احتضار یک فردوس؛ آخرین نفسهای تالاب هشیلان
کشاورزان به شدت با مشکل کم آبی مواجهند، چاەهای متعددی که با هزینەهای سنگین حفرشده بودند مسدود گشتەاند، سد گاوشان از تٲمین حق آبەی تالاب هشیلان ناتوان است، کانالهای چندین کیلومتری انتقال آب خالی از آبند و در نهایت تالاب هشیلان خشکیده است!
ژوان کرمی
کرماشان- تالاب هشیلان یکی از اکوسیستمهای آبی و زیستگاەهای غنی و جاذبەهای گردشگری کرماشان است که در روستایی به همین نام در فاصلەی ۲۶ کیلومتری شمال غربی شهر کرماشان واقع شده است. هشیلان تنها تالاب استان کرماشان است و از لحاظ تقسیمات ارضی در بخش مرکزی شهرستان کرماشان و دهستان میاندربند واقع شده است. این تالاب زیبا با مساحتی نزدیک به ۴۵۰ هکتار در دامنەی کوه خورین و حاشیەی دشت وسیع و حاصلخیز الهیارخانی قرار دارد و چشمانداز روبروی آن را کوه ویس تشکیل داده است. برای رسیدن به تالاب هشیلان دو جادەی آسفالت و خاکی وجود دارد. در مسیر کرماشان به سمت روانسر از حوالی سراب یاوری جادەای آسفالتە اما باریک به سمت شمال امتداد مییابد و به روستای هشیلان میرسد و پس از آن ادامەی مسیر به صورت خاکی به تالاب هشیلان میرسد. جادەای خاکی و ناهموار نیز از مسیر کرماشان به سمت کامیاران منشعب میشود که آن هم ابتدا به روستا و سپس تالاب میرسد اما به دلیل ناهموار بودن کمتر مورد استفاده قرار میگیرد.
ویژگیهای طبیعی
سرچشمەی تالاب هشیلان، سراب سبزعلی است که در بالادست به صورت چشمەی جوشان از دل زمین میجوشد و در پایین دست گسترده شده و تالاب را تشکیل میدهد. پوشش گیاهی سطح تالاب علفی است که به صورت گیاهان آبزی در داخل آب رشد میکنند. در این تالاب حدود ۱۱۰ جزیرەی کوچک و بزرگ شکل گرفتە است که اهالی منطقه به زبان کوردی بدان "چَویلگه" میگویند. میانگین بارش سالانە در تالاب هشیلان ۴۵۱ میلیلیتر است و در سراسر سال باد در جهتهای مختلف در این منطقه میوزد.
هشیلان و وجه تسمیه آن
هشیلان یک اسم مرکب کوردی است که از دو بخش هشی + لان تشکیل شده است. هشی در گویش گورانی به معنای خرس است و لان در همەی گویشهای کوردی به معنی لانە و آشیانە میباشد. بنابراین این اسم با مسمی حکایت وجود خرس در این منطقه دارد و از طریق این نام درمییابیم که در گذشتە خرسها در نزدیکی این روستا و تالاب لانە کردەاند.
گونەهای جانوری
این تالاب سالیان سال زیستگاه انواع جانداران اعم از آبزیان، دوزیستان، خزندگان، پرندگان و پستانداران بوده است. از گونەهای جانوری این تالاب میتوان به انواع ماهیها و آبزیان، لاکپشت، خرچنگ، قورباغه، اردک ارەای، اردک سرسبز، خوتکا، خوتکای پرسفید، نوک پهن، گیلار، کشیم کوچک، کبک، یوزپلنگ، گرگ، گراز، روباه، شغال، بز کوهی، گربەی وحشی، خرگوش، مار آبی، مار چلیپر اشاره نمود. تنوع گونەهای ماهی این تالاب جالب است و انواع ماهی از جمله عروس ماهی، سیاه ماهی، سفید کولی، زردک و سس ماهی را شامل میشود. تالاب هشیلان یکی از مهمترین فرودگاەهای پرندگان مهاجر در منطقه است و هر ساله در فصول مختلف به مقصد مهاجرت پرندگانی همچون غاز خاکستری، اگرت، حواصیل، اردک سرسبز و... تبدیل میشود که به همین دلیل از مناطق حفاظتشده به شمار میآید.
تالاب بی آب
وقتی به انتهای جملەهای توصیفی مربوط به تالاب هشیلان میرسیم و باید فعل جملە را تعیین کنیم، نمیدانیم از زمان مضارع استفاده کنیم یا ماضی! بگوییم در تالاب هشیلان عروس ماهی میزید یا میزیست؟ غازهای خاکستری به هشیلان مهاجرت میکنند یا میکردند؟ تالاب هشیلان ۴۵۰ هکتار مساحت دارد یا داشت؟ درواقع آنچه امروز ۱۶ مردادماه ۱۴۰۲ مشاهده میکنیم و در تصاویر نیز آن را ثبت نمودەایم، تالاب بی آبی است که رنگ حیات و زندگی دارد از آن رخت برمیبندد. مساحت سطح آب آن به کمتر از ۱۰۰ متر رسیدە است و مطمئنا تا یک ماه دیگر کاملا خشک خواهد شد. سوال اینجاست که این تالاب چگونە مدیریت شد که سرنوشت آن همه گونەی جانوری و نباتی باید مرگ و نابودی باشد؟ تکلیف کشاورزان و دامدارانی که به این تالاب وابستەاند چه خواهد شد؟ در صورت خشک شدن تالاب برای همیشه، با شورەزار و منبع ریزگردی که بە جای میماند چه خواهیم کرد؟ ریزگردهایی که میتواند زندگی روستاهای پر تعداد اطراف و شهرهای کرماشان و کامیاران را مختل نماید.
حل مشکل با مشکلآفرینی
تنها راهکارهایی که نهادهای مربوطه برای جلوگیری از خشک شدن تالاب هشیلان در پیش گرفتەاند شامل انتقال آب از سد گاوشان و تخصیص حق آبه به تالاب هشیلان و انسداد چاەهای غیرمجاز در منطقه بوده است که نە تنها مانع خشک شدن تالاب هشیلان نشده است، بلکه خود این اقدامات مشکلآفرین بودەاند. با وجود تخصیص اعتبار فراوان برای انتقال آب از سد گاوشان به تالاب و هزینەی بالایی که این پروژه داشته است، فقط یکی دو مقطع کوتاه تالاب از این انتقال آب سود برده است. درواقع با توجه به کم آبی و گرمایش زمین و خشکسالیها، خود سد گاوشان همیشه با کم آبی مواجه بوده است و توان تٲمین حق آبەی تالاب را ندارد.
مسکنهای موقت
در دومین مورد نهادهای مربوطه دست به انسداد چاەهای غیرمجاز در منطقه زدند و طی چند عملیات حدود ۱۰۰ چاه آب حفرشده را مسدود نمودند. بی اعتنا بە اینکە این اقدام خود بحرانآفرین است و درواقع کشاورزانی که دست به حفر چاه میزنند اگر به آبیاری مکانیزه برای مزارع خود دسترسی داشتە باشند، این مشقتها را بر خود روا نمیدارند. مسئله این است که پیش از مواجه شدن کشاورزان با بی آبی و اقدام به حفر چاه و در نتیجه خشک شدن تالاب، میبایست نهادهای مربوطە مشکل بی آبی کشاورزان را حل میکردند و با ارائەی تسهیلات و مساعدت آنان برای دسترسی به آبیاری مکانیزه از پدید آمدن بحرانهای بعدی جلوگیری میکردند. اکنون کشاورزان به شدت با مشکل کم آبی مواجهند، چاەهای متعددی که با هزینەهای سنگین حفرشده بودند مسدود گشتەاند، سد گاوشان از تٲمین حق آبه تالاب ناتوان است، کانالهای چندین کیلومتری انتقال آب خالی از آبند و در نهایت کوهسار خورین بر بالین تالاب هشیلان ایستاده و لحظات احتضار آن را نظاره میکند...