اعدام خود قانونی کردن خشونت و خونریزی است، اعدام را باید لغو کرد

اعدام‌های دهەی ۶٠ در ایران از جمله سیاه‌ترین اعمال حکومت ایران در کارنامەی چهل سالەی آن محسوب می‌شود، کە طی آن، به فرمان روح‌الله خمینی، چند هزار نفر از زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های جمهوری اسلامی و در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به گونه‌ی مخفیانه، اعدام شده و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند، هنوز اعدام‌ها ادامە دارد و سالانە افراد زیای بە دلایل سیاسی و عقیدتی اعدام می‌شوند.

 

شهلا محمدی – سارا ارومیه

مرکز خبر- دهم اکتبر، مصادف با ١٨ مهر، روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام است. از سال ٢٠٠٣ که این روز نامگذاری شده، تعداد کشورهایی که مجازات اعدام را لغو کرده‌اند سال به سال بیشتر شده است، این درحالیست که کشوری چون ایران همچنان در صدر اعدام‌ها در دنیا قرار گرفته است.

اکنون با گذشت چندین سال از این اعمال شنیع، حمید نوری با نام مستعار حمید عباسی، کارمند سابق قوه‌ی قضائیه جمهوری اسلامی که طبق مدارک و شواهد، عضو هیئت مرگ در گوهردشت کرج بوده‌ دستگیر و دادگاهی وی همچنان ادامه دارد.

خبرگزاری زنان نوژنها به مناسبت روز جهانی مبارزه علیه اعدام با تعدادی از خانوادەهای دادخواه به گفت‌و‌گو پرداخته است، لادن و لالە بازرگان خواهران بیژن بازرگان که در سال ١٣۶٧ اعدام شده و در دادگاه حمید نوری نیز حضوریافتەاند و همچنین آمنە محمود مادر زانیار مرادی کە در سال‌های اخیر توسط این رژیم اعدام شد خانوادەی قربانیانی هستند کە با  خبرگزاری ما گفت‌وگو کردەاند.

 

لادن بازرگان: بزرگ‌ترین آپارتاید جنسیتی در ایران است ایران چهل سال پیش طالبانی شدە است

لادن بازرگان، فعال حقوق بشر و از دادخواهان خاوران، در این گفت‌وگو در مورد برادرش سخن می‌گوید "برادرم از هواداران اتحادیەی کمونیست‌های ایران بود، در تیرماە سال ۶١ در خیابان دستگیر شد و بعد از دو سال بلاتکلیفی ١٠ سال حکم زندان گرفت"، با وجود اینکە دادگاە حکم زندان وی را تایید کردە بود اما بیژن نیز همانند دیگر زندانیان سیاسی سال ۶٧ اعدام شد و لادن می‌گوید، "۶ سال و سە ماە حبس را گذراندە بود کە متاسفانە در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶٧ بە دار آویختە شد."

لادن از دورانی سخن می‌گوید  کە برادرش دستگیر شدە بود و آنها هیچ اطلاعی از وی نداشتەاند، "وقتی جوان شما را دستگیر می‌کنند حالت بی خبری و اینکە نمیدونی چی شدە کل خانوادە را از هم می‌پاشد، ۴ ماە نمی‌دانستیم کجا است از خانە بیرون رفت کە دوستش را ببیند و دیگر برنگشت".

 مادرانی کە مدت‌ها چشم بە راە فرزندان خود بودەاند بیشتر از هر عضو خانوادە این ناپدید شدن‌های فرزندان بە آنها تاثیر گذاشتە است، "مادرم  در حالی کە تنها ۴۶ سال داشت سکتە کرد نصف بدنش فلج شدە بود، فقط صبح‌ها از تخت‌‌خواب بیرون می‌رفت تا بە قبرستان‌ها، بیمارستان‌ها وپزشکی قانونی سر بزنە تا اجساد را ببینید کە آیا بچەش در تصادف کشتە شدە یا اتفاقی برایش افتادە است و بعد می‌رفت جلوی زندان‌ها و بعد برمی‌گشت و می‌خوابید."

لادن از بار دیگر ناپدید شدن برادرش در سال ۶٧ می‌گوید کە از از تیرماە ملاقات را ممنوع کردند و آذرماە کە خبر اعدام را بە خانوادە دادە بودند، او در این مورد می‌گوید "واقعا برما چە گذشت را نمی‌توانم توضیح دهم".

 

متاسفانە حقوق بشر تبدیل بە یک  ابزار سیاسی برای اهرم فشار تبدیل شدە است

لادن کە در آن دوران تنها ٩ سال سن داشتە است از جو وحشتی کە با اقدامات مختلف برای خانوادە و ترس افکار عمومی ساختە بودند می‌گوید، "در طول دهەی ۶٠ اون جو وحشتی کە ایجاد کردە بودند با عکس‌های لخت اعدامی‌ها و بدن لختشون کە تیرباران شدە بودند سعی می‌کردند جو اون وحشت را در جامعەحکم فرما کنند و با کلمات توهین‌آمیز و زشتی کە بە اونا می‌دادند تلاش کردند آنها را تروریست و قاچاقچی و قاتل معرفی کنند".

خانوادەها بارها گفتەاند اعدامی‌هایی کە بە جرم سیاسی اعدام می‌شدند بە عنوان قاچاقچی و مجرم معرفی می‌شدند تا مردم با خانوادەهای آنها ابراز همدردی نکند، "  پسر داییم فریبرز دانشور در سال ۶٠  در تظاهرات دستگیر شد و وقتی کە خبر اعدامش رو در روزنامە چاپ کردند دراطلاعیەی دادستانی هر جور جرمی کە در دنیا وجود داشت برای این ۵٣ نفر نوشتە بودند حالا تصور کنید یک پسر ١٧ سالە کە در یک تظاهرات دستگیر شدە است چطور می‌تواند این همە جرم انجام دادە باشد!"

 القاب کثیفی همانند یاغی، مفسد فی‌الارض و هر لقب دیگری کە بە اعدامی‌ها می‌دادند تا هویت انسانی را از آنها بگیرند برای توجیە اعدام‌ها و کشتار بود.

لادن با اشارە بە اینکە حکومت کنونی ایران دولت نیست بلکە یک خلافت اسلامی است کە قبل از داعش و طالبان بە وجود آمدە است می‌گوید: آنها اسرار دارند ما را بە هزار و چهارصد سال پیش ببرند و احکام غیرانسانی و غیر قابل اجرای  ١۴ قرن پیش را اجرا کنند با سنگسار ، با حکم اعدام با شلاق، در قرن ٢١ آدم دیگە بە حیوان هم شلاق نمی‌زند چە برسد بە انسان".

 

وی حکومت ایران را با حکومت خودخواندەی طالبان در افغانستان مقایسە می‌کند و قیام زنان را عاملی برای کاهش خشونت‌های حکومتی در ایران می‌داند و می‌گوید " بزرگ‌ترین آپارتاید جنسیتی در ایران است ایران چهل سال پیش طالبانی شدە است."

با بیان ضرب‌المثل "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من" لادن بازرگان می‌گوید نباید از کشورهای خارجی انتظاری داشت و ما خود با ید برپاخیزیم و در مقابل این حکومت بایستیم، "متاسفانە حقوق بشر تبدیل بە یک  ابزار سیاسی برای اهرم فشار تبدیل شدە است".

با اشارە بە دادگاە حمید نوری، آن را آغاز خوبی برای دادخواهی می‌داند، "می‌بینیم کە یکی از کسانی کە بە عنوان دادیار زندان در کشتار و انتخاب زندانیانی کە بە پای مرگ می‌رفتند و در مقابل هیات مرگ قرار می‌گرفتند دست داشتە اکنون با استفادە از صلاحیت قضایی جهانی تحت محاکمە است، باعث شدە کە رئیسی بە عنوان رئیس‌جمهور رژیم کە از اعضای هیات مرگ بودە است در همەی دنیا بە عنوان قاضی مرگ شناختە شود."

لادن بازرگان در رابطه با مادران دادخواه می‌گوید: "مادران دادخواه با دیگر مادرانی که عزیزانشان را در ۸۸- ۹۶ و ۹۹ از دست دادند، در ارتباطند و این باعث وحشت و ترس رژیم شده و می‌خواهد رابطه‌هایی را که ایجاد شده از هم بگسلاند، اما موفق نخواهند شد چون درد مشترک همه‌ی ما را در کنار هم قرار داده است."

وی در پایان سخنانش به اقداماتی که جهت از بین بردن اعدام باید انجام داد گفت:‌ "همه‌ی ما باید در مقابل کشتن انسان‌ها بایستیم. حق حیات بزرگترین حق انسانی هر انسانی‌ست و هیچ انسانی حق ندارد انسان دیگری را بکشد. دلایل هر چه باشد، مسئله این است که برای کشتن یک انسان، یکی دیگر را باید تبدیل به قاتل بکنی، یک نفر باید طناب دار را بکشد، یا اینکه تیر را شلیک بکند. دولت‌ها حق ندارند انسان‌های دیگر را تبدیل به قاتل بکنند. برای همین من با حکم اعدام مخالفم و در آمریکا نیز با آن مبارزه می‌کنم. با کشتن انسان‌ها جامعه را به خشونت تشویق می‌کنیم و به کل جامعه ضربه می‌زنیم و خانواده‌ای را داغدار می‌کنیم. نباید بدنبال اعمال انتقا‌م‌جویانه باشیم، بلکه به جای آن در فکر بهبود جامعه و بهتر نمودن وضعیت افراد باید بود."  

 

اعدام خود قانونی کردن خشونت و خونریزی است

لاله بازرگان از اعضای دادخواهان خاوران در ابتدای گفت‌و گو دربارەی اعدام می‌گوید: ''من به شدت مخالف اعدام هستم چون اعدام خود قانونی کردن خشونت و خونریزی است و حکومت ایران چون قوانینش بر مبنای قوانین اسلامی است که از ١۴٠٠ سال قبل به آن پرداخته شده، اصرار بر اعدام دارد''.

لاله بازرگان از تاثیر اعدام بر جامعە می‌گوید و تاکید می‌کند ''ما شاهد این هستیم که جامعە به سبب خشونتی که در قوانین اسلامی است، چقدر دچار خشونت و تنش است، و می‌بایست قانون اعدام برداشته شود، چون اعدام یک اقدام غیرانسانی است''.

لاله بازرگان با اشارە بە نقل قولی از ویکتورهوگو می‌گوید ''اگر نکشتن انسان‌ها قانونی شود، اعدام نیز لغوشده و متوجه می‌شوند که اعدم هیچ درس عبرتی را به دنبال ندارد و سبب فروپاشیدگی خانوادەها می‌شود، چه اعدام‌های سیاسی و چه اعدام‌های دیگر سبب دامن زدن به خشونت شده و هیچ درس عبرتی صورت نمی‌گیرد''.

 

"باید به قوانین اسلامی که علیه انسانیت هست پایان داد و اعدام را لغو کرد"

وی به اعدام‌هایی اشاره کرد که نە تنها سیاسی و به جرم قاچاق مواد صورت گرفته بلکه به بی‌گناهانی چون ریحانه جباری که به جهت دفاع از خود حکم اعدام گرفته ‌اند اشاره کرد و گفت که ''باید به قوانین اسلامی که علیه انسانیت هست پایان داد و اعدام را لغو کرد''.

لاله بازرگان دربارەی حضورش در دادگاه حمید نوری از جنایتکارانی که در قتل‌های دهەی شصت دست داشت اشاره کرد و اینکه آیا به شکایت آنها رسیدگی شد یا نه پاسخ داد: ''تا به امروز، ما اعمال نظری نداشتیم''.

وی دربارەی چگونگی روند دادگاه گفت که ''این دادگاه به نوعی درس انسانیت داد، چون قاضی پروندەی حمید نوری با وی رفتار انسانی‌تر و ملایمی داشت''، از این نظر که وی را در جایگاه زندانی می‌دیده که در دست قانون به اسارت درآمده و نیاز به رفتار ملایمی دارد و ادامه داد که ''چون حمید نوری امکان گرفتن حکم ابد را دارد قاضی رحمانی‌تر با وی برخورد می‌کند''.

 لاله بازرگان در ادامە به دادگاهی حمید نوری و تاثیری آن بر سیاست جمهوری اسلامی اشاره کرد و  گفت: ''در این دادگاه مرتب نام رئیسی آورده شدە و برای وی سنگین تمام می‌شود چون در این دادگاه رئیس حمید نوری که بەعنوان شکنجە گر معرفی شده، ابراهیم رئیسی است که او نیز قاتل و عضو هیئت مرگ است''.

همچنین ادامه داد، "جمهوری اسلامی بسیار نگران نتیجەی این دادگاه است و مرتب نماینده می‌فرستد و خانوادەی حمید نوری اعم از همسر و دامادش را به دادگاه می‌برند تا از وی دفاع کنند"، لاله امیدوار است که خانوادەی او نیز آگاه شده و پی به جنایات حمید نوری ببرند.

 

لاله بازرگان در پایان از نقش خانواده‌های قربانیان از بدو انقلاب تا به امروز می‌گوید: "باید ساکت ننشیند. از طریق رسانه‌ها و از شبکه‌های اجتماعی بتوانند به بهترین شیوه‌ی ممکن استفاده کنند و بنویسند و از عزیزانشان حرف بزنند. بالاخره عدالت راه خودش را پیدا می‌کند و جانیان روزی خواهد آمد که روبروی یک دادگاه مردمی خواهند نشست و عدالت را مردم اجرا خواهند کرد. در نتیجه باید مردم را آگاه کرد تا هیچ‌وقت چنین رئیس‌جمهور قاتلی را نپذیرند."  

 

آمنە محمود: پسرم را در حالی اعدام کردند کە اعتصاب غذا کردە بود

آمنه محمود مادر زانیار مرادی و همسر اقبال مرادی کە بە دست عوامل رژیم ایران ترور شد نیز در مورد دستگیری فرزندش  و چگونگی محکوم شدنش بە اعدام سخن می‌گوید "زانیار در سال ۲۰۰۸ دستگیر و حدود ۹ ماه را در بازداشتگاه بسر برد، بعد از ۹ ماە طی یک سناریوی ساختگی توسط اطلاعات به اعدام محکوم و به زندان رجایی‌شهر کرج انتقال داده شد."

زانیار مرادی پس از حدود ۷ سال در زندان رجایی‌شهر کرج  و  در تاریخ ۸.۹.۲۰۱۸ اعدام شد.

اقبال مرادی پدر زانیار مرادی فعال سیاسی بود و خانوادەی زانیار بە دلیل فعالیت‌های سیاسی و فشارهای نیروهای امنیتی از روژهلات (شرق)  کوردستان بە باشور (کوردستان) نقل مکان کردە بودند، اما زانیار با آنها همراە نشدە و ترجیح دادە بود در شهر خود زندگی کند.

مادر زانیار در مورد اعدام پسرش می‌گوید، " زانیار هیچ گناهی نداشت، تنها جرم او این بود که پسر فعال سیاسی بود."

زانیار و لقمان را در حالی اعدام کردند کە در اعتصاب غذا بودند ، " روز جمعه ساعت ۱۱ خانوادەی لقمان به آنجا رسیده و به ملاقات رفتند. زانیار و لقمان دست به اعتصاب غذا زده بودند."

در حالی کە روزهای سەشنبە و دوشنبە روز ملاقات بودە اما خانوادەی لقمان را روز جمعە برای ملاقات فراخواندە بودند وقتی آنها بە این موضوع شک کردە بودند مامورین در جواب آنها گفتە بودند، " آنها را به زندان دیگری انتقال می‌دهیم،‌ احتمال دادیم تا مدتی از آنها اطلاعی نگیرید." اما زانیار به برادرش گفته بود " فریبتان می‌دهند، قرار بر آن است که ساعت ۲ ما را اعدام کنند".

 

تنها جرم من پسر یک فعال سیاسی بودن است

زانیار مردای کە پدرش نیز توسط جمهوری اسلامی ترور شد بە عنوان پسر شهید بە شهادت خود افتخار کردە و بە برادرش گفتە بود "طی یک سناریو قتلی را به گردن من و لقمان انداختند، اما هر کس خوب می‌داند که حتی روح ما از این قضیه اطلاع ندارد. تنها جرم من پسر یک فعال سیاسی بودن است."

 آمنە از شجاعت پسرش هنگام اعدام می‌گوید چرا کە زانیار بە برادرش گفتە بود، "وقتی پای دار اعدام بروم، طناب را می‌بوسم و بر گردنم می‌اندازم".

اجساد زانیار و لقمان مرادی نیز همانند دیگر زندانیان سیاسی کە اعدام شدەاند تاکنون بە خانوادە تحویل دادە نشدە و آنها نیز جزو هزاران ناپدیدشدەی قهری هستند کە رژیم ایران هیچ‌گاە بە خانوادەی آنها اجازە ندادە حتی برمزارشان گریە کنند.

آمنە در مورد اجساد فرزندش می‌گوید "یکسال بعد از اعدامشان پدر لقمان و پسرم دوباره به مجلس رفته تا جنازه‌ها را پس بگیرند. به آنها وعده‌ی پوشالی داده و گفته بودند خودمان بعدا با شما تماس می‌گیریم و تا به امروز که ۲ سال از آن گذشته هنوز هیچ ارتباطی هم برقرار نکرده‌اند".

بە گفتەی آمنە رژیم "از اعتراض و قیام خلق می‌ترسد برای همین جنازه‌ها را تحویل نمی‌دهند. جمهوری اسلامی پلیدترین سیستم بوده که از جنازه‌ی شهیدانمان نیز ترس دارند."

آمنە محمود از ظلمی سخن می‌گوید کە در حق ملت‌های ایران می‌شود " جمهوری اسلامی خلق‌های عرب، کورد،‌ فارس، تورک، بلوچ هر شخص فعال و آزادیخواهی اگر عتراض کرده و حقوق اولیه‌شان را طلب کنند، بلافاصله آنها را دستگیر و به زندان می‌اندازد. بعد از مدتی طولانی در زندان یا به اعدام محکوم کرده یا به حبس ابد، تا در مقابل ظلم و ستمی که بر خلق‌های ایرانی روا می‌داردهیچ کس جرات اعتراض و بروز هر گونه نارضایتی را نداشته باشد."

آمنە در پایان از همەی آزادیخواهان و مردم می‌خواهد تا در مقابل رژیم ایران سکوت نکنند و تسلیم نشوند، "من بعنوان مادر و همسر ۲ جانباخته از تمام مادران و پدران جانباختگان می‌خواهم که هیچ‌وقت در مقابل جمهوری اسلامی سر تسلیمیت فرود نیاورند. ادامه‌دهنده‌ی راه آنها باشند، نباید اجازه بدهند که جمهوری اسلامی آنها را به سلطه‌ی خود درآورد. فریب نخورند و سر بردگی در مقابل آنها خم نکنند، باید همیشه سربلند باشند."

این خواستەی آمنە خواستەی همەی دادخواهان و خانوادەهایی است کە در دوران حکومت رژیم ایران فرزندان و جوانان خود را تنها بە دلیل خواست‌های سیاسی‌شان از دست دادەاند.