رد حزب راست افراطی توسط مردم فرانسه و به ویژه زنان
فرانسویها بار دیگر ثابت کردند راست افراطی را در صدر قدرت نمیخواهند. زنان نشان دادند که روز به روز بیشتر به حقوق خود آگاه میشوند. ضد لمپنیسم در میان زنان جوان تحصیلکرده و زنان مسنتر و رایدهندگان کاتولیک ، در بالاترین حد خود قرار گرفته است.
مرکز خبر- در اوایل انتخابات اروپا، راست افراطی به نتایج بسیار خوبی دست یافت. آنها در دور اول این انتخابات مجلس، پیروزیهای بزرگی به دست آوردند.
اما هنگامی که مسئله جدیتر شد و کار به رأیدادن نهایی رسید، درست مانند دورههای ریاستجمهوری، از لبهی پرتگاه به عقب رانده شدند.
طی اتفاقات غافلگیرکنندهای، رالی ملی (RN)، حزب راست افراطی فرانسه، در جایگاه سوم قرار گرفت. این حزب با نزدیک به ۱۵۰ کرسی که در مقایسه با پیشبینیهای یک هفتهی پیش(نزدیک به ۳۰۰ کرسی)، به طرز عجیبی عقب رانده شد. این اتفاق عملا به دلیل حضور گستردهی رایدهندگان برای متوقفکردن این حزب رخ داد.
باردلا گفت: «یک اتحاد بیاساس و بیشرافت» فرانسه را از پیروزی RN محروم کرد.
این حزب استدلال کرد که این شکست تنها به این دلیل اتفاق افتاده است که سایر احزاب گرد هم آمدهاند تا سیستم را بازی دهند. آنها خاطرنشان میکنند که احزاب ناهمگون چپ ناگهان اختلافات خود را فراموش کردند تا یک ائتلاف جدید ضد RN تشکیل دهند.
اما با وجود انکار اعضای حزب، واقعیت قابل انکار نیست و برای همه روشن است. اکثر مردم راست افراطی را نمیخواهند، یا به این دلیل که با ایدههای آن مخالف هستند، یا به این دلیل که از ناآرامیهایی که ممکن است به وجود بیاورد، میترسند.
با توجه به انزجار متقابلی که اجزای بالقوه تاکنون ابراز داشتهاند، روشن نیست که در نهایت چه خواهد شد.
اما میتوانیم مطمئن باشیم که رئیسجمهور مکرون پس از تنشهای هفتههای گذشته، اکنون خواستار دورهای از آرامش و آشتی است.
این دوره به راحتی تا المپیک و تعطیلات تابستانی ادامه خواهد داشت و به فرانسویها اجازه میدهد روحیهی خود را بازیابند.
آنچه مسلم به نظر میرسد این است که فرانسه در شرف ورود به یک سیستم پارلمانیتر است. قدرت از رئیسجمهور مکرون و هر کسی که ریاست دولت جدید را بر عهده بگیرد، تخلیه خواهد شد.
حتی اگر او بتواند یک میانهرو را در جایگاه نخستوزیری قرار دهد (با توجه به قدرت چپ بسیار آسان نیست)، آن شخص قدرت را در سطح خود و بر اساس حمایت پارلمان اعمال خواهد کرد.
از طرفی برای زنان نیز رای دادن به راست افراطی، مصداق گرفتن سر اسلحه به سوی خود است.
کامیل فرویدو-متتری، فیلسوف، مینویسد: حزب راست افراطی مارین لوپن در مقاطع بسیار کوتاهی برای زنان جذاب شده بود، اما اکنون واضح است که نمایندگان مجلس آن در مورد مسائل آزار و اذیت، حقوق باروری یا برابری جنسیتی عملکرد خوبی ندارند.
شکاف جنسیتی، به معنای تفاوتی که از مدتها پیش بین رفتار انتخاباتی مردان و زنان مشاهده میشد، کاملا پایان یافته است. در فرانسه، دانشمندان علوم سیاسی چهار دوره را شناسایی کردهاند:
دورهی یادگیری: از سال ۱۹۴۴ تا ۱۹۷۰، زمانی که زنان کمتر از مردان رای میدادند و تمایل به انتخاب احزاب راست داشتند. برای مثال، در سال ۱۹۶۵ حدود ۶۱ درصد از زنان به رئیسجمهور شارل دوگل رای دادند.
دورهی تثبیت: از دههی ۱۹۷۰ تا اواسط دههی ۱۹۸۰، مشارکت و جهتگیری سیاسی زنان و مردان شبیهتر شد.
دورهی وارونگی: اواخر دههی ۱۹۸۰، سالهایی بود که زنان بیش از مردان مشارکت کردند و انتخابهای سیاسی مترقیتری داشتند. برای مثال، این زنان بودند که انتخاب مجدد رئیسجمهور فرانسوا میتران را در سال ۱۹۸۸ تضمین کردند و ۵۱ درصد از آرای خود را به او دادند.
یک موضوع مشترک در تمام این دههها، رد راست افراطی است: شکاف جنسیتی راست افراطی، که برای نخستین بار توسط محقق آفریقایی-آمریکایی، Terri E. Givens در سال ۲۰۰۵ نظریهپردازی شد. با در نظرگرفتن تکتک انتخاباتهای برگزار شده در فرانسه، میانگین شکاف رای زنان و مردان فرانسوی را بین سالهای ۱۹۸۴ و ۲۰۰۲ چهار امتیاز ارزیابی کرد.
۲۱ آوریل ۲۰۰۲، ژان ماری لوپن ۲۶ درصد از آرای مردان را در مقابل تنها ۱۱ درصد از آرای زنان به دست آورد. اگر آن روز فقط زنان رای میدادند، رهبر راست افراطی به هیچوجه پیشرفت نمیکرد و در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری حضور نداشت.
بنابراین، زنان نشان دادند که روز به روز بیشتر به حقوق خود آگاه میشوند. ضد لمپنیسم در میان زنان جوان تحصیلکرده از یک سو و زنان مسنتر و رایدهندگان کاتولیک از سوی دیگر، در بالاترین حد خود قرار گرفته است و این بسیار امیدوارکننده است.