جنایت ناقصسازی جنسی زنان: شکنجه بدنهای بیگناه
روز ۶ فوریه، روز مقابله با ناقصسازی جنسی زنان، فرصتی است برای بیداری اجتماعی و بازنگری در آیینها و رسوم قدیمی که به آزار و آسیب زنان ختم میشوند؛ روزی که باید به حق زنان برای زندگی آزاد از آسیبهای فرهنگی و سنتی اعتراض کرد.
![](https://jinhaagency1.com/uploads/fa/articles/2025/02/20250206-png8f783e-image.jpg)
مهتاب شریفی
اورمیه- در طول تاریخ بشر، آداب و رسوم متعددی به عنوان بخشی از هویت فرهنگی جوامع به کار گرفته شده است؛ اما زمانی که این رسوم به عملی تبدیل شوند که منجر به آسیبهای جسمی و روانی شدید و ناقصسازی جنسی زنان گردد، جامعه ملزم به بازنگری و تغییر آن میشود. ناقصسازی جنسی زنان، که در گذشته با توجیهاتی همچون کنترل میل جنسی و حفظ پاکدامنی دختران مطرح میشد، امروزه در پی پیامدهای جدی بهداشتی، روانی و اجتماعی، مورد نقد و محکومیت قرار گرفته و یک جنایت علیه زنان به شمار میرود.
روز مقابله با ناقصسازی جنسی زنان، فراخوانی است برای همبستگی و اعتراض علیه ادامه این سنت آسیبرسان؛ فرصتی برای بازنگری در باورهای قدیمی و ایجاد جامعهای عادلانهتر، آزادتر و سالمتر برای زنان.
۱- ناقصسازی جنسی زنان در جهان؛ تاریخچه و پیشینه
ناقصسازی جنسی زنان (که عمدتاً به عنوان ختنه یا ناقصسازی جنسی زنان شناخته میشود) از دیرباز به عنوان عملی فرهنگی در جوامع متعددی رواج داشته است. در طول تاریخ، این عمل به دلایل متفاوتی از جمله حفظ «پاکدامنی»، کنترل میل جنسی و حفظ آبروی خانوادگی به کار گرفته شده است. در بسیاری از جوامع سنتی، این رسم نه تنها یک آیین گذر از کودکی به زنانگی محسوب میشده بلکه به عنوان نشانهای از پذیرش اجتماعی و هویت فرهنگی تلقی میشد. اما با گذر زمان و افزایش آگاهی، در بسیاری از نقاط جهان این عمل منسوخ و کنار گذاشته شده است؛ هرچند که همچنان در مناطقی که ساختارهای سنتی و مردسالاری عمیق باقی ماندهاند، از جمله در میان جوامع حاشیهای و محروم، این فرهنگ به سر میبرد.
۲- بقای ناقصسازی جنسی در جوامع سنتی و مناطق حاشیهای
با وجود روند رو به کاهش در بسیاری از جوامع مدرن، ناقصسازی جنسی زنان همچنان در مناطقی با ساختارهای اجتماعی سنتی و در مناطقی که کمبود دسترسی به آموزش و خدمات بهداشتی وجود دارد، ادامه دارد. به عنوان نمونه، در برخی از نواحی روژهلات از جمله بخشهایی از استانهای سنه و اورمیه و کرماشان تحقیقات میدانی غیررسمی نشان دادهاند که تخمین زده میشود بین ۳۰ تا ۵۰ درصد از دختران و زنان تحت این عمل قرار گرفتهاند. در برخی مناطق دیگر مانند هرمزگان، بر اساس گزارشها، این آمار به ۶۰ تا ۸۰ درصد میرسد. علت اصلی بقای این عمل در این نواحی، ترکیبی از مذهب، رسوم محلی و فشارهای اجتماعی است؛ جایی که خانوادهها به دلیل باورهای غلط درباره کنترل میل جنسی و حفظ آبرو و ناموس، مجاب به اجرای ناقصسازی میشوند.
۳- اشتباهات فرهنگی و توجیهات نادرست
یکی از دلایل اصلی توجیه اجرای ناقصسازی جنسی زنان، تکیه بر باورهایی است که در جامعههای سنتی به عنوان راهی برای کنترل میل جنسی و تضمین پاکدامنی دختران مطرح میشود. در این باور نادرست:
کنترل میل جنسی و حفظ پاکدامنی: بسیاری معتقدند که این عمل میتواند با کاهش تمایل جنسی، از ورود به روابط پیش از ازدواج جلوگیری کند؛ این برداشت به گونهای نادرست به عنوان ابزاری برای تضمین وفاداری و حفاظت از آبروی دختران معرفی میشود.
رسم و آیین اجتماعی: در برخی جوامع، ناقصسازی جنسی بخشی از آیینهای سنتی محسوب شده و عدم انجام آن ممکن است باعث طرد یا فشارهای اجتماعی شدید شود.
توجیهات مذهبی اشتباه: اگرچه در متون مقدس دینهای مانند اسلام، یهودیت و مسیحیت هیچ اشاره مستقیمی به انجام ختنه زنان وجود ندارد، اما برخی از گروههای مذهبی و رهبران دینی، این عمل را به اشتباه به عنوان نشانه ایمان و پاکدامنی معرفی میکنند.
در واقع، ناقصسازی جنسی زنان با تکیه بر برداشتهای اشتباه فرهنگی و مذهبی، ریشه در ساختارهای مردسالاری دارد؛ ساختاری که به گونهای طراحی شده تا زنان را از نظر جنسی «ناقص» جلوه دهد و تمایلات آنان را به سمت اعمالی که از دید جامعه مردسالار نامناسب تلقی میشود، کاهش دهد.
۴- تفاوتهای اساسی میان ناقصسازی جنسی زنان و ختنه مردان
ناقصسازی جنسی زنان و ختنه مردان از نظر نوع عمل، اهداف و پیامدها تفاوتهای اساسی دارند:
نوع عمل: در ناقصسازی جنسی زنان بخشهایی از اندام تناسلی خارجی، مانند کلیتوریس یا لبها، آسیب دیده یا برداشته میشود؛ این عمل معمولاً بدون استانداردهای پزشکی و در شرایط غیربهداشتی انجام میشود. در مقابل، ختنه مردان اغلب بهعنوان برداشتن پیشپوست انجام میشود و در محیطهای پزشکی و با رعایت شرایط بهداشتی بیشتر اجرا میشود.
اهداف و توجیهات: هدف اصلی ناقصسازی جنسی زنان، کنترل میل جنسی و حفظ «ناموس» و آبروی خانوادگی است؛ در حالی که ختنه مردان عمدتاً از منظر مذهبی، فرهنگی و در برخی موارد بهداشتی (مثلاً کاهش خطر عفونتهای ادراری) توجیه میشود.
پیامدها: پیامدهای ناقصسازی جنسی زنان شامل درد شدید، خونریزی، عفونت، مشکلات طولانیمدت در عملکرد جنسی و آسیبهای روانی (از جمله اضطراب، افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه) است؛ در مقابل، در صورتی که ختنه مردان به صورت بهداشتی انجام شود، پیامدهای آن قابل کنترل و خیلی کمتر است.
۵- پیامدهای فیزیکی و روانی ناقصسازی جنسی زنان
این عمل نه تنها با درد و رنج جسمی همراه است، بلکه تأثیرات جدی روانی نیز بر دختران و زنان باقی میگذارد:
آسیبهای جنسی: کاهش حساسیت به دلیل آسیب به کلیتوریس و بافتهای حساس؛ مشکلات در برقراری روابط جنسی سالم؛ درد و ناراحتی در زمان مقاربت.
آسیبهای روانی: تجربه ختنه در دوران کودکی و بدون رضایت میتواند منجر به ایجاد اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) شود؛ افسردگی، اضطراب و کاهش اعتماد به نفس؛ مشکلات در برقراری روابط اجتماعی به دلیل شرم و احساس ناتوانی.
این پیامدها نه تنها بر سلامت فردی زنان تأثیرگذار است، بلکه تأثیرات منفی بلندمدتی بر کیفیت زندگی و مشارکت اجتماعی آنان دارد.
۶- فراخوان برای تغییر
ناقصسازی جنسی زنان، به عنوان یکی از جنایات فرهنگی علیه زنان، نمونهای بارز از تأثیر منفی ساختارهای مردسالاری بر بدن و روح زنان است. اگرچه این عمل در بسیاری از نقاط جهان منسوخ شده و به عنوان یک رسم ناپسند محکوم میشود، اما در جوامع سنتی و محروم همچنان به سر میبرد. تغییر این فرهنگ نیازمند آگاهیرسانی گسترده، تغییر نگرشهای اجتماعی و اجرای قوانین حمایتی است. لازم است که فعالان حقوق بشر، پژوهشگران و مسئولان، بهطور همزمان در سطح فرهنگی، آموزشی و قانونی فعالیت کنند تا زنان بتوانند از پیامدهای آسیبزا و مضر این عمل رهایی یابند و جامعهای عادلانهتر و برابرتر بنا شود.