زنان دیلوک: بچههایمان گرسنهاند
یکی از بزرگترین شهرهایی که در اثر زلزله ویرانشده، دیلوک است، جایی که مردم کوچه و خیابان در برابر سرما و گرسنگی برای زنده ماندن تلاش میکنند. زنان میگویند به آنها چادر و غذای گرم داده نشده است.

مدینه مامد اغلو
دیلوک-زمینلرزهی روزز گذشتە باکور کوردستان که ١٠ شهر را لرزاند در دیلوک خسارات بیشتری به بار آورده است، در این شهر سکوت حاکم است، در هیچ نقطەای از آن نور خانهها روشن نیست، شهروندانی که در خانه نمیمانند، شبهای خود را در مساجد یا اماکن عمومی با روشن کردن آتش میگذرانند. تلاشها برای جستوجو و نجات همچنان ادامه دارد و شهروندانی که از زلزله جان سالم به در برده و بیرون از خانههای خود زندگی میکنند، میگویند که در سرما رها شده و هیچگونه مایحتاج و نیاز اولیه آنها تامین نشده است.
صدها نفر در دیلوک بر اثر زلزله، جان خود را از دست دادهاند، بیش از ۴٠٠٠ مجروح در بیمارستانها تحت مداوا هستند. چندین ساختمان در اصلاحیه، نورداغی و مرکز شهر فروریخته است و شهروندانی که در کنار آتش ایستادهاند علیە آفاد و مقامات دولتی صحبت میکنند. زنان میگویند نان و وعدهی غذایی گرمی به آنها داده نشده و بچههایشان گرسنه ماندهاند، دارند در سرما یخ میزنند. مساجد حدود ٣٠٠ نفر را در خود جای میدهند و این هم جان آنها را به خطر میاندازد.
«هیچ کمکی به ما نرسیده است»
فاطما اولوداغ، ساکن محله مرکزی اینجیلی پنار که میخواهد فرزندانش را گرم نگه دارد و در کنار آتش ایستاده است، گفت: «سردمان است، بچههایم گرسنهاند، نان به دستمان نمیرسد و ما نمیتوانیم هیچ غذایی تهیه کنیم، کودکان خردسال قربانی میشوند و در خیابانها میمانند. هیچ کمکی به دستمان نرسیده است، درخواست کمک کردیم، چیزی نیامد، گفتند پتو آمده است، همەی مردم در خیابان جمع شدند، اما تعداد پتوهایی که آمد فقط چهار پتو بود. حالا نمیتوانیم به خانههایمان برویم، نمیدانیم داریم چهکار میکنیم یا به کجا میرویم، هر ساعت خبر میرسد که زلزلهای میآید، همیشه بیرون کنار آتش هستیم، نمیتوانیم در بیرون غذا تهیه کنیم، مهم نیست که چگونه به ما کمک میکنند مهماین است کمک کنند و غذا تهیه کنند. فقط اینجا چادر بیاورند، کنار آتش مضطرب هستیم.»
«دیگر هیچ مکانی امن نیست، ما ویران شدهایم»
فادیما کاپیچ که برادر و سه عضو خانوادهاش زیر ساختمانهای فروریخته در اسکندریه باقی ماندهاند. امیدوار است که خبرهای خوبی دریافت کند و گفت: «ساختمان گلگلیلر محل زندگی برادرم فروریخت، برادرم، دو دختر و همسرش اکنون زیر آوار هستند. ما اینجا منتظر آنها هستیم، دو روز است که اینجا هستیم و قیامت شده، من در اسکندریه زندگی میکنم. وقتی زلزله آمد با شنیدن صدای برادرم از داخل ساختمان آمدم بیرون، دو روز است که اینجا منتظرش هستیم.»