«پیشینه حزبی تشکلهای زنان و اسلام سیاسی کار تشکلها را کند کرده است»
در جامعهی مردسالار و مخالفت با سیاستهای حزبی، حقوق و آزادیهای زنان سلب شده است، بنابراین زنان به تلاش تشکلهای زنان تکیه کردند، اما برخی از این تشکلها نیز تحت سلطهی احزاب هستند.
شنیار بایز
سلیمانی – تعداد زیاد تشکلهای زنان و کندی کار آنها موضوع بحث اکثر مردم شده است. این سؤال که تشکلهای زنان در طول تاریخ خود برای حقوق زنان و کاهش خشونت چه کردهاند؟ نقش آنها در ترویج ذهنیت آزادیخواهی و از بین بردن ذهنیت مردسالاری چه بوده است؟ در ذهن مردم به وجود آمده است.
دربارهی این موضوع در جامعه به گونههای متفاوتی نگریسته میشود و دیدگاههای متفاوتی در جامعه وجود دارد، برخی معتقدند که تنها خود زنان وضعیت زنان را بدتر کردهاند که این به ذهنیت مردسالاری بازمیگردد و دلایل زیادی در داخل و خارج از تشکلهای زنان وجود دارد که باعث شده کار و پیام آنها به جایی نرسد و بدون نتیجه باقی بماند.
«تشکلهای زنان اساساً ارگانهای حزبی هستند»
کژال نوری، کنشگر و فعال حقوق زنان در بحث خود دربارهی تشکلهای زنان اشاره به چند نکته از جمله زمینهی اجتماعی، سیاسی، مذهبی و آموزشی که تشکلها از آن نشأت گرفتهاند را ضروری دانست. وی از سالهای بعد از سال ١٩٩١ میگوید که رژیم بعث فروپاشید و انقلابیونی کە مبارزە میکردند جایگزین آن شدند و ذهنیت انقلابی خود را به شهر آوردند، در آن زمان زمینهی مناسبی برای ایجاد تشکلهای زنان وجود نداشت، اما در آن زمان تشکلهای زنان تأسیس شد و جایگزین تشکلهای زنان دوران رژیم بعث شد و از حقوق زنان دفاع کردند، زیرا زنان سهم بزرگی از خشونت حزب بعث را متحمل شده بودند.
«تشکلها شرایطی را ایجاد نمیکنند که جامعه را به سمت جامعهی مدنی سوق دهند»
کژال نوری به وظایف و اهداف یک تشکل حرفەای و حزبی اشاره کرد و گفت: پیش از هرچیزی باید گفت، همهی تشکلها برای استراتژی حزب کار میکنند، چه حزب چپ باشد و چه حزبهای رادیکال، لیبرال و اسلامی در یک راستا عمل میکنند. تشکلها کاری را انجام میدهند که به نفع حزبش باشد، آنها شرایطی را ایجاد نمیکنند که جامعه را به سمت جامعهی مدنی سوق دهند.
یک حزب اسلامی ایجاد میشود، تشکلهای زنان و زنان در حزب برای برنامه و نقشه و اهداف حزب کار میکنند، بنابراین وقتی صحبت از کار تشکلهای زنان میشود باید در زمینه و شرایطی که تشکلها در آن شکل گرفته صحبت کرد، بنابراین بسیار مهم است که بدانیم کار تشکلهای زنان در چه جامعهای مطرح میشود.
«تشکلهای زنان مستقل نیستند و برای منافع حزبی کار میکنند»
این فعال همچنین گفت: همهی تشکلهای زنان خود را از ذهنیتی که در باشور کوردستان و جامعهی باشور کوردستان وجود دارد، جدا نکردهاند. بر همگان آشکار است که جامعهی باشور کوردستان یک جامعهی مذهبی و حزبی است، و همهی آنها برای منافع خود کار میکنند، بنابراین هیچ سازمان مدنی و تشکل زنان مستقلی وجود ندارد که واقعاً برای زنان کار کند و زنان را از آشفتگیهای سیاسی و اجتماعی که در جامعه وجود دارد، نجات دهد.
بە گفتەی کژال نوری ذهنیت و پارادایم احزاب سیاسی جامعه را هدایت میکند و تشکلها نیز از این جامعه نشأت میگیرند و همهی فعالیتهایشان بازتاب ذهنیت جامعه است، بنابراین احزاب سیاسی ٣٠ سال است که بدون پارادایم و ذهنیت پیشرفته و متمدن به وجود آمدهاند و نتوانستهاند جامعه را به سمت تبدیل شدن به یک جامعهی مدنی سوق دهند.
«ذهنیت سلفیگری و داعشی جامعه را نابود کرده است»
کژال نوری در خصوص وضعیت باشور کوردستان خاطرنشان کرد که احزاب سیاسی از طریق جنگ داخلی و ایجاد تعدادی احزاب چپ و اسلامی علیه یکدیگر کار میکنند و عملاً جامعه را به سمت جامعهای پیچیدهای هدایت میکنند که براساس دشمنی و نفرت از یکدیگر تربیت شده و به دور از آموزش افراد برای توسعهی تواناییهای خود هدایت میکنند. آنها همچنین جامعه را از نظر اقتصادی ویران کردند و این امر باعث شد که تشکلهای زنان علیه یکدیگر و هر کدام برای اهداف خود کار کنند و هر کدام که به افکار جامعه نزدیکتر بود جای خود را در جامعه باز کرد.
«تشکلهای زنان چپ و آزادیخواه هستند و نسبت به تشکلهای اسلامی دارای مشکلات مادی هستند که کار آنها را ضعیف کرده و ذهنیت جامعه را به عقب رانده است. از سوی دیگر ملاهای منبر که از اسلام سیاسی(سلفیگری و داعش) برای اهداف خود استفاده میکنند، آنها مردم را به سمت یک ذهنیت خشونتآمیز سوق میدهند و تأثیرگذار بودهاند، احزاب چپ نتوانستهاند به این جهتگیریها پاسخ دهند تا تشکلهای زنان بتوانند برای زنان کار کنند و به اهداف خود برسند.»
«استراتژی تشکلهای زنان آموزش جامعه نیست»
در کنار موارد فوق، کاستیهایی در تشکلهای زنان وجود دارد.کژال نوری میگوید: «هر گروهی از زنان متحد شدهاند و تشکلی را تشکیل دادهاند نه پول کافی برای اجرای برنامههای خود و نه برنامهها و پارادایمهایی برای هدایت و آموزش مردم دارند. در عوض اکنون برخی از تشکیلات در باشور وجود دارند که به شدت از کلمهی جنسیت انتقاد میکنند در حالی که جنسیت در هر جامعهای مهم است و این باعث شده است که تشکلها نتوانند جامعه را توسعه دهند و همواره خشونت در حال افزایش است. خشونت لزوماً قتل زنان نیست، بلکه خشونت فکری است. اگرچه بسیاری از تشکلهای زنان بدون برنامه وجود دارند، اما دو برابر تشکلهای زنان، تشکلهای اسلامی سیاسی وجود دارد که بر علیه تشکلهای زنان جامعه را به سوی خشونت بیشتر آموزش میدهند».
«تشکلها باید بر اساس کیفیت کار کنند»
کژال نوری در مورد کار تشکلها گفت: اهمیت کار تشکلها در کیفیت است نه کمیت، یعنی اینکه چه نوع تشکلی کار میکند نه اینکه چند تشکل وجود دارد و کار میکند. درست است که ذهنیت جامعه تصمیم میگیرد که چه نوع سازمانی ایجاد شود، اما نقش تشکلها هم تأثیرگذار است. در جامعهی باشور کوردستان که ذهنیت افراطگرایی اسلامی حاکم است، زمانی که یک تشکل مدنی و تشکل زنان در آن کار میکنند، مستقیماً با آنها مخالفت میشود و تشکلها را متهم به برهم زدن نظم خانواده و به اصطلاح تخریب تربیت و آموزش میکنند.
«این اسلام گرایان سیاسی هستند که ایدهی سلفیگری را هدایت میکنند. و جامعه نیز به سوی این ذهنیت کشیده میشود و با تشکلهای جامعهی مدنی و تشکلهای زنان مخالفت میکند و ایمان خود را به آزادی از دست میدهد. آنها جامعهای پر از سلاح و هستههای مخفی داعش ایجاد کردهاند. تشکلهای زنان هیچ برنامەای برای هدایت جامعه ندارند و در مقابل دانشگاهها و منبر مساجد خواستار مخالفت با زنان و خشونت علیه آنان هستند. به علاوه تشکلها کمترین بودجه و امکانات رسانهای را دارند.»
«زنان افراطی در تشکلهای زنان وجود دارند»
کژال نوری یکی دیگر از بزرگترین مشکلات تشکلهای زنان را حضور زنانی دانست که واقعاً برای زنان تلاش نمیکنند و گفت: «این زنان بسیار افراطیتر از مخالفان تشکلهای زنان هستند، برخی از زنان تندرو به عنوان یک حرفه و شغل به سازمان پیوستهاند و نه برای حقوق زنان، بلکه برای کسب شهرت و ثروت در این تشکلها کار میکنند.» وی همچنین از برنامه و آموزشهایی که از طریق کتابخوانی انفرادی آموزش داده میشود، صحبت کرده و معتقد است مهمترین نکته وجود درس جنسیت در برنامهی درسی است نه درس افراطگرایی و گسترش تفکر سلفی و میگوید: «دین را نباید با سیاست در هم امیخت، دین موضوعی فردی است، اما اکنون دین امری شخصی نیست بلکه بر مردم تحمیل میشود.»
«تشکلهای زنان اگر از احزاب فاصله بگیرند نقش خواهند داشت»
کژال نوری با تأکید بر اینکه اگر احزاب سیاسی از تشکلها به ویژه تشکلهای زنان دست بکشند و از سیاست جدا شوند و تحت اهداف آنها کار نکنند، بلکه یک فدراسیون سراسری را بنیاد نهند و اگر کارشان منعکسکنندهی حزب نباشد و اعضایشان از زنانی که در احزاب فعالیت میکنند نباشند و در واقعیت برای زنان فعالیت کنند و به کارت فشاری بر مقامات تبدیل شوند و دهها تظاهرات و اعتراض برای رسیدن به صدایشان برگزار کنند، نقش آنها نمایان خواهد شد، اما با اشارە بە اینکە کار تشکلها کارت فشاری بر مراجع و اسلام سیاسی نبوده است، گفت: قانون مبارزه با خشونت در مجلس وجود دارد که هنوز اجرا نشده نمیشود، قوهی قضائیه تصمیم به دستگیری قاتلان میگیرد، اما قوهی مجریه آن را اجرا نمیکند و قاتلان زنان را بیرون از زندانها به راحتی زندگی میکنند.
«نمایندگان مجلس خودشان دو همسر دارند»
کژال نوری در ادامهی صحبتهای خود در مورد سیاستمداران در قدرت گفت نمایندگان پارلمان خود دو زن دارند و قوانین را در مورد خود اجرا نمیکنند و تشکلهای زنان نمیتوانند چیزی بگویند چون سیاست است و ادامه داد که: من هیچ امیدی به تشکلهای زنان ندارم، تا زمانی که از حزبگرایی دست بردارند و یک فدراسیون سراسری تشکیل دهند و الگویی نداشته باشند که براساس برابری جنسیتی کار کند و برای رفع تبعیض و خشونت جنسیتی تلاش کنند. تشکلهای زنان دارای شکاف فکری هستند بنابراین تقویت آگاهی و جنبههای فکری آنها نه در داخل شهرها بلکه در مناطقی که آگاهی کم است، مهم است. تشکلها باید صدای خود را در خیابانها بلند کنند و مبارزات میدانی خود را افزایش دهند، بنابراین نمیتوان گفت که تشکلهای زنان وجود دارند مگر اینکه بر این اصل کار کنند.