وقتی بدن زن، زبان اعتراض می‌شود

در مهاباد، با هر شلیک موشک و هر ناله‌ی پدافند، سینه‌های سیران خشک شد؛ نه از ناتوانی که از اضطراب جنگ. در میدان نبردی که مردان می‌سازند، بدن زنان روایت‌گر خشونت، مقاومت و حافظه‌ای تاریخی‌ست؛ حافظه‌ای که از رحم تا شیر، از پریود تا سکوت، فریاد صلح می‌طلبد.

ویان مهرپرور

مهاباد- « تکرار شبانه‌ی صدای موشک و پدافند، در ذهنم نگرانی‌های عمیقی ساخته بود. بزرگترینشان این بود که برای نوزاد دو ماهه‌ام اتفاقی بیافتد. شب‌ها از او چشم بر نمی‌دارم اما دیگر نمی‌توانم به او شیر بدهم، سینه‌هایم بعد از شروع جنگ خشک شده ...»

این‌ها سخنان سیران خیراتی، زنی جوان است که به تازگی مادر شده است. نگرانی و اضطراب به ویژه در هنگام جنگ، در وجود او و صدها زن دیگر در اینروزهای ایران و به درازای تاریخ، علایم بدنی ایجاد کرده است. نشانه‌هایی که تن و به‌ویژه رحم زنان را به یک حافظه‌ی تاریخی-موروثی تبدیل کرده است. کما آنکه جنگ، اثری انکار ناپذیر بر بدن‌هاییست که حامل نسل آینده‌اند و در ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع نقش دارند اما آنچه بر آن‌ها می‌گذرد در غلبه‌ی تابوها و مردسالاری، سانسور می‌شود. زنان با بی‌نظمی‌های بیولوژیک اما سیاسی بدن خود به دنبال اعتراض به جنگ، نشان دادن حضور خود در میدان‌های سازندگی و توصل به یک حافظه‌ی تاریخی زنانه هستند. روایت‌های زنانه، نظریات اندیشمندان و حقایق علمی نیز گواهی بر این حقیقت است.‌

 

روایت‌هایی کاملا زنانه

پس از شروع حملات موشکی، نگرانی بر مردم سایه‌افکند و سبب ساز تغییراتی در بدن زنان شد. سما مروانی(اسم مستعار)، زنی از مهاباد، علیرغم آنکه بیان داشت بر اضطراب خود کنترل دارد، دچار پریود زودرس شده. او در اینباره می‌گوید:«می‌دانستم اضطراب دوره‌های پریود را تحت تأثیر قرار می‌دهد اما فکر نمی‌کردم ممکن است این اتفاق برای من هم بیافتد. تقریبا هیچکس از این موضوعات نمی‌گوید به‌ویژه نسل‌های باتجربه‌ی گذشته، آن را تابو قلمداد می‌کنند.» زنان دیگری چون بهاره، نیز تجربه‌ی مشابهی دارند. بهاره می‌گوید:« لکه بینی‌هایم زودتر از موعد شروع شد. حتی اولش شک داشتم که عادت ماهیانه باشد ولی گمان می‌کنم تنم با این روش به جنگ نه می‌گوید.» پروانه، نیز چنین روایت می‌کند:« زمان عادت ماهیانه‌ام عقب افتاده و پس از مراجعه پزشک فهمیدم که در شرایطی چون جنگ، تأخیر یا قطع عادت‌ماهیانه محتمل است.»

همچون روایت سیران برای برخی از زنان به ویژه آنان که تازه زایمان کرده‌اند، بی‌نظمی شکل دیگری دارد. زن دیگری به نام ماریا، نیز می‌گوید:« وقتی مادر می‌شوید غریزه‌ای شما را به مراقبت مضاعف وامی‌دارد. من نوزاد یک ماهه‌ای دارم که اگرچه شیرم برای سیر کردن او کفایت می‌کرد اما حالا چند روزیست، در حال کمتر شدن است. به تجربه‌ی مادرم در درگیری‌های پس از انقلاب در روژهلات و دوستانم در اعتراضات ۱۴۰۱، چنین اتفاقی برای مادران رخ می‌دهد.»

 

هورمون‌ها و تغییرات بدن زنان در جنگ

بر اساس یافته‌های علمی بدن انسان در شرایط جنگی دچار استرس مزمن می‌شود. این استرس‌ها تأثیر مستقیمی بر سیستم هورمونی زنان دارند. افزایش کورتیزول (هورمون استرس)، تعادل هورمون‌های جنسی مثل استروژن و پروژسترون را به هم می‌زند. این تغیرات باعث پریود زودتر یا دیرتر از موعد، یا حتی قطع پریود (آمنوره) می‌شود. در چنین شرایطی که مغز احساس خطر می‌کند، پیام‌هایی برای ذخیره انرژی و عدم بارداری می‌فرستد و بارداری به دلیل بی‌نظمی یا توقف تخمک‌گذاری، مختل خواهد شد. همچنین هورمون «پرولاکتین» که مسئول تولید شیردر زنان است، به دلیل استرش شدید ممکن است کاهش پیدا کند.

 

بدن؛ از میدان سیاست تا صلح

جنگ به خودی خود عامل تجاوز، بردگی جنسی، محروم‌سازی از امکانات بهداشتی و درمانی، بی‌پناه‌سازی و یک خشونت ساختاری علیه زنان در بستر مردسالاری است. این علل کافیست که بدانیم چرا تحلیل جنگ بدون توجه به جنسیت، ناقص و ناعادلانه است، شاید به همین علت است که پریود یا شیردهی، که جلوه‌های طبیعی بدن زن هستند، در شرایط بحران به نشانه‌ای از رنج، مقاومت و هشدار تبدیل می‌شوند. برای مثال گویی بدن زن با قطع پریود، واکنشی اعتراضی به خشونت و ناامنی نشان می‌دهد؛ یک واکنش کاملا سیاسی.

اندیشمندان زن، نظریات ارزشمندی در خصوص اثرگذاری جنگ بر نظم بیولوژیک زنان دارند. سیندیا انلوی، در یکی از کتاب‌های خود می‌گوید زنان در جنگ‌ها به عنوان مادر، پرستار، قربانی تجاوز یا نیروی خدماتی تعریف می‌شوند، نه سوژه‌های سیاسی مستقل؛ وقتی بدن زن در بحران و بی‌نظمی قرار می‌گیرد، باید آن را به‌عنوان بازتاب فشار ساختار سیاسی و نظامی دانست نه فقط یک نشانه‌ی بدنی. او معتقد است که جنگ و اضطراب ناشی از آن، حتی وقتی گلوله‌ای شلیک نمی‌شود، بدن و روان زنان را درگیر می‌کند. دردیدگاه جودیت باتلر نیز اضطراب زنانه در بحران، نتیجه‌ی نابرابری و خشونت ساختاری است و اختلالات بیولوژیک نیز می‌توانند شکل‌هایی از اعتراض سیاسی باشند. همانطور که نوال السعداوی نیز بدان پرداخته، جنگ بدن زن را نه فقط با خشونت فیزیکی بلکه با فشارهای روانی، ترس و ناامنی تسخیر می‌کند و بدون توجه به این دردها، هیچ راهی برای صلح واقعی وجود ندارد. همانطور که این اصل بر همگان آشکار است که راه آزادی و صلح به زنان گره خورده است، توجه به این نشانه‌های موروثی نمودی از درخواست زنان و مادران برای توقف جنگ‌های خونین از گذشته تا آینده است.