فقر بدن و بازار سیاه؛ وقتی اقتصاد آدمفروشی را بهبار میآورد
در سایه فقر فزاینده، تورم افسارگسیخته و فروپاشی نظام رفاه اجتماعی در ایران، بدن انسان به آخرین دارایی برای بقا تبدیل شده است، از کلیه و کبد تا مغز استخوان، هر عضوی قیمتی دارد و بازاری بیرحم از دلالان، قربانیان را به کالای زنده فروشی بدل کرده است.
مرکز خبر- در سالهای اخیر با تشدید بحران اقتصادی در ایران و افزایش فقر عمومی، بازار خرید و فروش اعضای بدن، از جمله کلیه، مغز استخوان، کبد، قرنیه چشم و حتی با واسطه فروش اسپرم یا جنین بهطرز هشداردهندهای گسترش یافته است، پدیدهای که نه تنها نشاندهندهی فروپاشی شبکههای حمایتی اجتماعی و سلامت عمومی است، بلکه پیامد مستقیم سیاستهای اقتصادی ناموفق ساختار قدرت بهشمار میرود.
ایران یکی از معدود کشورهاییست که تجارت کلیه را تحت چارچوبی رسمی و تنظیمشده در قانون مجاز میداند، این نظام قانونی بهگونهای طراحی شده که مردم میتوانند کلیهی خود را برای «اهدا» بفروشند و مبلغی بهعنوان «پاداش» دریافت کنند.
اما همین چارچوب به ظاهر قانونی باعث شده تا دلالان و شبکههای غیررسمی وارد عمل شوند و بازار سیاه اعضای بدن در عمل رشد کند، جایی که قیمتها میتواند از چند صد میلیون تا میلیاردها تومان برای اعضای مطلوب بازار (مثل کلیه سالم یا با گروه خونی خاص) بالا رود. در این بازار غیررسمی، برخلاف چارچوب رسمی، شرایط پزشکی، نظارت و حمایت پس از عمل وجود ندارد و خریدار و فروشنده اغلب بهصورت مستقیم یا با واسطههای غیرقانونی معامله میکنند.
فقرِ شدید؛ عرضهکنندگانِ ناگزیر
گزارشها نشان میدهد که با تشدید رکود و تورم جوانان حتی نوجوان و دهه هشتادیها در آرزوی داشتن یک گوشی هوشمند و یا برای تأمین نیازهای مالی به فروش اعضای بدن خود روی آوردهاند، پدیدهای که قبلاً عمدتاً به بزرگسالان با نیازهای اقتصادی محدود اختصاص داشت.
بسیاری از فروشندگان اعلام کردهاند که نیاز به پول برای پرداخت اجاره، خرید مسکن یا تأمین نیازهای اولیه زندگی آنها را به این مسیر کشانده است. در مواردی حتی فروشندگان کلیه به کشورهای همجوار رفتهاند تا بدن خود را بهخاطر پول بفروشند.
دلالان؛ سوداگران بحران انسانی
در کنار فروش اعضای بدن از سوی شهروندان فقیر، گزارشها از وجود باندهای حرفهای و شبکههای واسطهگری خبر میدهند که از فقر و ناامنی استفاده میکنند. بنابر گزارشهایی که در ایران منتشر شده است، گروههایی از اتباع کشورهای دیگر نیز به ایران کشانده شدهاند تا اعضای بدنشان با مبالغی هنگفت در بازار سیاه فروخته شود و بخش اعظم سود معامله به جیب دلالان میرود. این شبکهها با وعدههای دروغین، حتی برای افرادی فقیر از کشورهای همسایه عضوی را تهیه و با مدارک جعلی یا تسهیل سفر به ایران اقدام به معامله میکنند.
پیامدهای انسانی و اخلاقی
تجارت اعضای بدن در ایران را نمیتوان صرفاً نتیجهی انتخاب فردی دانست. این پدیده محصول فقر عمیق، عدم امنیت اجتماعی و فروپاشی نظامهای حمایتی دولتی است. در یک کشور با بحرانهای اقتصادی ممتد، بدن انسان به نهایتی برای تأمین نیازهای مالی تبدیل میشود، تا جایی که حتی کودکان و جوانان نیز هدف این بازار قرار میگیرند.
نظام رسمی و غیررسمی خرید و فروش اعضا، از نابرابریهای اجتماعی سوءاستفاده میکند و همان کسانی را هدف قرار میدهد که کمتر دسترسی به حمایتهای اجتماعی دارند. لازم به ذکر است که بسیاری از افرادی که کلیه یا سایر اعضای بدن خود را فروختهاند، در طولانیمدت با مشکلات پزشکی از جمله درد مزمن، مشکلات کلیوی و پیامدهای روانی مواجه میشوند.
تقابل قانون رسمی با عمل غیررسمی
فروش کلیه در چارچوب قانونی باعث شده تا فرق میان «اهدای با پاداش» و «بازار سیاه خرید و فروش عضو» کاملاً مخدوش شود. در عمل، بسیاری از افراد با استفاده از واسطهها و دلالان، اعضای بدن خود را بهصورت معامله مستقیم میفروشند و این معامله نه فقط «اهدای داوطلبانه» نیست، بلکه یک تجارت غیرقانونی و غیرنظارتی است که سود هنگفت آن عموماً به جیب واسطهها میرود.
گزارشهای میدانی و رسانهای نشان دادهاند که بسیاری از فروشندگان اعضای بدن در ایران از طریق آگهیهای خیابانی، دیوارنویسی و تبلیغات در کانالهای تلگرامی و صفحات اینستاگرامی اقدام به عرضهی کلیه، کبد یا مغز استخوان میکنند. در برخی آگهیها حتی مغز استخوان، قرنیه چشم، اسپرم و تخمک هم برای فروش پیشنهاد میشود و شماره تماس فروشنده روی دیوار یا در پیامرسانها درج شدهاند.
این نمونههای میدانی نشان میدهند که فقر ساختاری و تورم بالا بدن انسان را به ارزش مالی تبدیل کرده است، جایی که افراد در پایینترین لایههای اقتصادی جامعه برای زنده ماندن مجبور به فروش سالمترین اندامهای بدن خود میشوند.
به عبارت دیگر میتوان گفت بازار خرید و فروش اعضای بدن در ایران، هم در قالب نظام رسمی و هم در بازار سیاه، نشاندهندهی شکست سیاستهای اجتماعی و اقتصادی در حمایت از شهروندان است. این تجارت غیراخلاقی و مخرب، نه فقط یک پدیده پزشکی، بلکه نمادی از بیعدالتی ساختاری و فروپاشی محافظت اجتماعی است که در آن فقیرترینهای جامعه مجبور میشوند بدن خود را برای بقا بفروشند.