از رُزا تا ساراها پیش بسوی بهار زنان (۱)
تاریخ زن که متکی بر هجمههای عمیق فراوان به هستی-هویت و هویت خود زن است، از مقاومتهای بینظیری برخوردار است که از تاریخ دور آن تا امروز و از لحظهی حال تا آیندههای آزاد با رنگ بهار زنان جاری است.
بیریتان زنار
مرکز خبر – کلمهی "تاریخ" در ذهن ما چه معنایی دارد؟ آیا تاریخ صرفاً گذشتهای است که آمده و رفته است یا موجودیت زندهای که در تمام مراحل رشد، اندیشهها و تمام لحظات ما به آینده سرازیر میشود؟ آیا تاریخ ما را میآفریند یا ما هستی و خود را در دریای تاریخ، بین گذشته و آینده میآفرینیم؟ اما در چنین شرایطی و در این جغرافیا چه شد که زنان به عرش الوهیت رسیدند و با وجود خود باعث رشد انسانیت شد. در همان جغرافی، زنان از تمام حق زندگی خود محروم شدند و از آنها خواسته شد شیری را که تاریخ واقعی را به بشریت بخشیده، در صفحات تاریخ بپوشانند و همچون کفنی بر وجودش بپیچند؟
البته برای درک شکست و نابودی تاریخ زنان، تعریف درست تاریخ بسیار مهم است. یک تعریف واقعی از تاریخ را تنها میتوان در تاریخ زنانی جستجو کرد که هزاران سال در معرض ظلمها و هجمههای بسیاری علیه موجودیت خود بودهاند. مقاومتهای پرهزینهی مقاومت ایشتار و اینانا تا مبارزات پیروان آنها مانند رزا، کلارا، سارا، لیلا قاسم، شیرین علمهولی و همچنین فرزندان شیرحلال ادامه دارد.
حمله به طبیعت-جغرافیا در ابتدا متوجه وجود زنان است
عبارت «تاریخ بردهداری زن هنوز نوشته نشده است، تاریخ آزادی آن نیز در انتظار نوشته شدن است» در واقع زیباترین تعریف از واقعیت تاریخ زنان را بیان میکند. تاریخ عمیق و دور ما با وجود زن و با تعادل انسان با طبیعت و تعادل انسان با انسان سفر عمیق انسانیت را آغاز کرده است. با ظهور ذهنیت مردسالاری به عکس تاریخ زن تبدیل شده است و از این رو برعکس تاریخ کل بشریت است. ذهنیت مردسالاری با حمله و غارت جغرافیا آغاز شد و شروع به حمله و غارت تاریخ زنان کرد. زیرا زن و طبیعت-جغرافیا دو مفهوم و موجودی هستند که در واقع با یکدیگر مرتبط هستند.
بازیهای قدرت در برابر خدایان
در اساطیر جنگ بین انکی و اینانا، مردوک و تیامات برپا میشود و روند حملات اولیه را توصیف میکند که با خرد و ذهنیت مردسالاری بر زنان تسلط داشت. زیرا همانطور که در اساطیر دیده میشود، دزدی انکی از نوادگان الههی اینانا; اولین سرقت از نوآوریهای زنان و در نتیجه اولین سرقت از وجود و هویت زنان است. همچنین اساطیر مردوک و تیامات برای شناخت این واقعیت توامان با جنگهای دشواری بوده است و واقعیتی که تا به امروز زنان در آن زندگی میکنند. بر اساس اساطیر، ماردوک، نوهی تیامات، با حمایت همه جانبهی خدایان مرد حاکم که جرأت نزدیک شدن به جنگ با تیامات را نداشتند و تمام نیروهای خود را به ماردوک دادند و او را به عنوان فرماندهی خود در جنگ با تیامات انتخاب کردند. آنها یک تاج و تخت بسیار باشکوه برای ماردوک میسازند. تمام قدرت و اقتدار به ماردوک رسید. ماردوک قبل از جنگ به خدایان خود میگوید: «ای پدرم، سرت را خم مکن... شاید او زن بسیار نیرومندی باشد. اما یک مرد از او قویتر است.»
روز نبرد فرا میرسد... لحظهای که تیامات ماردوک را شکست میدهد، ماردوک به چهار برادرش دستور میدهد. با این کار سر تیامت را میبرد، بدنش را به سه قسمت تقسیم میکند... از سر تیامات کوهی تشکیل میدهد، رودهای دجله و فرات را از هر دو چشم تیامات جاری میکند... از یک قسمت بدن تیامات آسمانها را تشکیل میدهد و از قسمت دیگر بدنش نیز زمین را میسازد به طوری که به هیچ وجه نتوانند دوباره به هم برسند.
این دو نمونه ذکر شده در اساطیر نشان میدهد که اولین حمله و تصرف به وجود زنان به این شیوه صورت گرفته است. ذهنیت مردسالار با خونریزی و کشتار فراوان به همه نوآوریها و تواناییهای زنان حمله میکند، میخواهد با تصاحب قدرت و نوآوریهای زنان، قدرت خود را طولانی و تداوم بخشد. از آنجا که تاریخ بردهداری زنان به ۵۰۰۰ سال قبل باز میگردد، اگرچه این افسانهها به این حملات اشاره میکنند، اما توسط ذهنیت مردسالار که حاکمیت خود را بر اساس هیچ پنداشتن و نابودی تاریخ و موجودیت زنان بنا کرد، حملات و فشارها تا امروز حتی شدیدتر ادامه دارد.
فردا: با شکلگیری دولت-ملتها، حمله به موجودیت زنان و مقاومت زنان در برابر آن