحران‌ها شاید چون دریچه‌ای به آن نگاه می‌کردند که امروز وحدت کلمه و عملی داشته باشیم برای یک دشمن مشترک که در اینجا جمهوری اسلامی است و اگر از بین برود بعد می‌توانیم قدم بعدی را برداریم، اتفاقی که در بهمن ۵٧ در رابطه با دیکتاتوری پهلوی هم اتفاق افتاد.

وی همچنین در این خصوص که چرا سیستم سرمایه اقدامانی را برای رسیدن به خواسته‌های خودش انجام داده است، بیان کرد: خواست خودش بعد از به سرآمد قرارداد لوزان که در ماه گذشته اتفاق افتاد اما به نظر من زمانی که ترامپ ١٠٢ ساعت برای عدم ادامه‌ی جنگ و آتش بس در شهر عفرین در روژآوای کوردستان مهلت داد و بعد از چند ساعت ترکیه حملاتش را ادامه داد و وقتی بایدن آمد گفت این جنگ قبیله‌ای است و روزی باید یک قبیله، قبیله‌ی دیگر را از بین ببرد. در آن زمان کنفرانسی در بروکسل برگزار شد که من در آنجا اشاره کردم این آیت و نشانه‌ای است برای ادامه‌ی لوزان.

 

«جنگ، ناامنی اقتصادی و ناامنی اجتماعی علی‌الخصوص برای ملیت‌های تحت ستمی که به اجبار در فلات‌های مختلف و به خصوص در ایران بوده‌اند، وجود داشته است»

بسه شاماری، در خصوص همزمانی انقلاب «ژن ژیان ئازادی» با پایان یافتن قرارداد لوزان اظهار داشت: لوزان قراردادی نیست که ماه گذشته پاره کرده باشند منتهی با توجه به تحولات متعددی که به وجود آمده، با توجه به بحران بین‌المللی و بعد از دخالت فدراسیون روسیه در اوکراین، جرقه‌ی جنگ قدرت و به دست آوردن امکانات بیشتر و یک قطبی بودن، زده شده است. به همین جهت سیستم پول و سرمایه با سردمداری آمریکا و ناتو، قطب مشخصی را در نظر گرفته که از آن جمله دادن کل افغانستان با تمام امکانات، مسئله‌ی انتخابات ترکیه، فشار اقتصادی و گول زدن مردم، از پایین نگه داشتن بهره‌ی بانکی تا تمام قول‌هایی که به مردم داده از حقوق بیکاری گرفته تا پایین آوردن کار بازنشستگی، که در طرفه العین کمتر از دو یا سه ماه بعد از انتخابات، شاهد بالا رفتن بهره‌ی بانکی ٢٠ و ٢۵ درصدی مردم هستیم. با نگاه به تمام اینها به غایت وضعیت وحشتناک عراق، می‌بینیم که آمریکا ٣ پایه را در منطقه لازم دارد؛ افغانستان، ایران و عراق. ترکیه مثل عضو اصلی ناتو و وسیله‌ی جنگ، سال‌هاست کمربسته‌ی زرین است و سو استفاده می‌کند و بعد از دخالت فدراسیون روسیه در ترکیه از هر دو طرف سو استفاده کرده ولی امروز به جایی رسیده که باید تکلیف خودش را روشن بکند و در یک طرف از خط جو باقی بماند.

او افزود: به عبارتی، بوی جنگ، ناامنی اقتصادی و ناامنی اجتماعی علی‌الخصوص برای ملیت‌های تحت ستمی که به اجبار در فلات‌های مختلف و به خصوص در ایران بوده‌اند، وجود داشته است. انقلاب «زن زندگی آزادی» در برحه‌ای اتفاق افتاد که مسئله‌ی لوزان هم بود و در طول ۵٠ سال گذشته و به خصوص ٢٠ سال گذشته و از روژآوای کوردستان به بعد، دست‌آوردهای ملت کورد؛ زندگی نسبتا آزادی که در باشور کوردستان وجود دارد، مسئله‌ی به غایت آزاد و نقطه‌ی روشنی که در سیاهی مطلق عدم دموکراسی در جهان، روژآوا، وجود دارد و این حرف تمام فیلسوفانی است که هنوز دل در گروه انسانیت و آزادی دارند، مسئله‌ی شنگال و برخورد بسیار مردمی، مردم مخمو، دست‌آوردهای ملت کورد است که قرار نیست در دستش بماند و برای از بین بردنش امروز شاهد حملات متعددی هستیم که اگر در هر نقطه از جهان غیر از کوردستان اتفاق می‌افتاد، قاعدتا واکنش بین‌المللی را می‌دیدیم. زمانی که جنگنده‌های ترکیه به خط مرزی بین عراق و کوردستان ایران حمله می‌کند و نه ایران و نه عراق هیچ واکنشی نشان نمی‌دهند. به عبارتی ترکیه که در باشور مشغول جاده‌سازی و گرفتن مناطقی است که بعد از قرارداد لوزان مخالفش بود و سابق به اسم نئو عثمانی و بعد از پیروزی اردوغان حرف بر سر تورانیسم بوده، در مرحله‌ی به اجرا درآمدنش بوده در زیر لفاف و بدون اینکه هیچ نیروی بین‌المللی به تجاوز مرزها، استفاده از بمب‌های تاکتیکی و مواد شیمیایی که در تمام کوردستان در چند ماه گذشته شاهد آن بوده‌ایم، واکنشی نشان بدهد.

 

«هدف از اخطاریه به احزاب کورد، کل هریم کوردستان است»

بسه شاماری، هدف از اخطار به حزب‌های کورد را کل هریم کوردستان دانسته و خاطر نشان کرد: اخطاریه‌ای که به احزاب مسلح در باشور کوردستان داده شده، بار اول نیست منتهی این بار جدیت بیشتری دارد و هدف فقط احزاب نیستند. خیلی کوته بینانه و بسیار سهل‌انگارانه است حتی اگر کمیت منطقه را در نظر بگیریم چون کمیت چندانی نیست که تمام ممالک منطقه را به این مسئله مشغول بکنند، بلکه هدف کل هریم کوردستان و حاکمیتی است که امروز در آنجاست؛ مسئله‌ی شنگال است، مسئله‌ی مخموره و در اصل مسئله‌ی روژآوا است و به عبارتی دست‌آوردهایی است که با دادن خون هزاران جوان کورد به دست آمده است. پشتیبانی مطلق جوانان انترناسیونال، آکادمیکرهایی مه در تمام کشورهای دنیا در رابطه با این خط فکری کنفدرالیسم دموکراتیک به درازای ٢٠ سال گذشته، تلاش کرده و آگاهی داده‌اند. سیستم از این می‌ترسد و می‌خواهد این دست‌آورد را بردارد. وقتی کوردها را مقايسه میکند در ١٠٠ سال گذشته و قبل از مسئله‌ی لوزان و کورد را در امروز، در حال حاضر می‌بیند به مهره‌ای بدل شده که نمی‌تواند از روی سر او رد شود.

او افزود: آشوبی که در سوریه بود را نباید فراموش کرد و اینکه بارها در آستارا جمع شدند. روسیه، ایران و ترکیه در مورد آینده‌ی سوریه صحبت می‌کنند در حالی که این اجازه را به کوردها نمی‌دهند. امروز درباره‌ی مسئله‌ی دیلزو که ١٠ روزی است دوباره به منطقه‌ی جنگی تبديل شده، می‌بینیم نیروهای زمینی، انسانی و مردمی باز هم ملت کوردند. یعنی سیستم می‌داند که نمی‌تواند گذر بکند.

 

«ملت کورد باعث بیداری نصف جمعیت جهان، یعنی زنان شده است»

بسه شاماری انقلاب «ژن ژیان ئازادی» که توسط ملت کورد آغاز شد را سبب بیداری «نصف جمعیت جهان، یعنی زنان» دانست و خاطر نشان کرد: ملت کورد و خواستگاهش که کوردستان است، باعث بیداری نصف جمعیت جهان، یعنی زنان شده است و این مسئله خار چشمی است در سیستم پول و سرمایه که به هیچ وجه قابل تحمل نیست ولی چون نمی‌تواند از بینش ببرد و می‌داند که یک انقلاب ذهنیتی است که از مرزهای خاورمیانه هم بیرون آمده، حرف آخر را در آمریکای جنوبی صحبت می‌کند. مسئله‌ای که در یمن به وجود آمده به درازای ٢۵ سال و ایران و حشدالشعبی در آنجا بوده، امروز عربستان نه به طور مستقیم ولی به عناوینی می‌گوید که اتفاقی که در یمن افتاده آشتی ملیت‌هاست که بتوانند با هم زندگی بکنند. این آشتی ملت‌عا در هیچ کدام از کاتاگوری انواع دولت ملتی که سیستم پول و سرمایه درست کرده، گنجانده نمی‌شود جز کنفدرالیسم دموکراتیک و خودشان هم نمودش را در روژآوا می‌بینند. به همین جهت، کل سیستم با بهره‌وری و استفاده از دیکتاتورهایی کوردستان را مستعمره‌ی خودشان کرده‌اند، در درجه اول اتحاد نامقدسی برای از بین بردن و اگر موفق نشدند ضعیف کردن آن است.

وی افزود: کوردستان عراق بعد از جنبش مردمی به وجود نیامد. فراموش نکنیم، ریشه را تاپیدا نکنید هیچ نمی‌توان مشکل را حل کرد. اتفاقی که در آنجا افتاد و منطقه‌ای که به اصل خودمختار اعلام شد، در واقع صلح زیر سایه‌ی مرگ است و از همان روز اول آمریکا این سیستم را در آنجا گذاشت که در مواقع اضطرار بتواند از آن استفاده کند. امروز حاکمان آمریکا، کسانی که نیروها را جابه جا می‌کنند، قبلا توافقاتی داشته‌اند که در خاک عراق حمله‌ای به نیروهای آمریکایی نشود تا این جابه‌جایی انجام شود. سال‌هاست که می‌گویند ما داریم پرداخت می‌کنیم، جبهه‌ی واحدی از کوردها را می‌خواستیم، پیشمرگ‌ها هنوزدر سطح یک ارتش واحد وجود ندارند و نارضایتی خود را نشان می‌دهند. به عبارتی، حتی برای سیستم کارت سوخته‌ای شده است چون از همان بدایت استقلال سیاسی نداشتند و جون منطقه‌ی هریم کوردستان هرچند ما مثل دست‌آورد به آن نگاه می‌کنیم ولی نباید فراموش کرد که به هیچ وجه نمی‌توانست حضور خارجی داشته باشد اگر خط فکری کنفدرالیسم دموکراتیک و گریلاها در آن منطقه وجود نداشتند، به هیچ وجه اجازه‌ی اگزیستنس به  منطقه‌ی هریم کوردستان داده نمی‌شد. با توجه به اینکه دو دستی حکومت به آنها داده شد، در مردم ائتلای سیاسی به وجود نیامد، زجر زیادی کشیده بودند. مسبب اصلی این جنایت هم حزب دموکرات کوردستان به سردمداری طایفه‌ی ضد انسانی بارزانی بوده اتفاق افتاده و مردم خون داده‌اند.

او در نهایت ابراز کرد: من همیشه گفته‌ام وجب به وجب خاک باشور را باید مثل کعبه با پای بدون کفش زیارت کرد، آنقدر گور بی نام و نشان جوانان آزادیخواه در آنجا بوده ولی امروز می‌بینیم که جای سیطره‌ی پوتین‌های میت ترکیه و اطلاعات است. به عبارتی، هریم کوردستان، نه زون سبز و نه زون زردش، هیچ وقت استقلال سیاسی نداشته‌اند و هميشه حیاط خلوت اطلاعات ایران و میت ترکیه بوده است. امروز به جایی رسیده که سیستم پول و سرمایه از بالا تصمیم دیگر کی گرفته و تصمیم بر آن است که استقلالی به عراق داده شود، کشور واحدی و با ارتش مشخصی. در این زمینه به خاطر اینکه اذهان به چیز دیگری مشغول شود، جزئی‌ترین موضوع را بزرگ می‌کنند و اسن جزئی‌ترین موضوع، احزابی است که حداقل در ٣٠ سال گذشته در آن منطقه‌ها کمپ نشین شده‌اند و خودشان بارها گفته‌اند هیچ حرکت نظامی انجام نداده‌اند. حرف بر سر ١٧ تا ١٨ هزار انسان است که از امروز به بعد هیچ امنیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی برای آنها وجود نخواهد داشت. اتفاقی که در ترکیه در رابطه با فعالان مدنی و به خصوص زن صورت گرفت به ویژه در چند هفته‌ی گذشته بیشتر نمایان است. تمام اینها سخن از آشوب است و اینکه انسجام فکری را از مردم ایران و از هسته‌ی مرکزی انقلاب «زن زندگی آزادی» بگیرند. چون خودشان خوب می‌دانند که ایران از نظر ژئوپلیتیک تا چه اندازه مهم است و در اگر به پیروزی رسیدن انقلاب به غایت انسانی ایران، همان حکم دومینو را خواهد داشت که تمام پلان و برنامه‌ی غيرانسانی، ضد زن و ضد طبیعتی که برای کل خاورمیانه و تا چین کشیده شده است، قطعا به هم خواهد ریخت.