از البستان؛ هیچ چیز نمی‌تواند این فاجعه را توصیف کند

در البستان دومین مرکز زمین‌لرزە، مردم با شرایط سخت پس از زلزلە مواجە هستند و شهروندان آنچە را کە روی دادە «گرباد» وصف می‌کنند.

مرش- هفت روز پیش زلزله‌ای میلیون‌ها نفر را تحت تاثیر قرار داد و هزاران نفر در سمسور، مرش و البستان هنوز زیر آوار هستند. پس از زلزلە ارتباط شهر با جهان  قطع شد و زمان در لحظه زلزله متوقف شد، این منطقه به گورستانی عظیم تبدیل شده است با مردمی که امیدوارند زندگی یک رویا بودە است. مردم البستان کە بدون سوگواری برای عزیزان مفقود شدەی خود می‌گویند: «فراموش شدەایم» بە اجبار سرزمینشان را ترک می‌کنند.

 

آمار دقیقی در دسترس نیست

دمای هوا در البستان زیر صفر است، آمار زلزله هنوز مشخص نیست و اجسادی که روزانه بە بیمارستان‌ها آوردە می‌شوند گاهی بدون کفن دفن می‌شوند. تعداد بسیار کمی از خانه‌‌ها سالم ماندە و در برخی مناطق هنوز جست‌وجو آغاز نشده است. هیچ تلاشی از سوی دولت صورت نگرفته است، منطقه از طرف دولت رها شده و هیچ امید و راه حلی در چهرەی مردم مشاهدە نمی‌شود.

 

آنها مجبور به ترک منطقه می‌شوند

فاجعه‌ای که در این منطقه رخ داده با هیچ تصویر و نوشته‌ای قابل وصف نیست، قبرستان‌‌ها پر شدە و در خیابان‌‌ها هم پیکر جانباختگان مشاهدە می‌شود. خانواده‌ها روزها منتظر بیرون کشیدن بستگان خود از زیر خرابەهای ساختمان‌‌ها هستند. چند روزی از زلزله می‌گذرد اما نمی‌توان به راحتی وضعیت این شهرها را درک کرد. مردم می‌گویند چه گردبادی بر سر ما آمده است و به دلیل سرما و کمبود آذوقه مجبورند خانه و زندگی خود را ترک کنند.

 

دولت فراموش کرده و امید مردم حمایت خلق است

در البستان آب و برق وجود ندارد، مردم در تأمین منابع با مشکل مواجه هستند. خطر شیوع بیماری وجود دارد و آبرسانی به روستاها نیز با مشکل روبرو است. مردم نیاز خود را با آب آشامیدنی تأمین می‌کنند، با وجود سردی هوا و شرایط سخت، نجات یافتگان از زیر آوار به امیدی برای مردم تبدیل شدەاند. یکی از چیزهایی که مردم می‌توانند به آن امیدوار باشند حمایت‌هایی است کە از طرف مردم بە آنها تقدیم می‌شود، ده‌ها داوطلب به منطقه آمده و در تلاش برای التیام زخم‌های مردم هستند.

 

«چه گربادی بود»

عملیات جست‌وجو و نجات خیلی دیر شروع شد و تخلفات بزرگی انجام شد مردم زندگی خود را با گفتن «فراموش شده‌ایم»خلاصه کردند، یکی از زنانی را که ملاقات کردیم گفت: از شما ممنونیم کە ما را فراموش نکردید، همە مردم از پیر و جوان این اتفاق را طوفان وصف می‌کنند، هنوز افراد زیادی زیر آوار هستند.

 

«بە امید شنیدن صدایی هر روز اینجا هستم»

مادری از البستان بر روی تابوت نشسته و در مورد آنچه از روز زلزله دیده صحبت می‌کند، او امیدوار است از زیر ویرانه‌ها صدایی بشنود چون ٣٠ نفر از بستگان خود را از دست داده است. این اسم را نشان دهید، در زلزله اول فقط چند ساختمان فروریخت، آسیب زیادی وارد نشد، در زلزله اول همه از آن برف پایین آمدند، به دلیل خطر زلزله دوم چند ساعتی پایین ماندند، سپس بعد از ظهر بە علت سرما با فرزندانشان بە خانەهایشان برگشتند و در زلزلەی دوم همه‌ی آنها زیر آوار بودند، در زلزله اول همه بیرون بودند اما زلزله دوم زندگی همه را خراب کرد.

 

«هیچ کس نجات پیدا نکرد زیرا تیم‌های نجات نیامدند»

زن دیگری گفت: تا این لحظە هیچ تیم امدادی به منطقه نیامدە است، مردم بە علت سرما جانشان را از دست دادەاند. ساختمان‌‌مان فروریخت ولی کسی زیرش نبود. همه از این ساختمان بیرون رفتیم جز پرندەام. من هر روز بە اینجا می‌آیم شاید صدایش را بشنوم بە هرحال این پرندە هم موجودی زندە است ممکن است نجات یابد.