نامه پنج زن زندانی سیاسی؛ «طی سالیان طولانی حبس شاهد جنایتهای بسیاری بودهام»
روزنامهی لوموند در شمارهی جدید خود، پنج متن از نامهی پنج زن زندانی محبوس در زندانهای ایران را منتشر کرد. زینب جلالیان در این نامە نوشتە است: تا رسیدن به پیروزی در جبههی ستمدیدگان و به حاشیه رانده شدگان علیه ظالمان خواهم بود.
مرکز خبر- امروز شنبه ١٨ شهریورماه(٩ سپتامبر) روزنامهی لوموند فرانسه نامههای زینب جلالیان، سپیده قلیان، گلرخ ایرایی، نرگس محمدی و نیلوفر بیانی فعالان سیاسی، حقوق زنان و زندانیان سیاسی محبوس در زندانهای یزد و اوین که پیشتر در همایش «زن زندگی آزادی» دانشگاه سوربن پاریس خوانده شده بود، را منتشر کرد. این پنج زندانی سیاسی در نامههای خود با اشاره به مبارزات مردم ایران و رنج و درد زندانیان سیاسی، تاکید کردند که بدون تردید بنیاد اختناق در ایران فرو خواهد ریخت.
متن این نامهها همچنین قرار است در نشست «زندانیان سیاسی از ایران و فراتر از آن، صداهای قدرتمند فراتر از دیوارهای ظلم» که قرار است ٢٢ سپتامبر در پاریس برگزار شود، خوانده خواهد شد.
غزل گلشیری، خبرنگار روزنامهی لوموند در مقدمهی این پنج نامه مینویسد: در حالی که اپوزیسیون خارج از کشور متفرق و بدون پروژهی سیاسی است، نامههای این پنج زن با امید فراوان نشان میدهد که حرکت به سوی دموکراسی نه از خارج، که از درون کشور سرچشمه میگیرد.
زینب جلالیان زندانی سیاسی کورد که بیش از ١۶ سال از عمر خود را در زندانهای مختلف ایران سپری کرده است و هماکنون در زندان یزد و ١۵٠٠ کیلومتر دورتر از زادگاهش در تبعید است در این نامه با اشاره به جنایات جمهوری اسلامی در زندانهای ایران مینویسد: «طی سالیان طولانی حبسام شاهد جنایتهای بسیاری بودهام. شاهد تحقیرها، تهمتها و اهانتهای بسیاری، شکنجهی زندانیان و از همه سختتر شاهد اعدام همبندیهایم بودم. آیا دردی بزرگتر از این هست؟ با این حال این ظالمان از من میخواهند ابراز پشیمانی کنم، منی که این همه ظلم را با چشمانم دیدهام، ابراز پشیمانی کنم؟»
این زندانی سیاسی کورد با اشاره به بیش از ١۶ سال حبس، شکنجههای جسمی و روانی و تهدید به تجاوز و ضربوشتم شدید و آسیبهای شدید جسمی ناشی از شکنجههای وحشیانهی عوامل جمهوری اسلامی و تبعید از زندانهای مختلف مینویسد: «جنگ، شکنجه، قتل و کشتار انجام میشود و ستمگران برای جنایات خود توجیه میآورند. با این همه آرزوی مرگ ستمگران را ندارم. بلکه میخواهم با هم علیه ستمگران مبارزه کنیم و آنان را از سرزمینمان بیرون کنیم، تا شرمندهی آیندگان نباشیم.»
وی در پایان نامهی خود مینویسد:« بیش از ١۶ سال است برای آزادی، عدالت و برابری در زندانها و بازداشتگاههای این ستمگران به سر میبرم. اما درد من، نه در بند بودن، بلکه نبود آزادی و از دست دادن عزیزانیست که دیگر فریاد آزادیخواهیشان را نخواهیم شنید. آنانی که با حکومت خونخوار همراه نشدند و با افتخار و سربلندی جان خود را در مسیر آزادیخواهی فدا کردند. تا زمانی زندهام میکوشم تا خونشان پایمال نشود. من پشت این دیوارها با این امید زندهام که روزی با آغوشی پر از گل یاس به سویتان بیایم. تا رسیدن به پیروزی در جبههی ستمدیدگان و به حاشیه رانده شدگان علیه ظالمان خواهم بود.»
نرگس محمدی، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نیز در نامهی خود مینویسد: «آیا صدای ترک خوردن دیوار ترس را در ایران میشنوید؟ بزودی صدای ریزش آن را به لطف اراده و قاطعیت ایرانیان خواهید شنید.»
نرگس محمدی وضعیت زنان ایرانی را در نظام دینی و پدرسالار کشور گوشزد میکند و مینویسد «اما ما زنجیرها را یک به یک پاره کردیم تا اینکه جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» فرا رسید.»
وی با نگاهی سریع به زندگی خود و مراحل گوناگونش، از دانشگاه رفتن تا همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر و مادر شدنش را یادآوری میکند و مینویسد که هر بار، مانعی در برابر فعالیتهای وی ایجاد شد. حتی تبعید و دوری، وی را از برخورداری از فرزندانش محروم کرده است. با اینحال نرگس محمدی در پایان خطاب به خوانندگان مینویسد: «انتشار همین نامه نشان میدهد که صدای ما به اندازهی کافی قوی بوده که به گوش شما برسد... ما با همدیگر پیروز خواهیم شد.»
سپیده قلیان، فعال حقوق زنان و زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین نیز در نامهی خود مینویسد: «صدای من از پشت دیوارهایی میآید که در عمر پنجاه سالهاش شاهد شکنجه و خفقان بوده اما در عین حال به نمادی برای آزادیخواهی تبدیل شده است.»
سپیده قلیان آشنایی خود با سسیل کوهلر، زندانی فرانسوی را در بند ۲٠٩ شرح میدهد و سپس میگوید که خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» تجربهی بزرگی در بسیج مردم بود که بر پایهی تجربههای مبارزات قبلی بنا شد.
سپیده قلیان به ویژه بر اهمیت جنبش کارگری تأکید دارد و در پایان با فرستادن درود به تمامی مخاطبانش، تأکید میکند که «امید، عزیزترین دارایی من است.»
نیلوفر بیانی، پژوهشگر و فعال محیط زیست که در سال ۲٠۲٠ به اتهام جاسوسی به ده سال زندان محکوم شد، نیز بخش اصلی نامهی خود را به یادی از سایر قربانیان اختناق اختصاص داده و به ویژه سرنوشت دکتر کاووس سیدامامی را یادآوری میکند که به ادعای مقامات رژیم در زندان اوین «خودکشی» کرد. او از شکنجهی زندانیان و اعمال فشار بر فعالان محیط زیست مینویسد و نام بسیاری از آنان را یک به یک ذکر میکند.
نیلوفر بیانی در پایان از تمامی کسانی که دغدغهی حقوق بشر را دارند میخواهد که به فکر محیط زیست باشند.
گلرخ ایرایی نویسندهی ۳۴ ساله که قبلاً شش سال حبس را تحمل کرده بود و بار دیگر با شروع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» بازداشت و به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد، در نامهی خود مینویسد: «تردید نباید کرد، خیابانها تنها راه به سوی انقلاب و پایان دیکتاتوری است.»
گلرخ ایرایی توضیح میدهد که به دلیل فقدان ابزار و سازمانهای سیاسی، جنبش مردم ایران از نفس افتاد. به گفتهی وی ناکارآمدی برخی رهبران اپوزیسیون خارج از کشور نیز در این وضعیت دخیل بوده است. از طرف دیگر قدرتهای خارجی نیز به خاطر منافع خود رابطه با جمهوری اسلامی را حفظ کردهاند.»
وی در ادامه مینویسد: «جامعهی جهانی به معترضان ایرانی این پیام را رسانده که «شما تنها هستید»، به همین دلیل، وی ایمان دارد که تنها راه پیروزی، بسیج انبوه مردم در خیابانهاست.»
گلرخ ایرایی در پایان نامهاش مینویسد: «راه هرچه باشد، مطمئن باشیم که قاطعتر از همیشه بساط اختناق را برخواهیم چید.»