«پر نقش تر از فرش دلم بافته‌ای نیست»

زنان قالیباف با نام مشاغل خانگی مورد سو استفاده قرار می‌گیرند و از آنها بیگاری کشیدە می‌شود. م.د می‌گوید: آنقدر دردهایم زیاد هستند که حتی امیدی به این ندارم که بتوانم ده سال دیگر بیشتر زنده بمانم.

سویدا خراسانی

خراسان - بی تردید یکی از مهم‌ترین صنایع دستی و سنتی ایران فرش و گلیم است، که جایگاه بالایی در اقتصاد، اجتماع و فرهنگ دارد که ٨۵ درصد از بافندگان فرش در ایران را زنان تشکیل می‌دهند.

ساختارهای نابرابر اجتماعی که در ایران همیشه به حاشیه راندن و دیده نشدن ظلم به زنان را در قالب «هنجارهای اجتماعی» تداوم می‌بخشند باعث شده زنان در طول تاریخ میزان نامتناسبی از نابرابری‌های جنسیتی را  در تمام عرصه‌ها تجربه کنند.

زنان در این نظام جنسیت زده همیشه در معرض سو استفاده هستند که یکی از آنها بیگاری کشیدن از زنان در زمینه کار و اشتغال است.

زنان بخش اعظمی از جمعیت قالیبافان ایران را تشکیل می‌دهند، که غالبا در خانه و بدون کارفرما مشغول کار قالیبافی با کمترین دستمزد هستند و از بیمه اجتماعی اجباری نیز محروم هستند. در استان خراسان ٢٧ هزار بافنده فرش وجود دارد که تنها هشت درصد از آنها حدود ٢ هزار نفر مشمول بیمه قالیبافی هستند، و بسیارند زنانی که علیرغم اشتغال تمام وقت و بیماری‌های ناشی از سختی کار هنوز نتوانسته‌اند تحت پوشش بیمه قرار گیرند.  

در این گزارش که با زنان بافنده در خراسان انجام دادەایم به برخی از مشکلات زنان بافنده در این استان می‌پردازیم.

 

«از زمانی که خودم را شناخته‌ام پای دار قالی بوده‌ام و بافته‌ام»

ح.ن پنجاه ساله در ابتدای سخنان خود می‌گوید: از چهارده سالگی قالیبافی می‌کنم، دستمزد قالی بافی کفاف یک زندگی را نمی‌دهد چون قالی بافی کاری پر ظرافت است و نیاز به دقت بالایی دارد و بسیار زمانبر است و دستمزدش برای بافنده بسیار کم است، با اینکه سود فروش و صادرات فرش‌های دستباف بسیار زیاد است.

وی با اشارە بە مشکلاتی کە بە دلیل بافتن فرش با آن مواجە شدە است می‌گوید: تمام وجودم بخاطر کار قالیبافی درگیر بیماری است بینایی و کمردرد و آرتروز گردن امانم را بریده به طوری که حتی شب‌ها از شدت درد نمی‌توانم بخوابم. نه تفریحی نه تعطیلاتی، از زمانی که خودم را شناخته‌ام پای دار قالی بوده‌ام و بافته‌ام و تنها ده سال است که توانسته‌ام خودم را بیمه کنم. ولی با اینکه ماهیانه حدود چهارصد هزار تومان حق بیمه پرداخت می‌کنم اصلا از پوشش‌های درمانی بیمه راضی نیستم و تقریبا تمام هزینه‌های درمانی‌ام را باید آزاد پرداخت کنم.

 

«فقط دلالان بازار فرش از فروش فرش‌های دستباف سود می‌کنند»

م.د ـ یکی دیگر از زنان که بافنده فرش ابریشم است می‌گوید: نصف عمرم را روی دار قالی بودم. به عنوان یک هنر علاقه زیادی به بافتن فرش ابریشمی دارم، چون ظرافت و زیبایی فرش ابریشمی کاری ظریف است و کسانی  که با حوصله چنین نقش‌هایی را می‌آفرینند باید جایگاه و موقعیت خوبی در جامعه داشته باشد اما بدلیل دستمزد بسیار کم و سختی کار این هنر با این قدمت که نشان دهنده فرهنگ و تاریخمان است در حال نابودی است.

وی در ادامە با اشارە بە اینکە نمی‌توان بە این هنر به عنوان یک منبع درآمد نگاه کرد می‌گوید: خیر چون چند سالی است که فقط دلالان بازار فرش از فروش فرش‌های دستباف سود می‌کنند، و بافنده که زحمت اصلی را می‌کشد با دستمزد بسیار پایین مجبور است کار کند، من هم بخاطر اینکه کمک خرج خانواده باشم مجبورم با این تورم و گرانی و دستمزد بسیار ناچیزکار کنم مثلا من حدودا یک سال و نیم باید پای دار قالی بنشینم و در نهایت ١٠ تا ١٢ میلیون دستمزد بگیرم با اینکه می‌دانم قیمت یک فرش ابریشمی دستباف چقدر زیاد است.

 

«بیمه و عناوین وابسته به بیمه تنها در حد یک اسم رسمیت دارد»

م.د می‌گوید: بیمه و عناوین وابسته به بیمه تنها در حد یک اسم رسمیت دارد و فقط ابزاری برای فریب دادن زنان است، تقریبا به جز آزمایشات ساده بقیه مراحل درمانی مثل سونوگرافی یا ام آر ای یا حتی خرید عینک را باید آزاد هزینه کنم چون مشمول خدمات بیمه درمان نمی‌شوند.

وی در مورد وام‌هایی کە برای زنان قالیباف در نظر گرفتە شدە می‌گوید: من به عنوان یک بافنده با پانزده سال سابقه کار اگر بخواهم پنجاه میلیون وام قالیبافی بگیرم باید سه الی چهارسال در نوبت وام بمانم، بینایی‌ام بقدری ضعیف است که حتی بدون عینک نمی‌توانم کار کنم، آنقدر دردهایم زیاد هستند که حتی امیدی به این ندارم که بتوانم ده سال دیگر بیشتر زنده بمانم. و بعد با خود یک مصرعی را زیر لب خواند «پر نقش تر از فرش دلم بافته‌ای نیست» و بعد یکی از زیر می‌بافت یکی از رو و هرزگاهی نگاهی پر حسرت به کودکانش می‌کرد.

روابط و موقعیت نابرابر بین فردی، درون گروهی، موانع ساختاری و تبعیض‌های جنسیتی سبب شده تا زنان قالیباف با اینکه نقش اصلی در این صنعت بزرگ را دارند، با کمترین حق و حقوق تبدیل به ابزاری برای بیگاری کشیدن زیر سلطه مسئولین بی تدبیر و منفعت طلب ایران شوند.