زاگرسنشینان محکوم به دفاع از زاگرسند
طی هفتههای گذشته خبرهایی پیدرپی از وقوع آتشسوزی در کوهستانهای روژهلات به گوش میرسید. آتشسوزیهایی که به روال معمول سالهای اخیر تبدیل شده است. این مسئله ما را بر آن داشت تا نگاهی به این آتشسوزیها، دلایل وقوع و پیامدهای آن داشته باشیم.
گلاره گیلانی
جوانرو - طی دو دهه اخیر آتشسوزیهای وسیعی سراسر زاگرس را در برگرفته است. آمار دقیقی از میزان و وسعت این آتشسوزیها در دسترس نیست اما به سادگی میتوان تصور کرد که طی این سالها به دلایل گوناگون هزاران هکتار از پوشش گیاهی زاگرس طعمه حریقهای گاه و بیگاه شدهاند. هفته گذشته مناطق وسیعی در جوانرو از حوالی روستاهای نوخان، شَشول، سپیور، نَوَل و... درگیر این حریق شدند، همزمان با آن منطقه مرخیل از توابع باینگان و پاوه هم در آتش میسوخت؛ کمی بعد حوالی پراو در کرماشان و منطقه دول دره در ثلاث باباجانی هم به این زنجیره افزوده شدند. وقوع حریقهایی با این دامنه و وسعت اکنون منجر به نگرانیهایی جدی در ارتباط با محیط زیست روژهلات شده است. در همین راستا انجمنهایی مردمی در مقیاسی وسیع در تمامی شهرهای روژهلات شکل گرفتند، انجمنهایی که به تمامی بدور از هر نوع نهاد دولتی مشغول فعالیتند و بدون کمترین حمایت سازمانی هر جا که نیاز باشد به نبرد با آتش برمیخیزند؛ زاگرسنشینان محکوم به دفاع از زاگرسند.
حریقها دلایل متکثری دارند. به گفته ژینگهپاریزان (فعالین محیط زیست) بخش عمده این حریقها عوامل انسانی دارند. این عوامل میتوانند عمدی یا غیرعمدی باشند. تغییر وضعیت اقتصادی منطقه و کاهش میزان دامداری، قاچاق حیوانات اهلی به خاک باشور کوردستان و بسیاری موارد دیگر را میتوان در زمره عوامل غیرعمدی به شمار آورد. زاگرس که تا پیش از این چراگاه حجم انبوهی از دام در منطقه بود اکنون با رشد انبوه علفزارهایی مواجه است که با فرارسیدن تابستان از آن انبار باروتی به جای میماند. با این حال در بسیاری موارد نیز این آتشسوزیها تعمدا و به دستان انسانهایی سودجو صورت میپذیرند. انسانهایی که با هدف تبدیل مراتع کوهی به زمین کشاورزی و کشت و زرع در این زمینها دست به چنین اقدامات هولناکی میزنند. این رابطهای است که ذهنیت سرمایهداری و مالاندوز با طبیعت برقرار میکند، ذهنیتی که در ازای سود شخصی حاصله از کشت و زرع در این زمینها حاضر به نابود کردن پوشش گیاهی و حیات جانوری در این کوهها میشود. نیمنگاهی به حجم انبوه زمینهایی که در دامان زاگرس طی سالهای گذشته شخم زده شدهاند و زیر کشت رفتهاند به خوبی این مساله را تایید میکنند.
رویکرد دولت نیز به این رخدادها چیزی جز انفعال محض نبوده است. فساد سیستماتیکی که در تمامی ارگانهای دولتی ایران ازجمله سازمان منابع طبیعی ریشه دوانده است از این ارگانها شریک جرمی در این جنایات سازمانیافته ساخته است. این ارگانها نه تنها دست به هیچ رویکرد پیشگیرانهای طی این سالها نزدهاند، که حتی هنگام وقوع حریق هم کنش آنچنانی از خود نشان نمیدهند. طی روزهایی که کوههای جوانرو درگیر حریق بودند، ارگانهای دولتی کمترین همکاریها را نیز با نیروهای مردمی که جهت مهار آتش به شکلی خودجوش اعزام شده بودند، دریغ نمودند. گذشته از اینها بسیاری نیز بر این باورند که نیروهای نظامی سپاه پاسداران عامل بسیاری از این حریقها در دامان زاگرس میباشند. حریقهایی که بسیاری از گونههای جانوری زاگرس را در معرض تهدید قرار دادهاند، و بر کسی پوشیده نیست که بر هم خوردن تعادل گونههای جانوری چه تبعات فاجعهباری میتواند برای زاگرس و زاگرسنشینان به دنبال داشته باشد.
با این همه اما این روزهای سخت زاگرس نویدبخش فردایی روشن نیز هستند چرا که در گذر چنین روزهایی این انسانهای سختند که میمانند. فرزندان خلق کورد در روژهلات طی این روزها با شجاعت و اراده وصفناپذیری به جنگ با آتش شتافتند. فرزندان خلق ما همچنان که تجسم اراده پولادین مردممان میباشند، تجسم انسانی ارزشهای انسانی حفاظت محیط زیست نیز هستند. این انجمنهای مردمی در چنین روزهایی به خوبی نشان دادهاند که با وجود عدم برخورداری از ابتداییترین امکانات مهار آتش و تنها و تنها با اتکا به اراده عظیم خود کارایی بسیار بیشتری نسبت به ارگانهای دولتی موجود دارند. انجمنهایی که علاوه بر رشادت در ایام حریق، ارزشهایی همچون کاشت بلوط در دامان زاگرس و مناسبتهایی همچون زاگرسانه را بنیاد نهادهاند و سال به سال با همت و ارادهای بیش از پیش این ارزشها و مفاهیم را عینیت میبخشند. طی ایام حریق در جوانرو ما شاهد برقراری کمپی مردمی در حوالی نوخان بودیم، جایی که جوانان ما در دامان آتش پایگاهی ساخته بودند که تجسم و عینیت خودمدیریتی دمکراتیک در مواجهه با طبیعت زاگرس بود، جایی که افراد با گرایشهای فکری مختلف همه آنجا گرد آمده بودند، نیروهایی از سنه، مریوان، روانسر، ثلاث باباجانی و... آنجا حضور یافته و اسکان گزیدند تا دست در دست جوانان جوانرو به نبرد با آتش بروند.
زنان حضور چشمگیری در این کمپ مردمی داشتند و در تمام مدتی که خلق ما مشغول به اطفای حریق بودند گامی هم پا پس نکشیدند تا نشان دهند چه رابطهای عمیق و ناگسستنی با طبیعت کوردستان دارند. کمپ مردمی مذکور اگرچه مدت کوتاهی برقرار بود اما به وضوح نمایانگر این حقیقت بود که خلق ما در روژهلات بسیار فراتر از هر ارگان و انجمن دولتی در مواجهه با رخدادهای اینچنینی کارا هستند.