مشارکت زنان در میانجی‌گری محلی: درس‌هایی از عراق، لیبی، سوریه و یمن

برخلاف مردان میانجی‌ که اغلب می‌توانستند با تکیه بر جایگاه رسمی خود اختلافات را وساطت کنند، اکثر زنان میانجی به‌عنوان میانجی‌های داخلی عمل می‌کردند، یعنی آن‌ها نوعی ارتباط شخصی با خود درگیری داشتند و مورد اعتماد طرفین مناقشه بودند.

 

مرکز خبر- هدف این گزارش روشن‌کردن راه‌های متعدد و متنوعی است که از طریق آن‌ها، زنان در مناقشات محلی در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا میانجی‌گری می‌کنند. این مقاله می‌کوشد با تکیه بر مطالعات موردی از عراق، لیبی، سوریه و یمن، نقاط ورود، تکنیک‌ها و نتایج اقدامات زنان در زمینه‌ی میانجی‌گری محلی را به تصویر بکشد. پرسش این گزارش این است: زنان معمولاً در چه نوع مناقشاتی میانجی‌گری می‌کنند؟ میانجی‎‌ها چه کسانی هستند؟ تا به حال، زنان میانجی چگونه مناقشات محلی را حل‌وفصل کرده‌اند؟ این مقاله هم‌چنین این موضوعات کلیدی را مورد بحث قرار می‌دهد: رابطه‌ی بین میانجی‌گری محلی و فرایندهای صلح ملی، نقش هنجارهای اجتماعی، آن‌چه خارج از مذاکرات اتفاق می‌‌افتد و تأثیر فرایند دیجیتالی‌شدن بر میانجی‌گری محلی. در انجام این امر، هدف این گزارش حمایت بهتر از نقش زنان در میانجی‌گری و در نتیجه، تقویت چشم‌اندازهای صلح است.

 

یافته‌های کلیدی این پژوهش شامل موارد زیر است:

زنان به‌عنوان «میانجی‌های داخلی» عمل می‌کنند: زنان میانجی‌ در عراق، لیبی، سوریه و یمن از پیش‌زمینه‌های متفاوتی آمده‌اند. برخلاف مردان میانجی‌ که اغلب می‌توانستند با تکیه بر جایگاه رسمی خود (مانند رهبر قبیله یا مقام محلی) اختلافات را وساطت کنند، اکثر زنان میانجی به‌عنوان میانجی‌های داخلی عمل می‌کردند، یعنی آن‌ها نوعی ارتباط شخصی با خود درگیری داشتند و مورد اعتماد طرفین مناقشه بودند. زنان همواره دو ویژگی ثابت را به عنوان میانجی‌های داخلی نشان دادند: توانایی در ایجاد روابط یا بهره‌برداری از آن‌ها و همین‌طور، آگاهی دقیق از خود درگیری و طرفین آن.

زنان میانجی طیف وسیعی از مناقشات محلی را حل‌وفصل می‌کنند: این مناقشات شامل مسائل مربوط به امنیت و جنگ (مانند آتش‌بس، تخلفات دوران جنگ و اختلافات بین قبیله‌ای)، جابه‌جایی و بازگشت آوارگان داخلی و همین‌طور، مسائل شخصی یا خانوادگی (مانند درگیری بر سر زمین، طلاق و خشونت مبتنی بر جنسیت) می‌شوند.

زنان میانجی نقش‌های متنوعی را در میانجی‌گری ایفا می‌کنند: گاهی زنان به‌عنوان مذاکره‌کننده در میانجی‌گری شرکت می‌کنند و گاهی با آغاز گفت‌وگو، آوردن طرفین به میز مذاکره یا بازسازی روابط، نقش‌هایی را ایفا می‌کنند که کمتر به چشم می‌آیند. در سراسر چهار کشور [مورد مطالعه]، درگیری اغلب باعث می‌شد نقش‌های جنسیتی ازپیش‌تعیین‌‌شده تغییر کنند و زنان نقش آشکارتری در میانجی‌گری محلی ایفا کنند، به‌ویژه در مکان‌هایی که مردان با محدودیت‌های تردد و خطر دست‌گیری مواجه بودند. برای ایفای این نقش، اغلب لازم بود زنان مسیر خود را از میان هنجارهای پیچیده‌ی اجتماعی و حساسیت‌های سیاسی پیدا کنند.

زنان میانجی متحمل طیف وسیعی از خطرات می‌شوند که رفاه و سلامت آنان را به خطر می‌اندازند: زنان میانجی اغلب آزار و اذیت و ارعاب و هم‌چنین کنترل شدید اجتماعی را تجربه می کردند. به منظور کاهش این خطرات، زنان با مردانی که مناصب راهبردی داشتند (مانند رهبران قبایل یا پلیس) شراکت ایجاد کردند، اعتماد جامعه به نقش خود به‌عنوان میانجی را تقویت کردند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی جنسیتی کار کردند و در عین حال، توجه را به سابقه‌ی مشارکت زنان در حل مناقشه جلب کردند.

زنان میانجی مخالف این ایده‌ی بسیار رایج هستند که «سنت» یا «هنجارهای اجتماعی» ابزاری برای محدودکردن عاملیت آن‌ها هستند: در حالی که هنجارهای اجتماعی جنسیتی مشارکت زنان در میانجی‌گری را شکل می‌دهد و محدود می‌کند، انتقاد گسترده‌ای که به سنت یا هنجارهای اجتماعی وارد می‌شود، اغلب ظرافت‌های موجود در هر فرهنگی را تحریف می‌کند و کمک‌های تاریخی زنان به صلح را نادیده می‌گیرد.

زنان به اتصال «مسیرهای» مختلف فرایندهای صلح کمک می‌کنند، اما هنوز کار بیشتری باید در این زمینه انجام شود: اقدامات میانجی‌گری محلی زنان متوجه مسایلی بوده‌اند که فرایندهای مسیر اول نمی‌توانستند آنان را مد نظر قرار دهند، مانند آزادی زندانیان سیاسی و اسیران جنگی. هم‌چنین، زنان میانجی مسایلی را مطرح کرده‌اند که برگرفته از تجربیات میانجی‌گری محلی خود بر سر میز مذاکره‌ی مسیر اول هستند، مانند عدالت انتقالی و دادخواهی در قبال نقض حقوق بشر. علی‌رغم این دستاوردها، زنان میانجی محلی به طور پیوسته بازیگران مسیر اول را صرفاً محدود به مسایل امنیتی خرد می‌دانستند؛ کسانی که در عین حال توجه کافی به مسایل روزمره‌ی جوامع نداشتند. آن‌ها هم‌چنین به کمبود منابع مالی و لجستیکی برای دسترسی به فرایندهای مسیر اول و دوم اشاره کردند.

زنان میانجی از فناوری بهره می‌برند، اما به حفاظت آنلاین مخصوص‌به‌خود هم نیاز دارند: فناوری دسترسی زنان را به فضاهای سطح بالاتر گسترش داده و شبکه‌های [اجتماعی] میان زنان میانجی را در همان کشور، از «طرف‌های» مختلف و در کشورهای مختلف تقویت کرده است. در عین حال، فناوری فرصت رودررو برای ایجاد روابط شخصی و پیش‌برد اهداف حمایتی را از بین می‌برد و ممکن است منجر به این شود که تصمیم‌گیرندگان جلسات را جدی نگیرند. در حالی که فناوری فرصت‌های قابل‌توجهی را عرضه می‌کند، ریسک‌های جدیدی نیز ایجاد می‌کند و می‌تواند عواقب ناخواسته‌ای برای زنان داشته باشد. برطرف‌کردن خطراتی که زنان در فضاهای آنلاین با آن‌ها مواجه هستند و تضمین این‌که امنیت و حقوق آن‌ها بدون محدودکردن دست‌رسی‌شان به فضاهای آنلاین محافظت می‌شود، امری امکان‌پذیر و البته حیاتی است.

این گزارش با توصیه‌هایی برای تقویت اقدامات زنان میانجی محلی به پایان می‌رسد. پنج حوزه‌ی راهبردی برای حمایت شناسایی شده‌اند: (١) تقویت شبکه‌ها و به‌اشتراک‌گذاری دانش. (٢) فراهم‌کردن منابعی که امکان حضور طیف متنوعی از زنان را فراهم می‌کنند. (٣) بهبود حمایت از زنان میانجی. (4) تشویق مالکیت محلی و حمایت‌های مبتنی بر موقعیت. (5) ادامه‌ی افزایش آگاهی عمومی از طریق حمایت اجتماعی و تحقیق.

این خدمت ارایه‌شده از دفتر هماهنگی امور بشردوستانه‌ی سازمان ملل متحد (OCHA) است.