برای رسیدن به موفقیت لازم به مردبودن نیست
سمیرا صلواتی
مرکز خبر - در آستانهی سیزدهمین دورهی انتخابات رئیسجمهوری و شورای شهر قرار داریم. در ۲۸ خرداد هفتهی پیش رویمان انتخابات به شیوهایی گویا رسمی برگزار میشود. علیرغم تلاش و مطالبات بیوقفهی زنان و شرکت ۴۰ زن در نامزدیهای انتخابات رئیسجمهوری اما هیچکدام از آنها از طرف شورای نگهبان مورد تایید قرار نگرفته و رد صلاحیت شدند، اما در شوراهای شهر زنان میتوانند حضور فعال داشته باشند و فیلترهای رجال سیاسی که در انتخاب رئیسجمهوری برای زنان وجود دارد، تا حدی در شورای شهر وجود ندارد. اما متاسفانه حضور در انتخابات برای برخی از زنان کاری مردانه تصور میشود و برای اینکه بتواند موفقیت کسب کنند، خویش را در قالب و لباس مردانه جلوه میدهند و این مورد نیز دال بر قبول نکردن زنان همچون یک زن در انتخابات میباشد. یا اینکه زنان خود تصور میکنند اگر مرد باشند بهتر قابلقبول خواهند بود و این هم از همان دیدگاه غلطبرانداز جامعهی سنتی نشات میگیرد که خوب بودن، موفق بودن و برای رسیدن به پلههای موفقیت را صفاتی مختص به مردان میدانند و هر زنی که هم بخواهد به این مراحل برسد، باید مردانه عمل کند.
نمونهی بارز آن نامزد شورای شهر بوکان چنور قادرپور مهندس و معلم رباتیک، اهل شهرستان بوکان میباشد. چنین زنان روشنفکر و مدرسی که در جامعه از نقشی تعیینکننده برخوردارند، چرا باید اینگونه فکر کرده و ناچار باشند دست به چنین اعمالی بزنند. در حالیکه چنین زنانی بایستی بیشتر بر تاریخ زنان و آنچه که با آن روبرو شده و به امروز رسانده، را بهتر از هر شخص دیگری درک و مطالعه کنند. بدون شک بروز چنین رفتارهایی یعنی انکار زن، یعنی انکار ذات و جوهر زن که مملو از عدالت و برابریست و انکار دستاوردهای چندهزار سالهی زنان است. مرد بودن با مردانگی متفاوت است و هر انسانی بدون شک باید جوهرهی مردانگی داشته باشد حال چه زن باشد یا مرد. اما مردانه عمل کردن و موجودیت خویش را انکار نمودن موردی نیست که قابل قبول باشد. به نظر من چنین زنانی اعمالشان نیز نمیتواند بهتر از همان ذهنیتی باشد که روزانه و به طور مستمر زنان را مورد سرکوب و خشونت قرار میدهند. چنین زنانی مسلما نمیتوانند در حل مسائل زنان و بهبود وضعیت آنها نقش داشته باشند، چون جهت منافع خویش آمادهاند از هر ترفندی استفاده کنند. چنین زنانی در جامعه به اسم "خیلی مردند و باغیرت!" شناخته و معرفی میشوند. سوالی که در اینجا به ذهن خطور میکند این است که آیا زنان از هیچ خصوصیت مثبت و خوبی برخوردار نیستند که نمیتوانند بعنوان زن عمل کنند؟ اگر از چنین صفاتی برخوردار نیست، پس چرا مادر است، چرا پیشاهنگ و چرا رهبر است؟ تمام این موارد، موضوعاتی ضدو نقیص هستند که جوابهای روشنی بدانها داده نمیشود. چون هم پیشتاز است و همزمان نمیتواند زنانه غیرتمند باشد، هم مادر است و همزمان نمیتواند بعنوان یک زن در سطح رهبریت جامعه نقش داشته باشد. پس چرا خود ما زنان نیز در راستای از میان برداشتن چنین ذهنیت ارتجاعی و پیشپا افتاده اقدام نمیکنیم و سعی نداریم که زنانه عمل کنیم و و زن بودن را نه مایهی شرم و ضعف، بلکه منشاء توانمندی و نیرو و پتانسیل مثبت دانست. زنانی همچون چنار قادرپور لازم نیست برای رسیدن به پلهی موفقیت حتما مرد باشند. زن بودن را باید مایهی افتخار دانست. به جامعهمان یاد بدهیم که ما را بعنوان یک زن قبول کنند و بعنوان یک زن انتخاب کنند. حفظ هویت زنانه اگر چه تلاش و رنج زیادی میطلبد اما طعم چنین موفقیت و پیروزهایی بسیار شیرینتر از موفقیتهایی در قالب مردانه است. باید زن بود تا بدانی که زنان شهر و سرزمینت از چه دردی مینالند، باید زن باشی تا بدانی که سرکوب و خشونت چه تاثیرات روانی بر زنان به جا میگذارد و بعنوان یک شورا چگونه میتوانی مرهمی بر درد التیامنیافتهاش باشی. باید زن باشی، تا بدانی که زنان بیکار در جامعه که مسئولیت خانواده بر دوششان است، را درک کنی و برایشان کارآفرینی کنی و باید زن باشی تا احساسات زنانگی شهر، روستا و سرزمینت را درک و احساس کنی، زنان سرزمین ما به زنی نیاز دارند که بفهمد آنها را، به مرد نیاز ندارند چون ذاتا تمام جامعه این نقش را ایفا میکند. فراهم نمودن محیطی زنانه لازم است تا زنان در آنجا احساس آرامش و آسودگی کنند. احساس کنند وقتی در مقابلت قرار میگیرند دردشان را میفهمی و در کنارشان هستی. پس زن باشیم و به زن بودنمان مفتخر باشیم. رهبری یک زن چندین برابر موفقتر از مدیریت مردان است، چون عادل و مهربان و مساواتطلب هستند. از زن بودنمان احساس عجز نکنیم. خود را بعنوان یک زن ناتوان حس نکنیم. بیهوده گفته نمیشود که زن منشاء زندگیست. پس به منشاء و سرچشمهی اساسی خویش که همانا زن بودنمان است باید بازگردیم تا آیندهای موفق و آزادی برای زنان سرزمینمان بسازیم.