«هشت مارس امسال متفاوت‌تر از سال‌های پیش خواهد بود»

در بیانیەی کمیتەی جوانان انقلابی سرخ مهاباد بە مناسب هشت مارس تاکید شدە است ستم مضاعف ملی و طبقاتی بر زنان از مسائل مهم در ایران است.

مرکز خبر- کمیتەی جوانان انقلابی سرخ مهاباد در بیانیەای کە در آستانەی هشت مارس منتشر کردە نوشتە است: در ایران نیز، دولت سرمایه‌داری اسلامی با بهره گیری از ایدیولوژی ارتجاعی شیعه در طی چهار دهه حاکمیت، در حالی دست سرمایه‌داران بخش خصوصی را برای هرگونه استثمار، غارت و اختلاس باز گذاشته است، هر روز قوانین ضد انسانی جدیدی را علیه زنان برای محدودیت بیشتر و حذف کلی زنان از عرصه‌ی اجتماعی اعمال می‌کند.

 

متن کامل بیانیە بە شرح زیر می‌باشد:

هشت مارس امسال متفاوت‌تر از سال‌های پیش خواهد بود. زنان ایران در حالی امسال به استقبال هشت مارس می‌روند که شش ماه از جنبش زن، زندگی، آزادی می‌گذرد. جنبشی که با کشته شدن زنده‌یاد ژینا امینی بدست مزدوران ارتجاعی رژیم اسلامی و موضوع ستم بر زنان شروع شد.

چرا ژینا کشته شد و چرا زینب جلالیان شانزده سال است در زندان است؟ چرا رژیم اسلامی بر کنترلِ زنان این همه پافشاری می‌کند؟ آیا صرف عامل انگاریِ مذهب شیعه یا اسلام می‌تواند درست باشد؟ آیا مسئله‌ی رهایی زن جدا از رهایی طبقه‌ی کارگر است؟ آیا زنان ایران به یک اندازه مورد ستم قرار می‌گیرند؟

رژیم اسلامی در مدت چهار دهه حاکمیت خود نشان داده است که از آزادی زنان وحشت دارد و این را با تحمیل حجاب اجباری، ایجاد قوانین اسلامی ضد زن، راه اندازی گشت ارشاد و در سال اخیر به قتل رساندن ژینا امینی و مسموم کردن دانش آموزان دختر مدارس اثبات کرده است.

برای فهم این مسئله نیاز است، تاریخ را به شکل یک فرایند و بررسی تغییرات اجتماعی بررسی کرد که به ریشه‌ی تاریخی ستم بر زنان دست پیدا کنیم. بدون کشف عامل اصلی ستم بر زنان و ریشه‌کن کردن آن، نمی‌توان بدیل مناسبی یافت که ستم را در همه‌ی عرصه‌ها بر زن از بین ببرد.

ابتدا باید به دوران قبل از پیدایش ابزار تولید و تقسیم کار رجوع کرد. در زمانی که انسان‌ها هنوز بوسیله شکار و جمع‌آوری محصولات طبیعی به امرار معاش می‌کردند، مرد در خارج از خانه مشغول شکار و زن در داخل خانه یا قبیله مشغول کارهای داخلی قبیله بود که در این تقسیم کار نیز همکاری‌های متقابل وجود داشت. با پیدایش کشاورزی و ابزار تولید، این تقسیم کارِ طبیعی باعث شد که مرد کنترل ابزار تولید خارج از خانه را بر عهده بگیرد. در اینجا دو نکته اساسی وجود دارد که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ نکته اول فراید زمانی این تغییرات که طولانی بوده است و نکته اساسی دیگر، فرایند تولید است. تولید موجب ایجاد مازادِ نیاز و ارزش اضافی می‌شود و در همین حال موجب ایجاد روابطی می‌شود که به آن مناسبات تولید گفته می‌شود. کسی که ابزار تولید را در اختیار دارد می‌تواند، فردی را برای کار اجیر کند و قسمتی از مازاد تولید را بعنوان دست مزد به وی بپردازد و قسمتی دیگر از مازاد تولید را انباشت کند. به این ترتیب اینجا مناسبات تولید را می‌توان به رابطه‌ی میان مالک ابزار تولید و کارگر مزدور تعریف کرد و این اولین شکل استثمار انسان بدست انسان بود که دو طبقه‌ی کلی را بوجود آورد؛ طبقه‌ی مالک ابزار تولید و طبقه‌ی کارگر مزدور.

مرد، بواسطه‌ی در اختیار داشتن ابزار تولید و انباشت ارزش اضافی توانست نسبت به زن [که طبق تقسیم کار طبیعی در خانه بود] قدرت بیشتری کسب کند و بدین ترتیب در کنار مالکیت ابزار تولید توانست مالک خانه و خانواده نیز شود. خانواده‌های نوینی که در اثر پیدایش ابزار تولید و مالکیت خصوصی بوجود آمدند و جوامع متمدن را پدید آوردند.

نتیجه‌گیری‌ای که حاصل می‌شود این است که مالکیت بر ابزار تولید و انباشت ارزش اضافی موجب قدرت بیشتر و قدرت بیشتر موجب آزادی بیشتر می‌شود. پس آزادی انسان‌ها رابطه‌ی مستقیمی با اقتصاد دارد. در دوران پسا تمدن اگر به شکل مختصر تا دوران امروز تاریخ را بررسی کنیم، تمام پدیده‌هایی که توسط انسان بوجود آمده‌اند برای حفظ قدرت آن افرادی بوده‌اند که مالک ابزار تولید بوده‌اند. این پدیده‌ها را می‌توان بر اساس سیر تاریخی به پیدایش پول، دولت‌ها، نیروهای نظامی، ایدیولوژی[مذهب]، بانک‌ها و سایر مناسبات پیچیده‌ی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی مانند صندوق بین‌المللی پول، رسانه‌ها، روانشناسی زرد، انبوه اطلاعاتِ بی‌مصرف، مدلینگ و ... که امروزه می‌توان دید. بنحوی می‌توان گفت سرمایه‌داری چیز جز آزادی معدود افراد سرمایه‌دار نیست و فرم‌های آن نیز مانند لیبرال دمکراسی همان دمکراسی سرمایه‌داران و قهقرای فرودستان است.

با این واقعیت تاریخی، نمی‌توان صرفِ مذهب را موجب ستم بر زنان بیان کرد، حال آنکه مذهب خود روبنای ساختاری است که عوامل ستم بر زنان و طبقه‌ی کارگر بوده است و بدون تغییر آن ساختار که مذهب خود برایند آن است نمی‌توان ستم بر زنان را محو کرد. ممکن است این سوال مطرح شود که امروزه زنان نیز می‌توانند مالک ابزار تولید شوند و مسئله‌ی زن را جدا از مسئله‌ی طبقه‌ی کارگر دانست اما در کنار این، مسئله‌ اینطور مطرح می‌شود که زنان به همان دلایل تاریخی که به مردان مالک ابزار تولید قدرت بیشتری دادند، دچار ستم مضاعف هستند به نحوی که زنان هر کدام از طبقات اجتماعی ولو طبقه‌ی کارگر بدست مردان استثمار می‌شوند و در جامعه‌ی طبقاتی زن نه بعنوان یک سوژه‌ی انسانی بلکه بخاطر تولید مثل بعنوان ابزار تولید دیده می‌شوند و ابزار تولید نمی‌توانند سوژه‌هایی دارای تفکر باشند و جهان پیرامون خود را تعریف کنند، بلکه در خدمت طبقه‌ی حاکم برای انباشت بیشتر سرمایه هستند. زنان می‌توانند نیروی کار را برای سرمایه‌داران تولید کنند و سرمایه‌داری این فرصت را به زنان نخواهد داد که وارد عرصه‌ی رقابت شوند چه بسا حق کنترلِ بدن خویش را نیز از آن‌ها سلب می‌کند و با ایجاد موانع جدید بر راه مبارزات زنان سعی می‌کند مبارزات زنان را به شیوه‌هایی مبتذل و ابتدایی تقلیل دهد. همانطور که زنان انقلابی برای برابری زنان و مردان در تمامی عرصه‌ها مبارزه می‌کنند با اعمال قانون ممنوعیت سقط جنین در امریکا، مبارزات زنان را از برابری به لغو قانون ممنوعیت سقط جنین تقلیل می‌دهد. مردانی که در کنگره‌های ایالتی راه قانونی را برای سرمایه‌دارن و شرکت‌های خصوصی برای ایجاد جنگ‌های ضد انسانی در گوشه و کنار جهان فراهم می‌کنند و همزمان زنان را بیشتر با محدودیت و تحقیر روبرو می‌سازد.

در ایران نیز، دولت سرمایه‌داری اسلامی با بهره گیری از ایدیولوژی ارتجاعی شیعه در طی چهار دهه حاکمیت، در حالی دست سرمایه‌داران بخش خصوصی را برای هرگونه استثمار، غارت و اختلاس باز گذاشته است، هر روز قوانین ضد انسانی جدیدی را علیه زنان برای محدودیت بیشتر و حذف کلی زنان از عرصه‌ی اجتماعی اعمال می‌کند. مردان مرتجعی که در مجلس شورای اسلامی به خود اجازه می‌دهند در مورد خصوصی ترین مسائل زندگی و بدن زنان تصمیم‌گیری کنند. و در تازه‌ترین مورد با مسموم کردن دختران مدارس در این تلاش است که با ترساندن زنان، آنان را از تحصیل نیز محروم کند.

اینجا مسئله‌ی طرد شدگی و حذف شدن از عرصه‌ی اجتماعی است که زنان را مانند کارگران و فرودستان دیگر وارد یک طبقه می‌کند و آن طبقه، طبقه‌ی کارگر است و سرنوشت زنان را به سرنوشت کارگران و رهایی زنان را به رهایی کارگران گره می‌زند. کارگران نیز که توسط مالکان استثمار می‌شوند و دولتی که کم‌ترین دخالتی در بازار آزادِ سرمایه‌داران نمی‌کند در مورد کارگران به نفع طبقه‌ی سرمایه‌دار وارد عمل می‌شود و از طرفی با ممنوعیت فعالیت و ایجاد اتحادیه‌های کارگری و از طرفی دیگر با تعیین حق دست مزد بار دیگر سرسپردگی خود را به سرمایه‌داری ثابت می‌کند. کارگران نیز مانند زنان با حقوق کم و کار زیاد و حس از خود بیگانگی از عرصه‌ی اجتماعی رانده می‌شوند. وجه مشترک زنان و کارگران در تولید است. با وجود آنکه زنان در خانه کار می‌کنند، کار آن‌ها به مثابه یک کار اجتماعی تعریف نمی‌شود و نقطه‌ی اشتراک اینجاست که هر دو در تولید اجتماعی نقش اساسی را دارند ولی سهمی از آنچه تولید کرده‌اند ندارند.

موضوع دیگر ستم مضاعف ملی و طبقاتی بر زنان در ایران است. با وجود ستم‌های ملی بر ملت‌های تحت ستم، زنانی که مورد ستم جنسیتی هستند، مورد ستم ملی نیز قرار می‌گیرند و به همان منوال زنان طبقه‌ی کارگر ملت‌های تحت ستم ستم طبقاتی را نیز در کنار ستم ملی و جنسیتی تجربه می‌کنند. وظیفه‌ی زنان و مردان انقلابی ملت حاکم، شناخت و درک این ستم‌ها و مبارزه در کنار آن‌ها برای رهایی از هر نوع ستم اعم از طبقاتی، جنسیتی و ملیتی است.

لذا کمیته‌ی جوانان انقلابی سرخ مهاباد از زنان آزادی‌خواه و برابری‌خواه انقلابی می‌خواهد با تشکیل هسته‌های مخفی انقلابی و به جنبش کارگری [که همانا جنبش رهایی‌بخش تمام زنان و ستمدیدگان دیگر مانند ملت‌های تحت ستم است]، بپیوندند و با سازماندهی خود در تشکل‌های زنان، کمیته‌ها، شوراها بهمراه معتمد‌ترین افراد زندگی‌شان، دوش به دوش کارگران پیشتاز انقلابی برای سرنگونی رژیم اسلامی، برانداختن مالکیت خصوصی و مناسبات تولید و پیروزی انقلاب کارگری مبارزه کنند.