محرومیت پزشکی زنان روستا، میان سنت و کمبود امکانات
نبود مراکز درمانی مناسب و فاصله زیاد از مراکز بهداشتی و بیمارستانها، بهویژه در مناطقی همچون روستاهای روژهلات کوردستان که در مناطق صعبالعبور قرار دارند و جادههای دسترسی این مناطق اغلب خاکی هستند و همین امر دسترسی به امکانات پزشکی را دشوارتر میکند.
مهتاب شریفی
اورمیه- زنان در مناطق روستایی اغلب از دسترسی به امکانات پزشکی و رفاهی محروم هستند. این محرومیت نه تنها در سطح خانوادگی بلکه در سطح اجتماعی نیز به وضوح دیده میشود. جوامع مردسالار و تابوهای سنتی نقش مهمی در ایجاد این محرومیت ایفا میکنند و مانع از آن میشوند که زنان بتوانند مشکلات جسمی و بیماریهای خود را بهراحتی بیان کنند و به دنبال درمان باشند. علاوه بر این، در بسیاری از مناطق و مثلاً در مناطقی با ۱۰ روستا، تنها یک خانه بهداشت وجود دارد که کارکنان آن معمولاً حداقل تحصیلات در امور پزشکی را دارند. این افراد اغلب با سطح سوادی در حد دیپلم تنها توانایی انجام اموری مانند تزریق آمپول یا اندازهگیری فشار خون را دارا هستند و نمیتوانند نیازهای پزشکی پیچیدهتر زنان را برآورده کنند.
وضعیت دسترسی امکانات پزشکی در روستاها
نبود مراکز درمانی مناسب و فاصله زیاد از مراکز بهداشتی و بیمارستانها، بهویژه در مناطقی همچون روستاهای روژهلات کوردستان که در مناطق صعبالعبور قرار دارند و جادههای دسترسی این مناطق اغلب خاکی هستند و همین امر دسترسی به امکانات پزشکی را دشوارتر میکند.
از دیگر مشکلات، کمبود پزشکان متخصص بهویژه پزشکان زن است که بتوانند نیازهای زنان را درک کنند. در خانههای بهداشت اغلب زن و شوهرهایی حضور دارند که وظایف این مراکز را بر عهده دارند، اما هیچکدام از آنها سواد کافی برای درک وضعیت سلامتی مراجعین، بهویژه زنان، ندارند. فعالیتهای آنها عمدتاً به کارهای ابتدایی مانند تزریق آمپول یا اندازهگیری فشار خون محدود است که معمولاً بدون تحصیلات آکادمیک انجام میشود.
فاطمه .ع، یکی از کارکنان خانه بهداشت در روستاهای منطقه، میگوید: «من و همسرم وظایف خانه بهداشت را انجام میدهیم، اما واقعیت این است که بسیاری از مواقع نمیتوانیم نیازهای پزشکی واقعی مراجعهکنندگان را درک کنیم، بهویژه وقتی زنان با مشکلات خاص خود به ما مراجعه میکنند. کار ما بیشتر به تزریقات یا اقدامات ساده محدود است.»
نبود تجهیزات و داروهای کافی در مراکز درمانی موجود هم یکی دیگر از مشکلات هست. این مراکز اغلب تنها در یکی از روستاهای منطقه واقع شدهاند و به صورت دورهای در ماه یا فصل از روستاهای دیگر بازدید انجام میدهند. امکانات پزشکی و دارویی در این مراکز بسیار محدود است و اغلب فقط داروهای ابتدایی مانند قرصهای فشار خون یا قند در دسترس هستند.
نقش سنت و تابوهای اجتماعی در مشکلات بهداشتی زنان
زنان در روستاها معمولاً از بیان بیماریهای مختص به زنان در خانواده کمتر صحبت میکنند و این موضوع در مورد زنان مجرد بیشتر صدق میکند. به دلیل تابوهای موجود، اغلب این زنان نمیتوانند مشکلات خود را به راحتی مطرح کنند، چرا که معمولاً برادر یا پدر آنهاست که همراهشان به مراکز درمانی یا پزشک در شهر میرود.
لیلا، یکی از زنان روستایی، در مورد تجربه شخصی خود میگوید: «چند ماه بود که کیست داشتم و حتی پریود نمیشدم، یعنی پریودی نامنظم و درد شکم و... حتی چند نفر از نزدیکان که موضوع را به آنها گفتم، گفتند نکند حامله باشی و بدون دلیل من استرس و فشار روحی و روانی زیادی تحمل کردم و خیلی عذاب کشیدم. بعد از مدتی که بالاخره با پدرم به شهر رفتیم و پیش متخصص زنان رفتم، معلوم شد کیست تخمدان دارم. پزشک برایم قرص نوشت که مدتی مصرف کنم. اکنون وضعیت من خوب است، اما این موضوع برایم بسیار سخت بود، زیرا به دلیل عرف جامعه و خانواده حتی امکان بیان و دسترسی به پزشک را نداشتم.»
مشکلات اقتصادی و محدودیت در مراجعه به امکانات
زنان در روستاها اغلب در خانوادههای کمدرآمد هستند و همین موضوع امکان رفتن به مناطق شهری را به دلیل هزینههای رفتوآمد و اسکان برای آنها بسیار دشوار میکند. علاوه بر این، اغلب آزمایشگاهها و متخصصان از قبول دفترچه بیمه روستایی خودداری میکنند و مراکز دولتی نیز در بسیاری از موارد امکانات لازم را ندارند. این شرایط باعث میشود زنان با مشکلات مالی، فشار مضاعفی را در رفتن به پزشک تحمل کنند.
کار بدون مرخصی و بدون مزد زنان روستایی
زنان در روستاها نقشی چندگانه ایفا میکنند و همزمان در فعالیتهای خانه، امور کشاورزی، دامداری و باغداری مشغول به کار هستند. این زنان بدون مرخصی یا زمان مشخص برای استراحت، مجبورند بهطور مداوم و در تمام روزهای سال فعالیت کنند.
چیمن، یکی از زنان روستایی، در مورد مشکلات جسمی ناشی از این فشارها میگوید: «چند سالی بود که به شدت درد در ناحیه کمرم را احساس میکردم، اما امکان رفتن به پزشک را نداشتم، چون بچههایم خیلی کوچک بودند و همه کارهای خانه و روستا بر عهده من بود. سه ماه پیش، درد کمرم آنقدر شدید شد که زمینگیر شدم. ناچار شدیم به پزشک مراجعه کنیم. پزشک پس از معاینه گفت که وضعیتم خیلی وخیم است و نیاز به عمل دارم. بعد از عمل، تأکید کرد که دیگر نباید فعالیتهای سنگین انجام دهم. اما در شرایط زندگی ما، استراحت کردن و کار نکردن اصلاً ممکن نیست.»
قوانین دولتی برای افزایش جمعیت
در جمهوری اسلامی، سیاستهای جمعیتی بهطور مکرر و از بالا به پایین تغییر کردهاند. دولت با اتخاذ این سیاستها احساس میکند که باید تصمیمگیری درباره زاد و ولد را به جای مردم انجام دهد و زنان را بهعنوان ابزار اجرای این سیاستها میبیند. بهعنوان مثال، در دهه ۸۰، خانوادههایی که تعداد فرزندان زیادی داشتند از دریافت یارانه و سایر امکانات محروم میشدند. اما اکنون، سیاست دولت معطوف به افزایش جمعیت است و این تصمیمها اغلب بدون توجه به شرایط و خواستههای مردم اعمال میشود.
مریم، زنی ۴۰ ساله، درباره تجربه خود میگوید: «در گذشته خانههای بهداشت قرصهای پیشگیری از بارداری را در اختیار ما قرار میدادند، اما اکنون این قرصها را جمعآوری کردهاند. هیچ مرکز دولتی اجازه توزیع قرص یا سایر وسایل پیشگیری از بارداری را ندارد و این کار غیرقانونی شده است. این موضوع مشکلات زیادی برای زنان، بهویژه در روستاها، ایجاد کرده است. بسیاری از ما با چالشهای جدی در کنترل بارداری و برنامهریزی خانواده مواجه هستیم، زیرا دسترسی به این امکانات بسیار محدود شده است.»