پیشرفت علم بدون اخلاق، زمینه‌ی تمام مریضی‌های قرن است

علم و تکنولوژی امروزه بر اساس اقتدار و تحت ضمانت ایجاد شده، برای همین درد آن از شکنجه هم بیشتر است. در واقع به راهکار صحیح علم و شیوه‌ی کاربرد آن ارتباط دارد. بدون شک آنهایی که نماینده‌ی علم و آگاهی هستند، مسئول رساندن علم به این موقعیت و شیوه‌ی کاربرد آن هستند. راهبان سومر و کشور سومری‌ها و تمدن‌ها در مقابل این وضعیت مسئولند. این تئوری اهمیت بسیاری دارد.

در عصر کنونی و در اوایل جنگ جهانی اول و دوم و در دیگر جنگ‌ها، مسئولان و اشخاصی که علم را رهبری می‌کنند، راه دادن علم در جنگ، گرسنگی، کثیف کردن طبیعت، نگرانی و ترس از شیمیایی شدن، افزایش جمعیت، هیچ وقت از سیاست و رهبران نظامی بدور نبوده است. راهبان سومری راهگشای چنین پیشرفت‌هایی بودند. در حال حاضر، در دانشگاه‌ها بیشتر از پرستشگاه‌ها و قرون وسطی و سومری‌ها، وارد خودپرستی و دگماتیسم شده‌اند. بزرگترین بی‌مسئولیتی در این قرن و با سرزنش کردن قرون وسطی و اولیه خود را بی‌گناه و معصوم نشان می‌دهند.

از طرف دیگر خود را با آب "راهکارهای علمی" غسل داده، در حالیکه آنها از هیچ ارزش و توانایی و صداقتی برخوردار نبوده و نمی‌توان موضوع را مبالغه کرد.

تمام اسناد تاریخی به ما نشان می‌دهد که قرن بیستم، قرنی‌ست که بیشترین پیشرفت را از لحاظ نابودی، ویران‌کردن، شکنجه، گرسنگی و چندین مریضی داشته است. این به ما نشان می‌دهد اگر مسئولیتی در سطح تاریخی و اجتماعی نشان داده شود، بایستی پارادایم این قرن، راهکارهایی که بکار گرفته می‌شوند، تولید‌هایی که در معرض دید قرار می‌گیرند و راهکارهای علمی که وارد عمل شده را به طور اساسی مورد انتقاد قرار داد. تا نتوانیم این وظیفه را به صورت موفقیت‌آمیزی انجام دهیم، نمی‌توانیم از خرابی و جادوی راهبان و طبقه‌ی سحربازان و راهکارهای منفی آنها، از پیشداوری و محاکمه‌هایشان رهایی یابیم.

کاری که ابتدا باید انجام داد، برخورد صحیح با تاریخ، جامعه و ارتباط با تجربیات اساسی و نتایج اخلاقی است. بغیر از آن انحراف راهکارهای سحربازانه‌، به اندازه‌ی چرنوبل و هیروشیما و حتی بیشتر نیز مخرب و نتیجه‌ی آن نیز همراه با درد و الم است. تاثیرات منفی مردان جادوگر و آیینی بیشتر از مردان علم‌گرا نیست، من از فقه‌های دینی و صوفی‌ها شک دارم، امیدوارم که مرا به اشتباه درک نکنید، راهکارهای من طریق پیغمبری‌ست، ترجیح می‌دهم که به دیدگاه پیامبران شباهت داشته باشد، تا عالمان.   

لازم به ذکر است که اگر گفتگو و بحث درباره‌ی میتولوژی، فلسفه، علم، زیبایی و اخلاق – اتیک همراه همدیگر انجام گیرد، انسانی‌تر خواهد بود. امروزه علم در سطح خطرناکی که تنها به عبارات و قدرگرایی مشغول است، قرار دارد. خیلی مواقع موجودات زنده را در آزمایشگاه‌ها درست می‌کنند، از نظر اخلاقی بیش از حد مورد تحقیق و ارزیابی قرار می‌گیرد و من این مورد را خطرناک می‌پندارم. به نظر من رفتارها از ابتدای پیشرفت انسانیت تا به امروز باید ارزشمند باشند، نباید عبارات توتم و میتولوژی را بی‌ارزش قلمداد کرد. اگر آن را در سطح پایینی قرار دهیم به این معناست که انسان را از ریشه‌اش جدا می‌سازیم. این موردی ترسناک است. علم امروزی می‌تواند تمام حکایات انسانی را از کتب مقدس گرفته و حتی قرآن را نیز خنثی سازد، اما جوانبی که هرگز نباید به سطح اعتقاد به ارزش‌های سنتی‌ و آداب و رسوم آن بی‌احترامی کرد.

آداب و رسوم‌هایی که از ابتدای انسانیت تا به امروز وجود دارد را درک می‌کنم. می‌توانیم سنت و عادات را تغییر دهیم و گوهر خدابودن نیز همان است.

می‌خواهم متذکر شوم که پشت صحنه‌ی تمام پیشرفت‌هایی که دلیل ویرانی و درد و آزار هستند، برنامه‌ریزی و نقشه‌های که روی میز مردان علم وجود دارد خیلی وقت‌هاست از معنویات و اخلاق بریده‌اند. آنهایی هستند که بدون هیچ محاسبه‌ایی کار و خدمت نموده، در پس پرده‌ی تمامی آنها درکی اشتباه و بی‌پایه برای مفهومات اجتماعی و تاریخی وجود دارد که برابری و انطباقی در آن مشاهده نمی‌شود. تا زمانی‌که علم راه‌حلی برای مشکلات موجود نیابد، نمی‌تواند از انتقادات و تهمت‌های سنگین تبرئه شود، چون واقعیت‌های موجود قابل انتقاد هستند.

علم و تکنولوژی در صف مقدم واقعیت اخلاق قرار گرفته و صاحب ذهنیتی بوده که راهگشای جنگ جهانی اول و دوم و جنگی بی‌معنا بوده است. با بکار گرفتن سلاح اتمی، سلاح شیمیایی باعث تخریب طبیعت شده که زندگی کردن در آن بسی سخت و دشوار است. افزایش جمعیت به طور باور نکردنی،‌ تمام این مشکلات انسانیت را به سوی پرتگاه و سقوط سوق می‌دهد. مشخص نیست که این وضعیت کجا متوقف شود. آشکار است که اخلاق بعنوان منشاء میتولوژی و آیین راه را بر خطراتی گشود، آشکار است که اخلاق به تنهایی قدرت ندارد، بلکه به طور کلی در فعالیت و نهادهای مدنی دارای نقش می‌باشد، اما خلاء بوجود آمده در این مورد بزرگترین اشتباه و کاستی قرن علم است.

علم باید توامان با اخلاق باشد، پیشرفت علم بدون اخلاق، منشاء تمام مریضی‌ها قرن خواهد شد. ضعیف‌شدن دین نیز خطرات این قرن را نیز بیشتر کرده است.

مسلما علم باید همراه با اخلاق باشد، بخصوص بعنوان یک نیروی بالاتر از دولت "سازماندهی اخلاقی علم" را تاسیس و به فعالیت بپردازد. جوامع مدنی همچون اعترافی به این واقعیات است و خیلی ضعیف عمل می‌کند، همان اندازه که پیشرفت نهادهای جامعه‌ی مدنی لازم بوده، بنیاد نهادن اخلاق علم و عملی ساختن بعنوان نیرویی فرادست مهمتر از سازمان‌های بین‌المللی در این عصر خواهد بود. همچنین دارای اهمیت خواهد بود، با چنین سازمان‌هایی انسان و صنعت‌گرایی واقعی معنایی اساسی خواهند یافت.  

منبع:‌ آکادمی ژنولوژی