سرنوشت ما چیست؟: افغانستان بر لبهی تیغ
«پدر و مادرم پول ندارند، همسایههایم پول ندارند، نمیتوانم به مدرسه بروم، هیچ شغلی وجود ندارد. سرنوشت ما چیست؟»(ریحانه، دختر ۱۵ سالهی بلخ)
مرکز خبر - امروز افغانستان صحنهی یکی از وخیمترین بحرانهای بشردوستانه در جهان است. فروپاشی اقتصادی ناشی از تأثیرات انباشتهی سالها درگیری، حکومتداری ضعیف، خشکسالی و اکنون تحریمهای بینالمللی است که بیش از یک سال پیش، در اوت ۲۰۲۱، پس از حدود ۲۰ سال تسلط نظامی غرب، افغانستان با به قدرت رسیدن طالبان دستخوش یک انتقال سیاسی سریع شد. این انتقال قدرت غیرمنتظره نبود. به دنبال توافقنامهی خروج که سال قبل توسط ایالات متحده و طالبان امضا شد و همزمان با خروج آخرین نیروهای بینالمللی از کابل، رئیسجمهور سابق و کارمندان ارشدش نیز از کشور خارج شدند و جامعهی جهانی بلافاصله تحریمها را علیه رژیم جدید طالبان آغاز و تشدید کرد.
این شرایط برای مردم افغانستان و به ویژه زنان آسیبهای جدی در پی داشتە است. بیش از نیمی از جمعیت، حداقل ۲۴ میلیون نفر، اکنون به کمکهای بشردوستانه نیاز دارند. ۱۹.۷ میلیون نفر مداوم گرسنه به رختخواب میروند که یکی از بالاترین آمارهای جهانی در یک کشور است.
پشت این آمارهای تکاندهنده زندگی واقعی انسانها قرار دارد. هر روز، تیمهای امداد اسلامی محلی با مادرانی ملاقات میکنند که بدهیهای فلجکنندهای دارند تا فرزندانشان بتوانند یک وعدەی غذایی کوچک در روز بخورند و پدرانی که ناامیدانه به دنبال شغل هستند. پسرانی که مدرسه را رها میکنند تا سعی کنند پول ناچیزی برای حمایت از خانوادهشان به دست آورند و دختران جوانی که به دلیل ناتوانی والدینشان به ازدواج اجباری تن در میدهند. افزایش آمار تعداد کودکان مبتلا به سوءتغذیه مشهود است و مراکز درمانی با کمبود دارو و بانکها با کمبود نقدینگی مواجه هستند.
همچنین بازارهای سرشار از مواد غذایی را میبینیم که مردم پولی برای خرید ندارند. با افزایش بیکاری، مشاغل کوچک مجبور به تعطیلی شدهاند و معلمان و پرستارها ماهها بدون دریافت حقوق کار میکنند. با نسلی از جوانان روبهرو هستیم که به طور فزایندهای از آیندهای که در انتظارشان است، میترسند.
این گزارش با تکیه بر آمار و گزارشهای انسانی، چگونگی تأثیرگذاری عمیق بحران کنونی بر دهها میلیون نفر از مردم آسیبپذیر را نشان میدهد. ده گام کلیدی میتواند و لازم است برای نجات جان انسانها و کاهش فروپاشی اقتصادی و گرسنگی حاد انجام شود که برای بسیاری از افراد عملاً به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است.
رنج این مردم بسیار عمیق است، اما افغانستان و مردم آن بسیار بزرگتر از داستانهای رقتانگیز و فانتزی مبارزهای هستند که برای دههها بر روایتهای زندگی آنها تسلط داشته است. افغانها بهطور باورنکردنی انعطافپذیر هستند و این کشور پتانسیل بسیار زیادی دارد. با وجود سختیهای شدید، مردم افغانستان همچنان از سخاوتمندترین و مهماننوازترین مردمان جهان هستند و به کشور زیبا، متنوع و فرهنگ غنی باستانی خود افتخار میکنند. آنها بستههای کوچک کمکی را با فقیرترین همسایگان خود تقسیم میکنند و با یک فنجان چای سبز از غریبهها استقبال میکنند، حتی اگر تنها چیزی باشد که برایشان باقی مانده است.
زنان و مردان افغان خواهان آیندهای بهتر برای فرزندان خود هستند و هر کاری که میتوانند انجام میدهند تا در شرایط فوقالعاده سخت دوام بیاورند، اما به حمایت جهانیان نیاز دارند.
جامعهی بینالمللی موظف است از رنج بیشتر مردم در افغانستان جلوگیری کند، صدها میلیون دلار کمک اضطراری حیاتی تزریق شده است که جان انسانها را نجات داده و از یک قحطی جمعی احتمالی جلوگیری کرده یا حداقل آنرا به تعویق انداخته است. با این حال، اقدامات بینالمللی و تحریمها همچنان به فروپاشی اقتصادی و افزایش فقر دامن میزند و کمکهای بشردوستانه نمیتواند جایگزین یک اقتصاد کارآمد باشد.
یک رویکرد بینالمللی جدید در افغانستان سریعا مورد نیاز است. رویکردی که بر تأثیر مثبت کمکهای بشردوستانه استوار باشد، اقتصاد را به مسیر توسعه بازگردانده و تضمین کند که مردم میتوانند به پول نقد دسترسی داشته باشند، فرزندان خود را آموزش دهند، شغل پیدا کنند و خانوادههایشان را تغذیه کنند. مردم افغانستان نمیخواهند صرفا به کمکها تکیه کنند، آنها میخواهند آیندهای بسازند.