راهپیمایی ٢٢ بهمن از اجبار تا تهدید
س.م یکی از زنان فعال مدنی سنە میگوید: انقلاب ژن ژیان ئازادی تحول عظیمی در ما ایجاد کرد، بە طوری کە تعدادی انگشتشمار، آن هم با تهدید و اجبار در راهپیمایی ٢٢ بهمن امسال شرکت کردند.
نیان خسروی
سنە- در مورد ٢٢ بهمن با یکی از زنان فعال مدنی در رابطه با تجربیات وی از این مناسبت گفتوگویی داشتیم، س.م به خبرگزاری ما میگوید: من کارمند یکی از ادارات شهر سنه بودم اکنون بازنشسته هستم، علاوه بر اینکه کارمند بودم فعالیتهای مدنی و نیز دستی در نوشتن داشتم و برای مجلات و روزنامههای سنه گاهی اوقات مینوشتم یادم است یکبار برای ٢٢ بهمن در یکی از روزنامەها گزارشی انتقادی در مورد اجبار بە حضور کارمندان در راهپیماییها خطاب به دولت(احمدی نژاد) نوشتم: چیزی که دلبخواه من و مردم باشد را خودمان انجام میدهیم وقتی پای اجبار به میان میآید یعنی تمایلی نیست و این به نقص و مشکل دولت برمیگردد دولتی که خواهان نداشته باشد دست به زور میزند و از قدرتش نه برای آبادی کشور و آسایش مردمش، که برای تحمیل خود استفاده میکند حالا خود تشخیص دهید شما از کدام دستهاید؟
وی میگوید: من و سردبیر آن روزنامه دو زبانه (کوردی،فارسی) را به اطلاعات خواندند، در آنجا سردبیر به دلیل تأیید چنین گزارشی مورد بازخواست قرار گرفت و من نیز با مکافات نجات یافتم، میگفتند هم از ما میخوری و هم نمک نشناسی میکنی؟ گفتم من نان زحمات چند سال درس خواندن و کار کردن خود را میخورم و زیر بار هیچ منتی نمیروم و آن زمان نیز به دلیل نزدیکی به انتخابات دفتر روزنامه را نبستند اما بعدها چند بار دیگر به اطلاعات احضار شدم و تعهد گرفتند که دیگر ننویسم.! و حتی گفتند باید یک گزارش دیگر در مدح و ستایش دولت بنویسم، اما قبول نکردم و گفتم این کار من نیست دوست دارید زندانم کنید و در جواب میگفتند زندانت کنیم که سرتیتر خبرها شوی یا پشتت به جایی بند است؟
این فعال مدنی میگوید: اکنون نیز در دولت رئیسی، به دلیل نزدیکی به انتخابات در برگزاری مراسمات بە مردم کمتر سخت میگیرند و مجوز بعضی برنامهها که در حالت عادی عمرا داده شود را به راحتی میدهند و بسیاری ترفندهای دیگر..
این فعال مدنی افزود: من به شما قول میدهم درصد بالای مردم تنها برای فرار از تنبیهها و تهدیدها در این راهپیماییها شرکت کردند و این گروکشیهای حکومت تمامی ندارد اگر رأی ندهید استخدام نمیشوید، اگر در راهپیمایی شرکت نکنید اخراج میشوید، اگر برای استقبال فلان مسئول دولت نروید تنبیه میشوید و.. سالها کارمند بودم اما هیچ وقت نتوانستند مجبورم کنند برای راهپیمایی ٢٢ حضور داشته باشم. بارها توبیخ کردند و تهدید به اخراجم کردند اما فایده نداشت و به رئیسم میگفتم قبل از اینکه اخراجم کنید خودم استعفا میدهم و کاری که با خفت و خواری باشد را نمیخواهم.
وی در ادامە گفت: در سال ١٣٨٩ در ادارە، همە کارمندان که از هم مطمئن بودیم پیمان بستیم که همه راهپیمایی ٢٢ بهمن را تحریم کنیم بە جز یکی دو نفر کە تکلیفشان مشخص بود همگی آن روز را در خانه نشستیم و بیرون نرفتیم اما گویا یک مخبر ما را لو داده بود و تا مرز اخراجی رفتیم از آن روز به بعد در اداره به غیر از چند نفری از دوستان که همفکر بودیم به کسی اعتماد نداشتم خودفروشانی که برای پول هرکاری میکنند، همینها هستند که آینده حکومت را تاکنون تضمین کردهاند.
وی در ادامە گفتەهایش بە انقلاب ژن ژیان یازادی اشارە کرد و گفت: سال قبل در انقلاب ژن ژیان ئازادی من بازنشسته بودم اما باخبر شدم هیچ کدام از دوستان و کارمندان به جز تعدادی انگشت شمار در راهپیماییها شرکت نمیکنند و انگار این اتحاد حالا به رئیس و روسا هم رسیده بود و دیگر آنها که میترسیدند نیز برای حکومت تره خورد نمیکردند، به نظر من انقلاب ژن ژیان ئازادی یک تحول عظیمی در ما ایجاد کرد گویی بسیاری را از خواب غفلت بیدار کرد کسانی که جیره خور حکومت بودند خود فرزندانی داشتند که در آن روزها زندانی و زخمی میشدند و این توانست رأی آنها را نسبت به حکومت تغییر دهد و آنها فهمیدند این حکومت به خودی و غیر خودی رحم نمیکند.
وی در مورد فعالیتهایش میگوید: از فعالیتهایی که ما در برخی از این روز ها داشتیم یکی فهماندن به دیگران بود که در این راهپیمایی شرکت نکنند و در انتخابات هم همینطور و اگر مجبورند به انتخابات بروند در برگه بنویسند نه به اعدام، زندانی سیاسی آزاد باید گردد، و برخی شعارها که میتوانست جلب توجه کند.
وی در پایان صحبتهایش گفت: برنامەهایی کە در روزهای عادی بە آنها مجوز نمیدادند و در این روزها بهترین زمان اقدام بود مانند مجوز برای انجمنها، برنامههایی که میشد هدفمند اجرا شوند و در انتقاد از دولت و حکومت باشند. حالا هم بیشتر از هر زمانی مردم ناراضی هستند، نمیتوان مردم را قانع کرد اما خستگی مردم آنها را به سکوت واداشته است این سکوت مطمئنا در زمان خود خواهد شکست مانند کشته شدن ژینا که مردم را از خواب غفلت بیدار کرد. تلنگری کوچک برای شکستن این سکوت کافی است، من به مردم حق میدهم در این اوضاع سخت که قادر به ساختن یک زندگی ساده و نرمال نیستند در خود انرژی برای جنگیدن پیدا نکنند اما همین خستگی تبدیل به خشم بزرگی خواهد شد که دیگر مرگ نیز آن را متوقف نمیکند.