انقلابی کم‌ هزینه‌تر، کم خشونت‌تر با مبارزه طبقاتی کارگران

اعتراضات در ایران به دنبال کشته شدن ژینا امینی تاکنون واکنش بسیاری از فعالان و سندیکاهای مختلف را به دنبال داشته و اتحادی بین آنها برقرار شده که این اتحاد می‌تواند ناشی از دردهای مشترک و نیازهای مشترک باشد .

هیما راد

سنه- اخیرا فعالان کارگری نیز به این اعتراضات پیوستند و با اعتصابات خود عملا به عرصه مبارزه پیوستند و آمادگی خود را اعلام کردند. در گفتگو با فعال کارگری ب.ش اعتراضات اخیر را از دیدگاه او به عنوان یک فعال کارگری مورد ارزیابی قرار می‌دهیم.

ب.ش در اینباره می‌گوید: این اعتراضات در ادامه خیزش های ۹۶ و ۹۸ می‌باشد، اینبار به اسم خیزش مهسا و به بهانه حجاب اجباری!

در جامعه ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ما شاهد بحران های سیاسی-اجتماعی عدیده‌ای هستیم که هرآن برآیند اجتماعی‌اش به شکلی بروز می‌نماید. بحران‌های معیشتی، شکاف عظیم طبقاتی، بیکاری، مسئله زنان، آزادی های اجتماعی و انواع بحران‌های فرهنگی و زیست محیطی و غیره، همگی موضوعات حل نشده و مورد مناقشه‌ای می‌باشند که جمهوری اسلامی توان پاسخگویی و حل آنها را ندارد.

ماجرا برای مردم ایران تمام شده است

این فعال کارگری افزود: به نظر من مردم ایران از همان دی ماه ۹۶ سوت آغازِ پایان عمر جمهوری اسلامی را زده‌اند. ارزیابی من از این اعتراضات این است که خیزش مهسا، همانند خیزش های اخیر اشکال مختلفِ بُروز یک جنبش‌اند، جنبش سرنگونی، جنبشی وسیع و اجتماعی که ریشه در ضدیت با کلیت نظام دارد. این جنبش از همان روز اول اعلام کرد که اصلاح طلب و اصول گرا هر دو پشت و روی یک سکه هستند، ماجرا برای مردم ایران تمام شده است و موضوع سرنگونی روی میز این جنبش و کل جامعه می‌باشد.

 

تشکلات و سندیکا‌ها هرکدام نماینده بخش معینی از جامعه می‌باشند

ب.ش اهمیت مشارکت گسترده‌ی سندیکاهای مختلف از جمله سندیکاهای کارگری در چنین اعتراضاتی و همچنین تاثیر آن در روند اعتراضات را این‌گونه بیان می‌کند: از دو جهت می‌توان به آن پرداخت اول اینکه پیوستن سندیکاها به این اعتراضات چه تاثیر مستقیمی بر توان خود این جنبش دارد و دوم اینکه سطح خودآگاهی جنبش را تا چه حد بالا می‌برد. به نظر من ورود بخش سازمان یافته‌تر و متشکل‌تر جامعه در هر دو سطح می‌تواند تاثیر عمیق و گسترده‌ای بر روند اعتراضات و همچنین سطح خودآگاهی جنبش داشته باشد. تشکلات و سندیکاها در جامعه هر کدام نماینده بخش معینی می‌باشند. جامعه ایران مانند هر جامعه دیگری پالمات، متکثر و متنوع است و هر بخش از آن مطالباتی دارد. پیوستن سندیکاها و تشکلات مختلف به این اعتراضات از یک سو به معنای گسترده شدن اعتراضات به سطوح و لایه‌های دیگری از جامعه، و از سوی دیگر به معنی تبدیل‌شدن جنبش سرنگونی به بستر اصلی مطالبات بخش‌های مختلف جامعه می‌باشد.

 

نقش گستردە کارگران در انقلاب ۵۷

در ادامه ب.ش در رابطه با مشارکت گستردەی سندیکاهای کارگری در انقلاب قبلی و نقش تاثیرگذار آن در روند انقلاب و پس از آن، عدم حل مشکلات و مسائل کارگران، در صورت وقوع انقلابی دیگر خواستِ کارگران و سندیکاهای کارگری را و همچنین چگونگی وقوع انقلابی دیگر برای کارگران را اینگونه بیان می‌کند:

در وقوع و به سرانجام رسیدن انقلاب ۵۷ کارگران نقش گسترده‌ای داشتند. "کارگر نفت ما، رهبر سر سخت ما" نه صرفا یک شعار، بلکه بازتاب واقعیتی بود که در آن مقطع عملی شد و هیچکس نمیتوانست آنرا انکار کند که کارگران بخصوص کارگران نفت، با خواباندن تولید کمر رژیم شاه را شکستند. سخنرانی تاریخی شاه موجود است که "من صدای پای انقلاب شما مردم ایران را شنیدم" وی تنها زمانی حاضر به قبول واقعیت انقلاب شد که کارگران به خیزش مردم ایران برای سرنگونی رژیم‌اش پیوستند. کارگر مهری بر تحولات آن دوره کوبید و رژیم شاه را از میان برداشت.

وی ادامه داد: اما متاسفانه ضدانقلاب برخواسته از همان انقلاب توانست با کمک و حمایت جهانی، آن انقلاب را سرکوب و به شکست بکشاند. خمینی که از پایگاه توده‌ای بخش سنتی و بازار برخودار بود، توانست در روندی خونین و پر مشقت خود را به جامعه‌ای متمدن با طبقه کارگری پیشرو و در صحنه تحمیل کند. انقلاب ۵۷ از همان لحظات اول ساقط شدن رژیم شاه و در همان لحظات شروع ساختن ایرانی آباد و آزاد و برابر با دیوار سنگی محکمی بنام خمینی روبرو شد که از حمایت جهانی و قدرت رسانه‌ای و تسلیحاتی دولت های غربی آن دوره برخوردار بود.

ب.ش در پایان معتقد است، طبقه کارگر و مردم آزادیخواه ایران در صورت وقوع انقلابی دیگر باید صحنه سیاست را ترک نکرده و کماکان با طرح مطالبات و آلترناتیو و رهبران اجتماعی خود عرصه را بر جریانات ضدانقلابی و عقب مانده تنگ کنند. تنها در اینصورت است که میتوان از دست به دست شدن قدرت بالای سر مردم و بدون دخالت مردم جلوگیری کرد رسانه‌ها در نشان دادن اعتراض و قیام کارگران را ترس می‌داند و معتقد است رسانه‌ی کارگران قدرت جمعی آنان و سطح تشکل و اتحادشان است و افزود: رسانه های برخواسته از صدای مردم باید این واقعیت را ببینند که این انقلاب تنها زمانی میتواند کم هزینه تر، کم مشقت‌تر و کم خشونت تر به وقوع بپیوندد که مهر طبقاتی کارگران را بر پیشانی خود داشته باشد.

 

سرکوب زنان از دلایل به قدرت رسیدن خمینی

 زنان در عرصه مبارزات کارگری نقش بسزایی دارند و هم‌پای مردان فعالیت می‌کنند و در این راه هزینه‌های زیادی داده‌اند اما در حکومت جمهوری اسلامی نادیده گرفته می‌شوند ن.س از زنان فعال کارگری  مهمترین دلایل عدم دخالت زنان در امور مختلف اجتماعی را این گونه بیان می‌کند: مهمترین دلیل می‌تواند این باشد که یکی از ستون های اصلی شکست انقلاب ۵۷ و به قدرت رسیدن رژیم خمینی سرکوب زنان بعنوان نیمی از جامعه و به عقب راندن آنها بود. دشمنی این رژیم با زنان از همان اوایل تا به الان در تمام سطوح به قوت خود باقیست و این مجال برای حضور زنان در عرصه‌های مختلف را هر چه بیشتر تنگ کرده است.

ن.س در ادامه افزود: موضوع دیگر موقعیت فرودست و حاشیه ای زن در جامعه است که مدام از طریق خانواه، سنن، قوانین و عرف تقویت می‌شود. موقعیتی که زن را نه عنوان عنصری اجتماعی بلکه بعنوان همسری مهربان و مادری فداکار در کنار خانواده و در حاشیه تحولات اجتماعی تعریف می‌کند.