دختران پاکستانی؛ میشکنند یا میسازند؟
آیا دختران پاکستانی میتوانند با آموزش و فرصتهای برابر، زنجیرهای تبعیض را بشکنند؟
مادس سورنسن، مشاور منطقهای مشارکت نوجوانان، مهارتها و اشتغالپذیری، در باشگاه قهرمان نوجوانان یونیسف در خیرپور پاکستان با سیندیانی دوازدهساله، جوانترین و صریحترین عضو این باشگاه، دیدار کرد.
شجاعت سیندیانی زمانی که چالشهای مداوم خود و دیگر نوجوانان، بهویژه دختران، در زمینههای یادگیری، مشارکت و تصمیمگیریهای روزمره را توضیح داد، به خوبی نمایان شد.
سیندیانی، دوازده سال: «من خواندن و نوشتن را دوست دارم. وقتی بزرگ شدم، میخواهم خواننده و شاعر شوم و در مورد مشکلاتی که مردم کشورم با آن روبرو هستند بنویسم.»
در پاکستان، ۲۶.۲ میلیون کودک ۵ تا ۱۶ ساله از مدرسه بازماندهاند که نیمی از آنها دختر هستند. دختران نوجوان هنوز با موانع وحشتناکی برای ادامهی تحصیل، به ویژه در مناطق دورافتاده و روستایی، کشور مواجه هستند.
این کشور خانهی نزدیک به ۱۹ میلیون کودک متاهل است که بسیاری از آنها پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی زایمان میکنند. ۸۸ درصد از دختران در فقر زندگی میکنند.
نقشهای محافظهکارانهی جنسیتی و دسترسی محدود به آموزش و هنجارهای اجتماعی سرکوبگر، نسلهاست که زنان و دختران را در دام فقر مطلق، ازدواج زودهنگام، خشونت و استثمار نگه داشته است.
حدود ۴۶ درصد از دختران هیچگونه مهارتی در جهت اشتغالپذیری نمیآموزند، شاغل نمیشوند. حتی دخترانی که میتوانند به مدرسه بروند با موانع قابلتوجهی روبرو هستند. تقریباً نیمی از دختران تا مقطع متوسطهی اول ترکتحصیل میکنند.
دیدن این که این ذهنهای جوان صرفاً به دلیل دختربودن از یادگیری منع شدهاند، دلخراش است. این سناریو مرا به یاد این ضربالمثل میاندازد: استعداد جهانی است، اما فرصت اینگونه نیست.
اثرات موجدار رها کردن دختران بر تمام جامعه تأثیر میگذارد. هیچ کشوری در شرایطی که نیمی از جمعیت آن جا مانده باشد، نمیتواند پیشرفت کند.
باشگاههای قهرمان نوجوانان یونیسف فضاهای امنی را به دختران و پسران محروم ارائه میدهد. این باشگاهها به دختران قدرت میدهند تا انتظارات را زیر پا گذاشته و ثابت کنند که با آموزش، مهارت و قدرت عمل میتوانند به هر چیزی دست یابند. به عنوان مثال، یاد میگیرند که مجبور نیستند در سنین پایین ازدواج کنند. تمرین میکنند که چگونه ارتباط برقرار کنند و تاثیرگذار باشند و در عین حال درک بهتری از نحوهی دفاع از حقوقشان دارند.
باشگاهی که من رفتم فقط مختص دختران بود. آن روز دمای هوا ۴۸ درجهی سانتیگراد بود. و با اینحال، سیندیانی و بسیاری از دختران دیگر دربارهی همهچیز با من صحبت کردند.
یکی از دختران باشگاه به من گفت: «شرایط سخت است، اما با وجود همهچیز، امیدم را از دست نخواهم داد.»
داستانها و آرزوهای دختران برای همیشه با من خواهد ماند. علیرغم مشکلاتی که در برابر آنها قد علم کرده است، آنها رویای معلمشدن، مهندسشدن و پزشکشدن را در سر میپرورانند. آنها حاضر نیستند امید خود را از دست بدهند.
من از دولت پاکستان، کمککنندگان و شرکا میخواهم که به سرمایهگذاری بر روی دختران ادامه دهند. فرصتهای تحصیل و اشتغال میتواند زندگی هر دختری را متحول کند.
این نه تنها کار درستی است؛ بلکه کاملا هوشمندانه است. چنین سرمایهگذاریهایی پایه و اساس جامعهای فراگیرتر و عادلانهتر است و در آن اقتصاد تقویت شده و کشور شکوفا میشود.
به طور خلاصه در چنین شرایطی همه برندهاند.
تأملاتی در مورد برنامههای نوجوانان و جوانان (یونیسف در پاکستان)