«دارم غرق می‌شوم اما خودم را نجات می‌دهم»

چنورِ دامنەهای شاهو از سختی‌های کارش، مشکلاتی که برای او ایجاد می‌کنند، مقاومتی که می‌کند و تکیەای که به ارادەی خود دارد برایمان سخن می‌گوید.

 

ژوان کرمی

روانسر - غار قورَقلا (قوری قلعە) در منطقەی هورامان و در نزدیکی روستایی به همین نام یکی از جاذبەهای گردشگری کرماشان است که سالانه هزاران گردشگر را به این منطقه می‌کشاند و مردم روستا در حوالی این مکان تفریحی-توریستی به کارهایی خدماتی همچون رستوران‌داری، فست‌فود، عرضەی غذا و خوراکی‌های محلی یا عرضەی محصولات صنایع دستی می‌پردازند.

فعالیت زنان در میان این بازار کوچک چشمگیر است و نسبت زیادی از این فعالان را زنان تشکیل دادەاند. بخش زیادی از این زنان به عرضەی محصولات صنایع دستی تولیدشده در خود منطقه می‌پردازند. "چنور محمدی" زنی میانسال است که به گفتەی خودش نزدیک به دو دهە است که در این مکان مشغول کار و فعالیت است. از چنور خواستیم با وی گفت‌وگویی داشتە باشیم و دربارەی وضعیت خود و شغلش برای ما سخن بگوید که با استقبال او روبرو شدیم و با روی خوش درخواست ما را پذیرفت.

 

«امیدوارم این صنعت و فرهنگ اصیل دوباره رونق بگیرد»

وی ابتدا از حس خوبی که نسبت به محصولاتی که عرضه می‌کند دارد گفت و هدف خود را از فعالیت در این حوزه در کنار کسب درآمد و تٲمین معیشت خانوادەاش، حفظ هنرهای دستی و میراث فرهنگی منطقه و جلوگیری از نابودی و فراموشی آنها عنوان کرد: نزدیک به بیست سال است که به این کار مشغول هستم که هم خرج زندگی بچەهایم را تٲمین کنم و هم فرهنگ اصیل صنایع دستی در میان ملت‌های کورد و فارس و... از بین نرود، رونق بیشتری پیدا کند و ماندگار باشد. همەی این محصولاتی که می‌بینید ساختەی دست و صنایع دستی هستند، از جمله گردنبند و سینەآویزهای میخک، شنبلیله، سمل، لچک و روسری‌های هَوری، که همگی با دستان هنرمند بچەهای خودمان و زنان منطقه تولید شدەاند. هدف ما از این کار این است که هم ما مخارج زندگی خود را تٲمین کنیم و هم اینکه این صنعت و فرهنگ اصیل دوباره رونق بگیرد و مردم نیز از آن بهرەمند شوند.

 

«برای مشتریانم دستمال می‌بندم»

چنور در ادامه دربارەی محصولاتش و اسم آنها به زبان کوردی برایمان گفت. ابتدا به کلاەهای زیبایی اشاره کرد که در زبان کوردی به آن "فِس" می‌گویند: این‌ها کلاه بچگانه و زنانەاند که زنانەی آن گرانتر و ارزشمندتر است، این یکی کلاه مردانە است کە در زبان کوردی به آن (تاقیله) می‌گویند. هم برای مردان و هم برای زنان قابل استفاده است. شیوەی بستن خاصی دارد که من خودم برای مشتریانم می‌بندم. این یکی هَوری است که آنهم کار دست است و این یکی هم اسمش (چپی)ِ کوردایتی [به معنای کوردیت] است. این هم دستمال پولک است که هم برای بچەها و هم برای زنان استفاده می‌شود. حتی برای رقص کوردی [به عنوان دستمال رقص یا چوپی] به کار می‌رود. دربارەی هوری باید بگویم از قدیم بوده و هنوز هم ماندگار است و امیدوارم ان‌شاءالله همیشه ماندگار باشد.

 

«دارم غرق می‌شوم، اما خودم خودم را نجات می‌دهم»

وی با اشاره به اینکه مخارج زندگی خانوادەاش تنها از طریق این شغل تٲمین می‌شود، به مشکل‌تراشی‌هایی اشاره نمود که مدیریت مجموعەی گردشگری غار قورَقلا برایش ایجاد می‌کنند پرداخت و اظهار نمود: من از سال ۱۳۷٨ تاکنون در اینجا مشغول کار بوده و هستم. به صورت خانوادگی به این کار مشغولیم که معیشتمان را تٲمین کنیم. اما متٲسفانه هر سال به ما گیر می‌دهند و برایمان مشکل ایجاد می‌کنند. در روستای قورقلا ۶۰-۷۰ خانوادە هستند که اینجا کار می‌کنند و مسئولین در میان آنها تنها به من و بچەهایم گیر می‌دهند و برایمان مشکل ایجاد می‌کنند. هر ماه بیش از ده بار ما را به دادگاه و پاسگاه می‌کشانند. اما نمی‌توانند جلویم را بگیرند، من هم تا آخر پیگیرش هستم. من حالا انگار با بچەهایم در دریایی هستم و دارم غرق می‌شوم، اما خودم خودم را نجات می‌دهم. نمی‌گذارند ما به کسابت خود مشغول باشیم، هیچ درآمد و مستمری دیگری به جز این نداریم. ما می‌خواهیم که نان حلالی سر سفرەمان ببریم و محتاج در و همسایه نشویم که بخواهند کمکمان کنند، اما نمی‌گذارند کسابتمان رونق بگیرد و فایدەای هم برای مردم داشتە باشد. این یک مکان گردشگری و تفریحگاه است و مردم زیادی از آن دیدن می‌کنند، اما نمی‌گذارند که ما به شغل و کسابتمان ادامه دهیم.

 

«زیر دکل مخابراتی در معرض سرطان هستیم»

این زن زحمتکش و بااراده که در زیر دکل مخابراتی با کمترین امکانات و با استفاده از ورق‌های گالوانیزه سایبانی برای کسابت خود ساختە است و مشخص است که در سرما و گرما بسیار اذیت می‌شوند، در ادامه از نبود خدمات و تسهیلات سخن گفت: هیچ نهادی و هیچ شخصی، هیچ‌گونه خدمتی به ما نکرده است و هزینەی همەی اینها را شخصا پرداخت کردەام. ما اینجا حتی زیر یک دکل مخابراتی قرار داریم که خودتان می‌دانید سرطان‌زاست. هر سال می‌گویند شما را ساماندهی می‌کنیم و خودمان برایتان مغازه می‌سازیم. اما نە تنها هیچ مغازەای نساختەاند، بلکه الآن که زیر این سایبانی هستم که خودم آن را ساختەام، به من گیر می‌دهند. هر روز از اول صبح تا موقع غروب جلو آفتاب هستم، با همەی این مشکلات بازهم برایم مشکل‌تراشی می‌کنند.

 

«مردم دیگر چیزی نمی‌خرند چون پول ندارند»

"چنور" در پایان دربارەی تورم و کاهش قدرت خرید مردم و گردشگران که بر درآمد و زندگی آنان نیز تٲثیر منفی چشمگیری گذاشتە است، صحبت کرد و خاطرنشان نمود: سال‌های گذشتە اینجا تفریحگاه شلوغی بود و مردمان زیادی برای تفریح به اینجا و به دیدن غار می‌آمدند، اما الآن کسی توان سفر و تفریح ندارد، کسی هم که می‌آید به محصولات ما نزدیک نمی‌شود، چیزی نمی‌خرند چون پول ندارند، توان خرید ندارند، توانایی هیچ چیزی را ندارند، نمی‌توانند هیچ چیزی بخرند.