دادخواهان خاوران: خاوران به عنوان حافظهی تاریخی جنایتهای جمهوری اسلامی ایران باید حفظ و در اسناد بینالمللی ثبت شود
اخیرا انتشار اخباری مبنی بر تخریب دوبارهی گورستان خاوران و اجبار شهروندان بهایی برای دفن فوتشدگانشان در این گورستان، موجب نگرانی شدید خانوادههای خاوران و دیگر بازماندگانی شده که خاوران را سندی و نمادی از قتلهای دولتی جمهوری اسلامی ایران و پنهان کردن پیکر اعدامشدگان در گورهای فردی و جمعی میدانند
دادخواهان خاوران: خاوران به عنوان حافظهی تاریخی جنایتهای جمهوری اسلامی ایران باید حفظ و در اسناد بینالمللی ثبت شود
مرکز خبر - .
خاوران، گورستانی در جنوب شرقی تهران، محل دفن پنهانی زندانیان سیاسی چپگرا و دگراندیش در دههی شصت است. جایی که از دید خانوادهها و دیگر دادخواهان، بخشی از حافظهی تاریخی یادآوری، دادخواهی و مبارزه برای پاسخگو بودن جنایتکاران و کشف حقیقت و پایان دادن به سرکوب، جنایت و مصونیت از مجازات جنایتکاران است. جایی که بارها مورد تخریب و بیحرمتی و انکار مسئولان دولتی و نیروهای امنیتی حکومت قرار گرفته است.
پنجم اردیبهشت ماه سال جاری، ۸۱ نفر از خانوادههای دادخواه خاوران ساکن ایران، با نوشتن نامهای سرگشاده خطاب به شهرداری و شورای شهر تهران، تخریب خاوران را مغایر حرمت انسانی خواندند. آنها در متن نامه اینگونه نوشتهاند:
«خاوران یادمان عزیزان از دست رفتهی ماست….روز جمعه سوم اردیبهشت در دیدار از خاک بینام و نشان عزیزانمان، آنچه را که باورش تکاندهنده بود، دیدیم. قبرهایی در قطعه گورهای دستجمعی عزیزانمان حفر و دو متوفی بهایی نیز در آن قبرها به خاک سپرده شده بودند.»
هم چنین، تعداد قابل توجهی از خانوادههای خاوران و دیگر دادخواهان کشتارهای دههی شصت، به اشکال مختلف به تعرض دوبارهی حکومت برای پاک کردن آثار جنایتاش اعتراض کردند و نامههایی به افکار عمومی مردم ایران و جهان و نهادهای بینالمللی سازمان ملل نوشتند. تعدادی از این خانوادهها در خارج از کشور نیز برای ادامهی مستمر این فعالیتها، با تشکیل گروهی به نام «دادخواهان خاوران» و با هشتک «#خاوران_حافظه_تاریخی»، اولین بیانیهی اعلام موجودیت خود را با تیتر: «خاوران به عنوان حافظهی تاریخی جنایتهای جمهوری اسلامی ایران باید حفظ و در اسناد بینالمللی ثبت شود» اعلام میکنند. متن زیر، بیانیهی «دادخواهان خاوران» در اعتراض به تخریب گورستان خاوران است، تخریبی که آگاهانه و به منظور زدودن تیرگی از چهرهی حاکمیت جمهوری اسلامی انجام میشود.
خاوران به عنوان حافظهی تاریخی جنایتهای جمهوری اسلامی ایران
باید حفظ و در اسناد بین المللی ثبت شود!
بیش از ۴۲ سال است که زیر سلطهی دیکتاتوری اسلامی ایران، مردم معترض به شدت سرکوب، بازداشت، شکنجه و کشته میشوند و نقض فاحش و سیستماتیک حقوق بشر در ایران تا هم اکنون ادامه دارد.
در اوایل مرداد ۱۳۶۷ روحالله خمینی در فتوای خود حکم میدهد "رحم بر محاربان سادهاندیشی است، امیدوارم با خشم و کینهی انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهدهی آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند." پس از صدور حکم خمینی، از اوایل تابستان ۱۳۶۷ ارتباط خانوادهها با زندانیان سیاسی قطع و زندانیان ممنوع الملاقات میشوند و ظرف مدت کوتاهی، زندانیان سیاسی در سراسر ایران توسط «هیئتهای مرگ» با چند سوال دربارهی نظرات سیاسی و یا عقاید مذهبیشان روبرو میشوند. این هیئتهای مرگ در کمتر از ۲ ماه، در تابستان ۱۳۶۷، نزدیک به ۵ هزار زندانیان سیاسی را که پیشتر احکام ناعادلانه زندان گرفته و مشغول سپری کردن احکام خود بودند یا محکومیتشان پایان یافته و منتظر آزادی بودند را پشت درهای بسته مورد «تفتیش عقاید یا انگیزاسیون» قرار دادند. سپس آنهایی را که بر سر مواضع خود ایستاده بودند، بدون اطلاع زندانیان و خانوادههایشان، مخفیانه اعدام کردند و عزیزان ما را در گورهای جمعی خاوران و دیگر گورستانهای بی نام و نشان در تهران و شهرستانها، مخفیانه به خاک سپردند.
اعضای هیئت مرگ در تهران عبارت بودند از:
۱. حسینعلی نیری: در آن زمان حاکم شرع تهران بود و هم اکنون معاون دیوان عالی کشور و رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات است.
۲. مصطفی پورمحمدی: در آن زمان سمت معاونت وزارت اطلاعات را داشت. وی در در کابینههای بعدی به پستهایی مانند جانشین وزیر اطلاعات، وزیر کشور، و رئیس سازمان بازرسی کل کشور رسید و در دور اول ریاستجمهوری روحانی وزیر دادگستری بود.
۳. سید ابراهیم رئیسی: در آن زمان سمت معاون وقت دادستان تهران را داشت و در کابینههای بعدی به پستهایی مانند دادستان تهران، رئیس سازمان بازرسی کل کشور، معاون اول قوه قضائیه، و دادستانی کل کشور رسید و هم اکنون نایب رئیس اول مجلس خبرگان رهبری و رئیس قوه قضائیه دولت روحانی است.
۴. مرتضی اشراقی: در آن زمان دادستان دادگاههای انقلاب تهران بود.
افرادی چون محمد مقیسه (ناصریان) و حمید نوری دادیار و همدست هیئتهای مرگ در زندانهای اوین و گوهردشت بودند.
اوج جنایتها در این حکومت را در دههی خونین شصت و قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ شاهد بودیم و این رویه به شکل سیستماتیک از آغاز حیات این رژیم تا کنون ادامه داشته است. در تابستان ۶۷، زندانیان سیاسی که پیشتر توسط دادگاههای ناعادلانه حکم زندان گرفته و مشغول سپری کردن احکام خود بودند یا محکومیتشان پایان یافته و منتظر آزادی بودند را پشت درهای بسته توسط «هیئتهای مرگ» مورد تفتیش عقاید قرار دادند و بدون اطلاع زندانیان و خانوادههایشان، اعدام و سر به نیست کردند. ما خانوادههای خاوران تا به حال نمیدانیم که این جنایتها را چرا و چگونه انجام داده و عزیزان ما را در کدام گور بی نام و نشان به خاک سپردهاند و سالهاست که به دنبال کشف حقیقت و دادخواهی هستیم.
فاجعهبارتر اینکه تمامی این جنایتکاران بدون پاسخگویی به خانوادهها و جامعه، نه تنها در مسند قدرت یا دل بسته به قدرتاند، بلکه برای کسب مقامهای بالاتر مردم را به پای صندوقهای رای که انتخاب شدن و انتخاب کردن در آن بیمعناست، میکشانند. سید ابراهیم رئیسی یکی از چهرههای شاخص این جنایتکاران است که از قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ تا هم اکنون در پستهای کلیدی بوده است. آخرین سمت او رئیس قوه قضائیه است که در ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ به دستور علی خامنهای برای سرکوب بیشتر مردم گمارده شد و حداقل قتلعام ۱۵۰۰ نفر از مردم در آبان ۱۳۹۸ در خیابان و قتلعام مسافران پرواز ۷۵۲ در آسمان در پروندههای جنایتکاری او و دیگر مسئولان کشور است و باید محاکمه شوند.
متاسفانه در ایران مسئولان کشور از مصونیت از مجازات برخوردارند و دامنههای آن از محدودهی عدم پاسخگویی و مسئولیتپذیری در مورد اعدامهای فراقضایی دههی ۶۰ و قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، فراتر میرود. بسیاری از مسئولان که بطور مستقیم و غیرمستقیم در کشتارهای دههی ۶۰ و قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ متهم به مشارکت هستند، همچنان در مسند قدرتاند و سرکوب مردم آینهی تمامنمای وجودی آنها و نقطهی اتحادشان برای حفظ حکومت دیکتاتوری اسلامی است.
مقامات حکومتی، نه تنها از اطلاعرسانی شفاف به خانوادههای کشتهشدگان دربارهی سرنوشت و محل دفن پیکر عزیزان ما خودداری کردهاند، بلکه خانوادههای ما را نیز مدام مورد تهدید، آزار و ارعاب قرار دادهاند. تخریب اخیر خاوران، یکی از نمونههای آشکار نابود کردن آثار جنایتشان است که با اذیت و آزار و شکنجه و نقض آشکار حقوق خانوادهها همراه بوده است و تمامی جناحهای در قدرت از اصولگرا تا اصلاحطلب، در قبال این جنایتها مسئولاند و یا حداقل در پنهانسازی جنایتها و آزار خانوادهها سهیم بودهاند و بالاخره روزی باید در دادگاههای عادلانه و علنی پاسخگو باشند.
ما جمعی از خانوادههای دادخواه خاوران ضمن تکرار خواستههای خود در نامهی مورخ ۵ دی ۱۳۶۷ به حسن حبیبی وزیر دادگستری وقت، خواهان روشن شدن تمامی حقایق جنایتهای دههی ۶۰ و قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ هستیم. ما از نهادهای مستقل بینالمللی میخواهیم که در تشکیل یک کمیسیون حقیقتیاب مستقل بینالمللی برای رسیدگی به این جنایتها و مجازات آمران و عاملان آن با ما خانوادههای دادخواه خاوران همراه شوند و ما را تنها نگذارند.
ما مصرانه میخواهیم بدانیم:
۱- چرا و چگونه زندانیان سیاسی را در دههی شصت، به ویژه در تابستان ۶۷، پشت درهای بسته و بدون اطلاع زندانیان سیاسی و خانوادهها مخفیانه کشتند و در گورهای فردی و جمعی خاوران و دیگر گورستانهای بی نام و نشان، به خاک سپردند، بدون این که حتی کرامت انسانی اعدامشدگان و حق ما خانوادهها برای برگزاری مراسم محترمانه خاکسپاری و سوگواری به رسمیت شناخته شود؟
۲- چرا گورهای فردی و جمعی خاوران و دیگر گورستانهای بی نام و نشان را بارها تخریب کردند و ما خانوادههای خاوران برای سادهترین حق خود برای برگزاری مراسم آزادانه و دانستن حقیقت بی وقفه مورد اذیت و آزار حکومت بودهایم و وصیتنامهی عزیزان ما را نیز به ما تحویل نمیدهند؟
۳- چرا اسامی بسیاری از فعالان سیاسی اعدام شده در زندان یا کشته شده خارج از زندان در دههی شصت و قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، در «سامانهی جستجوی متوفی» سازمان بهشت زهرای تهران و شهرستانها ثبت نشده است، و چرا ما هنوز نمیدانیم که چه تعداد از زندانیان سیاسی در دههی شصت کشته شدهاند؟
۴- چرا تمامی مسئولان نظام در زمان وقوع جنایت، متحدانه تلاش کردند که این جنایت را انکار، تحریف و پردهپوشی کنند و این پردهپوشی و تحریف حقایق تا به اکنون ادامه دارد؟
۵- چرا سازمان ملل، گزارشگران ویژهی سازمان ملل در ایران و دیگر گزارشگران ویژهی شکنجه درباره جنایتهای حکومت در دههی شصت و به ویژه دربارهی قتلعام تابستان ۶۷ و آزار و شکنجه خانوادهها سکوت کردهاند؟
خاوران سند سرکوب، خشونت، بازداشت، شکنجه و قتل دولتی زندانیان سیاسی دگراندیش، به ویژه فعالان سیاسی چپگراست و آزار و شکنجهی خانوادهها در پنهانکاری جنایت و عدم پاسخگویی مسئولان برای کشف حقیقت این جنایتها را در دل خود دارد. خاوران سند مقاومت و پایداری مادران و خانوادههای خاوران برای کشف حقیقت، یادآوری و همچنین برای دادخواهی است. خاوران سند همراهی مادران و خانوادههای خاوران و جامعهی بهایی در برابر سرکوب و ستم حکومتی را در دل خود دارد. خاوران باید حفظ شود تا روزی که ما خانوادهها و تمامی دادخواهان بدانیم که بر سر عزیزان ما چه آوردند.
دادخواهان خاوران
سیزدهم خرداد ۱۴۰۰