از رُزا تا ساراها پیش بسوی بهار زنان (۲)
با ایجاد تمدن و پیشرفت دولت، حمله و اشغال موجودیت زنان وارد مرحله جدیدی شد. دولت با طبقه و قدرتی که حاکمیت و موجودیت خود را با عقل مردانه میسازد، جنسیتگرایی را به عنوان اولین مفهوم قدرت شکل میدهد.
بیریتان زنار
مرکز خبر - اولین نظامهای دولتی با ذهن سلطهگرانهی مردانه توسعه یافتند و تا به امروز به شکلهای مختلف و با تکیه بر رنج جامعه آن را استثمار نموده است. دولتهایی که نظام و موجودیت خود را بر اساس مفهوم اشغال بنا نهادهاند، با حمله به ارزشهای جامعه اخلاقی و سیاسی خود مبتنی بر نظام و جامعهی زن-مادر، به غارت و غصب جغرافیا پرداخته و زنان را به عنوان غنائم جنگی اسیر گرفتهاند. در تمام جنگهایی که با مفهوم دولتداری بر سر جغرافیا، فرهنگ، اعتقادات و وجود جامعهای دیگر به راه افتاده است، به همان اندازهی اشغال جغرافیا، موجودیت زنان نیز اشغال شده است. با تجاوز به زنان کل ارزشها، هستی، فرهنگ و جغرافیای آن جامعه مورد تجاوز قرار گرفته و همچنین با به بردگی کشیدن زنان جامعه نیز برده شده است. در جنگهای تحت سلطهی دولت، مردان کشته میشدند، اما زنان به بردگی گرفته میشدند و از آنها به عنوان برده استفاده میشدند.
جستوجوی آزادی زنان در برابر حملات دولت - مرد
در برابر تلقیها و هجمههای مردان با دولتسازی که هنوز به طور سیستماتیک بر زنان اعمال میشود، بسیاری از مقاومتهای تاریخی زنان پدیدار شده است. در برابر حملاتی که هزاران سال بر ذهن، روح، جسم و هویت زنان اعمال شده، هزاران سال مقاومتهای گرانبهایی نیز انجام گرفته است. مقاومت و مبارزهی زنان علیه مردسالاری و ذهنیت دولت در قرن نوزدهم به سختترین و سازماندهی شدهترین شکل ادامه یافت و در این قرن زنان مبارزه برای حقوق برابر را در دستور کار خود قرار دادند. اگرچه این تاریخ ۵۰۰۰ ساله زنان با همان تصور و ذهنیت مرد - دولت که بر غارت حقوق و هستی زنان تکیه دارد، ساکت و نامرئی مانده است. تاریخ شاهد وقایع بسیاری از مقاومت و مبارزهی زنان آزادیخواه بوده است.
در برابر این مفهوم نسلکشی دولت - مرد، زنان آمازون در ردپای اینانا و تیامات قدم برداشتند، زنان خردمند به جرم سحربازی سوزانده شدند، و بسیاری از زنان محقق و دانشمند مانند هیپاتیا در این عصر و با سوزاندن زنان خواهان یتیم کردن تاریخ زنان و در تاریکی و ظلمت بماند، اما آنها مایهی امید و روشنایی همهی زنان شدند. زنانی که از مقاومت خویش و و بسیاری دیگر از زنان نیرو گرفتهُ، در ۲۰۰ سال گذشته مبارزهای سازمانیافتهتر و سیستماتیکتری را رهبری کردهاند. زنان مطمئناً در این روند هزینههای بسیاری پرداختهاند. در مقابل سیستماتیکترین نسلکشی ۵ هزار سال اخیر، برای اولین بار در ۲۰۰ سال گذشته، مقاومت خویش را تبدیل به فرهنگ مبارزهای کردند که در هر مرحله و لحظه مبارزه برای آزادی تضمین و به اوج میرسد.
نیروی سرمایهداری یعنی استثمار نیروی کار زنان
نظام سرمایهداری که پس از استقرار نظام دولتی به عنوان مرکز در اروپا شکل گرفت، به طور قابل توجهی کار و رنج زنان را استثمار کرده است. زنانی که در نتیجهی سیاستهای فقیر ساختن جامعه، مجبور به کار کردن در کارخانههای سرمایهداری با ذهنیت بردهسازی هستند، در بالاترین سطح مورد ظلم قرار میگیرند. زیرا زنانی که مجبور به کار در کارخانههای سرمایهداری هستند، علاوه بر کار خانگی در عرصههای بیرون از خانه به عنوان طبقهی دوم، جنس دوم با رویکردهای جنسیتی روبرو هستند. چون در جایگاه کارگر کارگرها قرار دارند، رنج و کار آنها مدنظر قرار داده نمیشود. از طرفی به نظر میرسد که آنها از حبس خانگی آزاد میشوند، اما از طرف دیگر و در واقع در زندان بزرگتر و تحت استعمار نگهداری میشوند و دو برابر رنج آنها استثمار میشود.
در کارخانههایی که زنان کار میکنند، صدای زنان علیه بیعدالتی و نابرابری متحد میشود و سپس این صداها به تدریج بلندتر میشود و از دیوارهای استعمار ساخته شده بر کار آنها میگذرد. این صدای شورش در خیابانها، محلهها و شهرها منعکس میشود.
جستجوی حقوق و برابری برای زنان اکنون به عنوان عرصهی جدیدی از مبارزه آغاز شده است. این تلاش برای حقوق و برابری در اواخر قرن هجدهم با مطالباتی مانند ظهور قدرت تصمیمگیری در عرصهی سیاسی و همچنین مطالبات برای دستمزد برابر آغاز شد. محققان تاریخ زنان این روند جستجوی حقوق زنان را از انقلاب ۱۷۸۹ فرانسه آغاز کردند، زمانی که قبل از انقلاب تعداد بسیار زیادی از زنان شاغل در فرانسه وجود داشت. در روند انقلاب، زنان فرانسوی به وضوح در مقابل انقلاب موضع گرفتند و همچنین کسانی که انقلاب فرانسه را آغاز کردند، خود زنان پاریس هستند.
انقلاب فرانسه و قیامهای زنان
اولین قیام زنان در ۵ اکتبر ۱۷۸۹ رخ داد. زنانی که دست به قیام زدند در پلاکاردهای خود با شعار «تامین نان روزانه از راههای عادلانه» مطالبات برابری خود را بیان کردند. شعار انقلاب فرانسه "آزادی، برادری و برابری" است. اما کسانی که در این شعار ذکر شده شهروندان مرد هستند.
باز هم انقلابی که به پیشاهنگی زنان شروع شد، رهبری انقلاب در دست مردان است. زنان پیشرو در این انقلاب میخواهند تاریخ مکتوبشده علیه زنان، حقوق زندگی، آزادی و برابری که از آنها سلب شده را تغییر دهند. آن دسته از زنانی که به هیچ وجه حق رای به آنها داده نمیشود و از انجمن کنار گذاشته میشوند، در فاصلهی تاریخهای ۵ اکتبر ۱۷۸۹ و ۱۰ اوت ۱۷۹۲، به ویژه در قیام بهار ۱۷۹۵، نقش بسیار مهمی داشتهاند.
زنان در این قیام نقش بسیار مهم و تاریخی را بر عهده گرفتهاند و در عین حال به این اکتفا نکردند و انجمنهای زنان تشکیل داده و بسترهای بحث و گفتوگو ایجاد کردند. یکی از این پلتفرمهایی که توسط زنان شورشی تأسیس شد، انجمن شهروندی زنان جمهوریخواه انقلابی بود. همچنین در انقلاب زنان بیش از هر زمان دیگری و با صدای بلند خواستار حقوق سیاسی خود شدند.
امپراتوری قدرتمند طبیعت را دیگر نمیتوان با تعصب و دروغ احاطه کرد
زنانی که فعالانه و سرکش انقلاب را رهبری میکردند، میخواستند از حق رای خود استفاده کنند و همچنین بتوانند در مناصب نظامی و غیرنظامی در جمهوری وظیفهدار شوند. آنها میخواهند از حقوق سیاسی و زندگی خود دفاع کنند. زنان در بسیاری از انقلابها در سطح جهان پیشاهنگ بودند، اما بعد از پیروزی انقلاب که خود را از ذهنیت مردسالاری رها نکرد، کسانی که در وهلهی اول مورد حمله قرار میگیرند، باز هم زنان هستند. بنابراین پس از انقلاب فرانسه، انجمنهای زنان ممنوع شد و رهبران انقلابی انقلاب مانند Olympe de Gouges و Rosa Lacombe کشته شدند. علیرغم پیشاهنگی و فداکاری زنان در انقلاب، بار دیگر بر زنان تحمیل شد که به آنچه مردان به آنها دادهاند، راضی باشند. به این ترتیب بار دیگر تمام مقاومت و مبارزهی تاریخی آنها زیر سایهی سلطه مردانه قرار گرفت.
تاریخ بار دیگر تأیید کرده است که چه در درون انقلاب باشد و چه در خارج از انقلاب تا زمانی که از ذهنیت مردسالاری گذار صورت نگیرد و انقلاب مبتنی بر آزادی زنان نباشد، فشار و تعرض به موجودیت و هویت زن هرگز کاهش نخواهد یافت. بنابراین زنان ظلم و زور تفکر مرد-دولت را هرگز نپذیرفتند.
مقاومت به بزرگترین شیوهها و در رد پای زنان سرکش و مقاوم ادامه یافت. زیرا سخنان Olype de Gouges را هرگز فراموش نکردند که میگوید: «زنان! به پا خیزند. زنگ مرگ عقل مرد به گوش جهانیان میرسد، حقوق خود را بشناسید. امپراتوری قدرتمند طبیعت دیگر توسط پیشداوری، تعصب، خرافات و دروغ احاطه نمیشود. آتش حقیقت، همهی ابرهای نفرت و بیعدالتی را محو کرد. مرد برده قدرت خود را افزایش داده است و منتظر است تا شما زنجیرهایش را پارپ کنید. مرد خود را آزاد میپندارد، به همسرش ظلم میکند. آهای شما زنان! کی چشمهایتان را باز میکنید؟"