«این مردم میخواهند شتابان از حاکمیت اسلامی گذر کنند»
جمعی از نهادهای چپ و دموکراتیک در آستانهی سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی و آغاز خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» با انتشار بیانیهای خواستار وحدت تمامی اقشار جامعه در برابر حکومت دیکتاتور جمهوری اسلامی تا رسیدن به پیروزی شدند.
مرکز خبر- امروز جمعه ٣ شهریورماه، ١٩ نهاد چپ و دمکراتیک خارج از ایران، در آستانهی سالگرد قتل حکومتی ژینا امینی و آغاز خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» بیانیهای صادر کرد و بازداشت، تهدید، احضار و زندانی کردن فعالین، زندانیان سیاسی سابق، بازداشت شدگان خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» و خانوادههای دادخواه را نشانهی حقارت و دست و پا زدن عُمال رژیم اسلامی برای جلوگیری از شروع اعتراضات در سالگرد قتل عمد حکومتی ژینا امینی عنوان کرده و تنها راه دستیابی برای کاستن فاصلهی طبقاتی و رودررویی با بساط کل حاکمیت ضد انقلابی را سازمانیابی وتشکلپذیری از طریق رویارویی و کشمکش از پایین با تمامیت ارکان حکومت اسلامی عنوان کردند.
ایرانیان آزادیخواه و بشریت مترقی
وحشت از تکرار مردم به پاخاسته؛ ازجانب دیکتاتوری حاکم در ایران؛ نشانهی خیزش دیگربارهی سالگرد جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» در ایران است!
در آستانهی قتل عمد حکومتی مهسا «ژینا» امینی در ایران، حاکمیت اسلامی در وحشت مرگ از تکرار دگرگونی بزرگ اجتماعی در صحنهی سیاسی ایران به سر میبرد. در شهریورماه سال گذشته قتل عمد ژینا امینی توسط پاسداران گشت ارشاد، خشم مردم انقلابی ایران را در ابعادی گسترده برانگیخت. جنبش عظیم به پا خاستهی مردم بخشهای مختلف ایران، که بیش از پانصد جاوید نام و هزاران هزار مجروح و معلول و چشم از دست داده و بیش از بیست هزار زندانی را در بیش از ششماه تظاهرات واکسیون و اعتصاب به همراه داشت، نشانهی به پا خاستن و قدرت نمایی یکپارچهگی جامعهی ما را در برابر چشمان جهانیان به نمایش گذاشت، که این مردم میخواهند شتابان از حاکمیت اسلامی گذر کنند؛ در این میان همبستگیهای بزرگ ملی و بینالمللی با مبارزات مردم ایران و خصوصاً زنان، دانشآموزان، دانشجویان، معلمان، نویسندگان، روزنامهنگاران، پرستاران، گروههای فمینیستی، پرستاران و مددکاران، ملل تحت ستم و خانوادههای دادخواه در سراسر ایران و دیگر جنبشهای اعتراضی را با خود به همراه داشت تا چهره و تصویر زنان به پا خاستهی ایران را در جهان دگرگونه به نمایش بگذارد. در این نبرد نابرابر از یک سو دانشآموزان، زنان، دانشجویان، تودهی جوانان به پا خاسته و نیروهای ملی تحت ستم به همراه استادان و معلمان و… با شعار «زن، زندگی،آزادی» با ضرورت مبارزه پیرامون بایستها و نبایستها در جای جای کشور به خیابانها ریختند. نیروی عظیم زنان ایران برای نخستینبار در تاریخ کشور، در قامت یک ملت در مقابل دشمنان آزادی و برابری ایستادند تاپیامد خیزشهای دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ و دادخواهی خونهای ریخته را در برابر حاکمان را بار دیگر به نمایش بگذارند. از دیگر سو، حاکمیت اسلامی با شمشیر خونچکان خویش جز زبان زور و سرکوب، بازداشت، مفقوداثر کردن وآدم ربایی، به زندان کشاندن و شکنجه و خودکشانی در زندانها تلاش مذبوحانهی نیروهای امنیتی و شکنجهگر نظام بر این بود که این جنبش عظیم را در سراسر کشور سرکوب نماید. برشماری ابعاد این جنایات به آتش کشیدن دانشگاه شریف در راستای سرکوب نمودن اعتراضات دانشجویان، حمله به نماز جمعهی زاهدان و قتل عام فضاحت بار در خیابانهای بلوچستان، به تیربار بستن جوانان و زنان در خیابانهای جوانرو و مهاباد و سنندج در کوردستان، به گلوله بستن کودک (کیان پیرفلک) در منطقهی ایذه و فشار بر خانمان لرها و بختیاریها، به آتش کشاندن شبانهی زندانهای اوین و لاکان رشت، حملات شیمیایی به مدارس دخترانه وخوابگاههای دانشجویان دختر، همه و همه سبعیت نظام تاریکاندیش اسلامی را درفاصلهی زایش و رویش این جنبش عظیم در جای جای کشور به نمایش گذاشت. نظام اسلامی بعد از اجبار یکسال تعطیلی گشت سرکوب ارشاد، امروز دیگر بار این تهاجم وسیع را با راه انداختن یکبارهی گشت ارشاد، موج دستگیریها و تهاجم به خانوادههای جانفشانان راه آزادی و احضارها و فشار بر یکایک آنان و خانوادههای دادخواهشان را درآستانهی سالگرد این جنبش عظیم در دستورکار خویش دارند.
امروز طرح حکومتی سرکوب خشن و پرهزینهی زنان اینک از طریق لایحهی «حمایت از خانواده از طریق ترویج فرهنگ عفاف و حجاب» به مجلس اسلامی و کمیسیونهای مربوطه واگذار گردید. لایحهای که پوشش اختیاری را برابر با «برهنگی»، «فساد و فحشا» و «اضمحلال خانواده میداند و برای اجرای آن همهی وزارت خانهها، مؤسسات، نهادهای حکومتی و رسانهها را مؤظف به اجرای آن کرده است. هدف غایی این طرح افزایش فشار بر زنان به منظور کنترل هر چه بیشتر بدن زن و تلاشی برای باز پس گرفتن مهاری است که مدتهاست از دست حاکمیت خارج شده و پوشش حجاب اجباری و تبعیض جنسی و جنسیتی زنان با پوشش اختیاری خود در برابر کل حاکمیت صف بستهاند.
درشرایطی که مقاومت بزرگ و نافرمانی تا حدی سراسری زنان علیه سیاست آپارتاید جنسی حکومت اسلامی شکل گرفته، بی اعتنایی آشکار مردم به قوانین و سیاستهای حکومتی و ایستادگی درمقابل حملات وسرکوبها به امری روزمره و عمومی رژیم اسلامی تبدیل شده است، خامنهای و رئیسی برای قوت قلب دادن به نیروی سرکوب و آتش به اختیاران حکومتی، از جمع کردن «بساط کشف حجاب» سخن میگویند. این جمع کردن از طریق دستگیریهای گسترده، مجازتهای مالی، دوربینهای امنیتی پاسداران و بسیجیان و اوباشان چماق بدستان آنان، همراه با پاداشهای هنگفت به نیروی سرکوب، استخدام اوباش حکومتی بعنوان حجاببان در متروها، پلمب کردن مغازهها و رستورانها ومطبها وبستنی فروشیها، مراکز درمانی و خدماتی و بازرگانی، مصادرهی پلاتفرمها اجرایی میگردد. روشن است اِعمال این سیاست راه بجایی نمیبرد و جامعهی ما هیچگاه به دوران ماقبل قتل عمد ژینا امینی بازنخواهد گشت. حاکمیت اسلامی و همهی عوامل سرکوبگرش طی یکسال گذشته با موج گستردهی دستگیریها و اعمال شکنجه و به اعدام کشاندن چهار جوان کارگر (محسن شکاری، مجیدرضا رهنورد، محمد حسینی و محمد مهدی کرمی) و جوانان زحمتکش صالح میرهاشمی، سعید یعقوبی، مجید کاظمی و موج دستگیری معلمان،کارگران و زنان فمینیست و کوئیرها و روزنامهنگاران و نویسندگان و… رژیم اسلامی نتوانست برنده این میدان گردد. آشکاراست تکرار سیاست سرکوب نتیجهای جزافزایش تنفر و انزجار و اعتراض عمومی برای حکومت نخواهد داشت.
سالگرد قتل عمد حکومتی ژینا امینی، فرصتی تازه برای جنبشی است که جهان را مسحور یا مجذوب خود کرده است. جنبش زن، زندگی، آزادی! جنبشی که تصویر و چهرهی تازهای ازمردم ایران و خصوصاً زنان آن ارائه داد. جنبشی که حکومت اسلامی را در وحشت سقوط فرو برد. با شعار (جمهوری اسلامی، نمیخوایم، نمیخوایم)، (امسال سال خونه، سیدعلی سرنگونه) و صدها شعار براندازی، قامت استوار خود را به نمایش گذاشتند. زنانی که همهی نیروی سرکوب حکومتی را آچمز کردند، خیابانها را از آن خود کردند، حجاب از سر برداشته به کوپههای آتش افکندند. جوانان دختر و پسر با عمامه پرانی لباس روحانیت را به مسخرگی گرفتند. تا آنان را به پس صحنه برانند. بدین ترتیب زمزمهی آیندهای روشن وآزاد و بیدغدغه در چشمانداز زندگی مردم پدیدار شد. این چشماندازها و امیدهای روشن، همهی ایرانیان را به میدان مبارزه و همبستگی کشاند. ازسقز تا زاهدان، از تبریز تا اهواز، از تهران تامشهد، آذری و بلوچ، کورد و لر، ترک و ترکمن، عرب و فارس، گیلک و مازندرانیها و مردمان داخل و خارج، مهاجر و تبعیدی از نیوزلند تا نیویورک، از لندن تا برلین، اسکاندیناوی یعنی آسیا، اروپا، استرالیا، ایالات متحده آمریکا، کانادا و در همه جای این جهان پهناور، مردمانی که به استبداد و دیکتاتوری و حکومت دینی و موروثی نه گفتند و به شعار «زن، زندگی، آزادی» به دهها زبان درجهان، پاسخ آری دادند و به خیابان آمدند؛ جنبش و خیزشی که تحقق آزادی و برابری و مدنیت را در پایان دادن به دورهی وحشت اسلامی در برابر خود میدید. میلیونها نفر با این صدا و امید همراه شدند. صدها نفر جان باختند، صدها تن، چشمانشان را هدف گلولههای ساچمهای یافتند و کُور شدند، هزاران نفر شکنجه و روانهی زندانها شدند. اما این جنبش سر باز ایستادن نداشت و ندارد. حکومت میداند که جنبش و خیزش در هر لحظه و امکانی بار دیگر برخواهد خاست. به این لحاظ است که رژیم همهی امکاناتش را برای جلوگیری ازخروش عمومی مردم سازمان داده، نیروهای سرکوبگرش را در کنار نیروهای حشدالشعبی و فاطمیون بسیج کرده است. محدودیتهای فراوان و گسترده را علیه مخالفین و خصوصاً فعالان اجتماعی و مدنی ایجاد کرده، رسانههای حکومتی را با دروغها و خدعههای تبلیغاتی برای مهارجنبش بسیج کرده، تا ۱۶سپتامبر امسال یعنی (سالروز ژینا امینی و سالگرد جنبش انقلابی زن، زندگی، آزادی)، به روز اعتراض و همبستگیهای بزرگ و بزرگداشتهای مبارزاتی تبدیل نشود. این همه نشانهی حقارت و دست و پا زدن عُمال رژیم اسلامی برای جلوگیری از شروع اعتراضات در سالگرد قتل عمد حکومتی ژینا امینی و سایر عزیزانمان، نشان دهندهی قدرت مردم در برابر وحشت نظام اسلامی از پیشروی مردمان جامعهی ما است!
ما نهادهای چپ و دموکراتیک در اولین سالگرد قتل عمد حکومتی ژینا امینی، که نقطهی آغاز خیزش اخیر بود و با کشتار دههی شصت و همزمان با ۳۵مین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، همراه هستیم، مقاومتهایمان را با همهی خانوادههای دادخواهان گره بزنیم، برآنیم امروز اعتلای جنبش اعتراضی فراتر از مسئلهی حجاب در راستای دستیابی به مطالبات بی پاسخ ماندهی خویش در طلب مبارزه و اعتراض میباشند. مطالباتی که تا کنون بی پاسخ مانده و تودهی عظیم معلمان، بازنشستگان، لایههای مختلف کارگران و لشکر عظیم بیکاران، دانشجویان و دیگر اقشار اجتماعی جهت دستیابی برای کاستن فاصلهی طبقاتی و رودررویی با بساط کل حاکمیت ضد انقلابی، جز از طریق سازمانیابی وتشکلپذیری خود، جز از طریق رویارویی و کشمکش از پایین با تمامیت ارکان حکومت اسلامی، در مقابله با سیاستهایی که رژیم دنبال میکند، برای ستیز و مبارزه با آن، راهی در برابر خود ندارد.