افغانستان چهار سال پس از بازگشت طالبان: فقر، بی‌سرنوشتی و وحشت روزمره

چهار سال پس از بازگشت طالبان، مردم افغانستان با بحران‌های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند و بسیاری برای تأمین زندگی روزمره دست‌فروشی یا تاکسی‌داری می‌کنند.

 

بهاران لهیب

افغانستان- در ۱۵ اگست ۲۰۲۱، وقتی طالبان وارد کابل شدند، وحشت و خاموشی همه‌جا را فرا گرفت. مردم هنوز از خاطرات قصاص، قطع دست و پا، قتل‌عام‌ها، شلاق زدن‌ها، فقر و بیکاری سال‌های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۱ رنج می‌بردند. پس از سال ۲۰۰۵، حملات انتحاری، کشتار نظامیان، کارمندان دولتی و فعالان حقوق بشری آغاز شد با ورود دوباره طالبان به قدرت و فضای بی‌اعتمادی در افغانستان شکل گرفت. با این حال، دادخواهی و اعتراضات زنان توانست این فضای ترسناک را بشکند.

مردم به فرودگاه کابل هجوم بردند و در آن جریان با حمله انتحاری، بمباران هواپیماهای نظامی امریکا، زیر پا له شدن جمعیت، ناپدید شدن کودکان و سقوط شش جوان از بال‌های هواپیما مواجه شدند و هزاران مصیبت دیگر نیز بر مردم وارد شد.

همچنین، بسیاری مجبور شدند افغانستان را ترک کنند و اموال خود را به قیمت ارزان بفروشند. خانواده‌هایی که در ایران، پاکستان، قطر، آلبانی و حتی خود افغانستان منتظر خروج به امریکا و کشورهای اروپایی بودند، تا امروز در بی‌سرنوشتی و تهدید به مرگ به سر می‌برند.

افغان‌هایی که در افغانستان ماندند، علاوه بر تهدید امنیتی، با تهدید اقتصادی نیز مواجه هستند. زنان شاغل شغل خود را از دست داده‌اند و تنها تعداد انگشت‌شماری در بخش تعلیم و تربیه و بهداشت فعالیت دارند که ماه‌ها حقوق دریافت نمی‌کنند. مردان در ادارات دولتی هم اغلب از وظایف خود کنار گذاشته شده‌اند و تنها یک یا دو نفر در هر اداره می‌مانند که کارهای طالبان را انجام دهند. دریافت حقوق نیز ماه‌ها به طول می‌انجامد.

همه کارمندان مجبورند روزانه دو تا سه ساعت در تدریس موضوعات دینی که وزارت امر به معروف تعیین می‌کند شرکت کنند. غیبت در سه جلسه می‌تواند منجر به تهدید و اخراج شود. با وجود تمام این شرایط سخت، مردم به دلیل نیاز به درآمد ناچیز، به کار خود ادامه می‌دهند.

بسیاری از زنان و مردان اخراج‌شده در کوچه‌ها و پس‌کوچه‌های کابل و شهرهای بزرگ به دست‌فروشی روی آورده‌اند یا موترهای (خودرو) شخصی خود را به تاکسی شهری تبدیل کرده‌اند. آنان مجبورند هر روز صبح مبلغی به افراد طالبان بپردازند تا اجازه کار داشته باشند. دست‌فروشان و فقرا نیز توسط طالبان دستگیر شده و ساعت‌ها یا روزها در زندان می‌مانند.

شهلا فایض، مادر شش فرزند، نمونه‌ای از این مبارزه روزمره است. یکی از فرزندانش مریض(بیمار) است و او باید علاوه بر تأمین غذا، دوایی(دارو) دخترش را نیز فراهم کند. شهلا می‌گوید: «شوهرم از نظامیان دولت پیشین بود و برای نجات جانش به ایران فرار کرد. چهار سال است از سرنوشتش بی‌خبرم. برای زنده نگه داشتن فرزندانم تلاش می‌کنم. تمام اموالم را فروختم و دست‌فروشی می‌کنم، با هزار یک دلهره که مبادا دستگیر شوم.»

وی با چشمان پراز اشک ادامه می‌دهد: «دیشب تا نیمه‌شب بیرون بودم تا فرزندانم نان طلب نکنند. وقتی با اشک گرسنه خوابیدند، وارد خانه شدم. صبح دوباره بیرون شدم تا پول دوایی دخترم را پیدا کنم. غذای ما غالباً نان خشک است که شب و روز آن را به سختی تهیه می‌کنیم.»

چهار سال پس از بازگشت طالبان، مردم افغانستان با بحران‌های متعدد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی مواجه‌اند. تلاش برای بقا، حفظ کرامت انسانی و امید به آینده، مهم‌ترین چالش روزمره آنان است. زنان و کودکان بیشترین آسیب را دیده‌اند و فقط با مبازره و ایستادگی زنان و مردان می‌شود از این وضعیت نجات یافت.